علي ملاقلیپور: من عصباني نيستم، به دنبال حقم هستم
ساختن فیلم جنگی برای من، نان به نرخ روز خوردن است. چندتا از سانسهای ما میتوانست کم شود. ولی ما قلع و قمع شدیم. از هیچکس نمیترسم. اصلا هم برایم مهم نیست که فیلم دومم را بسازم.
پسررسول ملاقلی پور درروزی نزدیک به زادروز پدرش به دفتر«قانون» آمد و از فیلم اولش و حواشی آن گفت ودر تک تک جملاتش فریاد زد که مستقل است وهیچگاه نخواسته است که از نام و شهرت پدر به عنوان رانت استفاده کند. آنچه میخوانید حاصل گفت وگوی «قانون»با علی ملاقلی پور درباره فیلم «قندون جهیزیه» و حواشی پدید آمده در خصوص آن است.
علاقه اصلی من فوتبال بود.برای بازی کردن در خیلی از تیم ها تست فنی دادم و حتی زمانی کنار تیم جوانان پاس بازی کردم اما نقطه ضعف من در فوتبال این بود که نمی دانستم برای موفقیت در هرکاری پشتکار لازم است.از نسل من بچه هایی موفق شدند که پشتکار زیادی داشتند ،مثل شکوری و محمد نصرتی.من همین طور کنار تیم ها تمرین می کردم تا زمان کنکو رسید.بعد از آن که کنکور قبول نشدم، پدرم به من گفت حالا که دانشگاه نمی روی برو سرکار و کار کن. من اول تصمیم گرفتم نجاری کنم که پدرم با این تصمیم من مخالفت کرد و گفت که فیلمی هست به اسم «سفر فردا» به کارگردانی آقای حقیقی که دستیار سوم لازم دارد،برو و آنجا مشغول به کار باش. اولین کاری که در سینما به من گفتند این بود که برو و خیابان را ببند که اتفاقا این صحنه را در فیلم هم آوردهام.شروع آشنایی من با سینما این طور بود و کم کم با کارهای دیگری آشنا شدم که باعث شد به سینما علاقه مند شوم.
پدرتان چه تاثیری در علاقهمند ی شما به سینما داشت وچقدر به شما کمک کرد؟ در حقیقت منظورم این است که پدر شما در سینما شناخته شده است، آیا شما از رانت پدرتان هم استفاده کرده اید؟
من برای پدرم در یکی ،دوتا فیلم به عنوان دستیار سوم کار کردم و بعد از آن متوجه شدم که نباید این گونه کار کنم و سریع متوجه شدم کار کردن با پدرم سم است چون شایسته سالاری صورت نمی گیرد و تمامش بر اساس رانت ورابطه است.سرکار دوم بودیم که به پدرم گفتم دیگر نمی خواهم با او کار کنم.پدرم مخالفتی با این تصمیم نکرد ، فقط گفت راهی که انتخابکردهای را برو اما آنقدر موفقیت در این راه سخت است که پوستت کنده خواهد شد.بعد از آن دیگر با کارگردانهای دیگر کار کردم و حتی سرفیلم«میم مثل مادر» هم نرفتم.۱۳ سال پله پله آمدم تا توانستم دستیار اول سینما شوم حتی بعد از فوت پدرم به من پیشنهاد دادند که بروم و سریال بسازم. حتی یکی ازفیلمسازان مطرح من را در خصوص پروژه ای به صرف ناهار در دفترش دعوت کرد که نرفتم حتی دلم نمی آمد ناهاری که به واسطه رانت پدرم دعوت شده ام را بپذیرم.دو سال پیش هم به من فیلم جنگی پیشنهاد شد اما وقتی فکر کردم دیدم جنگ با تمام احترامی که برای مردم کشورم دارد حرف امروز آن ها نیست، آن فیلم در نهایت ساخته شد ولی من آن را نساختم.
