«جوئل سروانتس ماسیاس» در منطقه روستایی کوچکی در شیکاگو رانندگی می کرد، پیرمردی را دید که با زحمت تلاش می کند یک چرخ بستنی چوبی را هل دهد.
برترین ها: «جوئل سروانتس ماسیاس» در منطقه روستایی کوچکی در شیکاگو رانندگی می کرد، پیرمردی را دید که با زحمت تلاش می کند یک چرخ بستنی چوبی را هل دهد. این پیرمرد ۸۹ ساله «Fidencio Sanchez» نام دارد. او و همسرش به تازگی تنها دختر خود را از دست داده اند و نوعی بستنی چوبی مکزیکی می فروشند تا بتوانند از پس قبض ها و صورتحساب هایشان بربیایند. از وقتی همسرش هم در بستر بیماری افتاده، او چاره ای ندارد که خودش به تنهایی چرخ بستنی را حمل کند.
جوئل می گوید: «دیدن اینکه این پیرمرد با این سن و سال که باید از بازنشستگی خود لذت ببرد، مجبور است هنوز هم کار کند، قلب من را شکست.» بنابراین جوئل برای کمک به پیرمرد 20 بستنی یخی به قیمت 50 دلار از او خرید. هم چنین جوئل و دوستش جو کمپینی راه انداختند تا 3000 دلار برای پیرمرد و همسرش فراهم کنند. و مردم در اینترنت به طرز شگفت آور و حماسی به این درخواست واکنش دادند و بیش از 250 هزار دلار در پنج روز برای پیرمرد جمع شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
واقعا ناراحت کننده هست دو شب پیش رفته بودم بیرون یه خیابان داریوش شیراز پیرمردی رو دیدم که نشسته بود رو زمین و ترازو گذاشته بود جلوش و با دست چپش عصاش رو گرفته بود و به خاطر پارکینسون عصا تودستش میلرزید و یه بسته گوشت قربونی هم سمت راستش بود مردم رد میشدن و کسی توجهی بهش نمیکرد من رفتم رو ترازو و یه ده تومنی بهش دادم ولی میدونم که مشکلش با این پولها حل نمیشه باید به چنین افراد از کار افتادهای باید سازمان یافته کمک کرد.
6adi
همیشه دلم برای اینجور آدما میسوزه و واقعا متاسفم که هیچ کاری از دستم بر نمیاد،
خدایا تو به همه رحم کن..
محمد
من با این عکس ساعت ها گریه کردم واقعا دلم به حالشون می سوزه الان چشام قرمز شده و اشکم بند نمیاد و آرزو می کنم که برای هیچ کس همچین اتفاقی نیفتده
بدون نام
بعد میگیم امریکا بد است واله وبله ...!!!!!!!!!!!!
تو کشور ما پر است از این جور افراد واقعا چه کمکی بهشون میکنیم ؟؟؟؟؟؟فقط در فکر تعویض مدل تی وی ومبلمان خونه هستیم !
نظر کاربران
واقعا ناراحت کننده هست دو شب پیش رفته بودم بیرون یه خیابان داریوش شیراز پیرمردی رو دیدم که نشسته بود رو زمین و ترازو گذاشته بود جلوش و با دست چپش عصاش رو گرفته بود و به خاطر پارکینسون عصا تودستش میلرزید و یه بسته گوشت قربونی هم سمت راستش بود مردم رد میشدن و کسی توجهی بهش نمیکرد من رفتم رو ترازو و یه ده تومنی بهش دادم ولی میدونم که مشکلش با این پولها حل نمیشه باید به چنین افراد از کار افتادهای باید سازمان یافته کمک کرد.
همیشه دلم برای اینجور آدما میسوزه و واقعا متاسفم که هیچ کاری از دستم بر نمیاد،
خدایا تو به همه رحم کن..
من با این عکس ساعت ها گریه کردم واقعا دلم به حالشون می سوزه الان چشام قرمز شده و اشکم بند نمیاد و آرزو می کنم که برای هیچ کس همچین اتفاقی نیفتده
بعد میگیم امریکا بد است واله وبله ...!!!!!!!!!!!!
تو کشور ما پر است از این جور افراد واقعا چه کمکی بهشون میکنیم ؟؟؟؟؟؟فقط در فکر تعویض مدل تی وی ومبلمان خونه هستیم !