پس به علت تفاوت دغدغه های شما و پدرتان است که جنس و نوع نگاه سینماهایتان با هم فرق دارد؟
بله؛ من و پدرم از دو نسل متفاوت هستیم و این طبیعی است که دغدغه هایمان با هم متفاوت باشد. راحت به شما بگویم که ساختن فیلم جنگی برای من، نان به نرخ روز خوردن است و دیگر هنر نیست چون سفارشی است.وقتی آدم در زندگی شخصیاش دست در گریبان مسائل و مشکلاتی است که کل جامعه با آن درگیر است، خیلی کار سختی است که این مشکلات را نادیده بگیرد و بگوید فیلمی می سازم که برای آن پول خوب می دهند.با اینکه ۱۳ سال است در سینما می دوم اما خیلی به دنبال فیلم سازی نیستم.من دوست دارم سینما گر به معنای واقعی باشم چون فیلمسازی یعنی این که پولی بگیری و فیلمی بسازی.سینما گری یک فکر و خیلی سخت است که حرف زمانه ات را بشناسی و به بهترین نحو ممکن آن را بگویی و البته این خیلی سخت است، چون باید مواظب باشی که فیلمت شعاری نشود.
یکی از نقدهایی که دلم می خواست در فیلمم انجام دهم نقد خودسینماست.خیلی از فرهنگ های غلط به جامعه از طریق فیلمها وارد شده است.به عقیده من درسینمای ایران هم فیلم های مفید و هم فیلم های مضر داشته ایم که البته نیت اولیه آن ها این نبوده است اما پس از آن که ساخته شدهاند نتیجه مناسب و سودمندی برای جامعه نداشته اند.نتیجه هم این می شود که وقتی به زندان ها مراجعه می کنید می بینید دزدهایی که مثلا سرقت مسلحانه انجام داده اند از یکسری فیلم های خشنی که ساخته شده خوش شان می آید.من این قضیه برایم خیلی عجیب بوده، این که دزدی تحت تاثیر یک فیلم عملش را توجیه می کندسینمای غلط مانند ترمز در راه رشد و پیشرفت جامعه است.من نمی گویم که قندون جهیزیه تمام حرف هایش درست است ،قطعا این فیلم هم ایراداتی دارد ونقدهایی بر آن وارد است.
این فیلم یک کمدی تلخ است. این ژانر هم باید نقد کند و هم خنده دار باشد.قندون جهیزیه نسبت به یک باورهایی نقد داشت و بخشی از آن باورهایی غلط است که از طریق سینما به جامعه داده شده و بخش دیگری از آن رفتار غلط خود جامعه است.این که چرا نشناخته نقد و نسنجیده رفتار می کنیم.دوست داشتم شرایط امروز جامعه در فیلمم نمایان باشد. من قندون جهیزیه را براساس شرایط بد حاکم بر جامعه در دولت قبل نوشته ام. مخصوصا شرایط بد اقتصادی که بخش بزرگی از آن محصول دولت قبل بود.این فیلم محصول ۸سال دولت آقای احمدی نژاد است.البته باورهای غلط خیلی معطوف به زمان و دولت خاصی نیست.فیلم اگر عیار بالایی داشته باشد تا سال ها میتواند حرف جامعه خود رامنعکس کند و مخاطب داشته باشد.
چرا فیلمسازی در سینما را با کمدی آغاز کردید؟
من کمدی تلخ اجتماعی را خیلی دوست دارم، سینمایی از جنس چارلی چاپلین.البته علاقه من فیلم سیاسی است و با اینکه فیلمنامه هم داشتم اما هیچ وقت نتوانستم آن را بسازم.چون به نسل جوان باوری نیست اما ناامید نمی شوم چون به خواست خدا،فیلمسازهای نسل جدید به مرور زمان جایگزین خواهند شد.کمدی،ژانری است که مردم در هر زمانی به آن علاقه دارند، حالا زمانی کمدی ای مانند «من زمینرادوست دارم» مورد علاقه مخاطب است و زمانی دیگر یک کمدی تلخ اجتماعی اما به هرحال این علاقه به کمدی اجتماعی از بین نمی رود.کمدی ژانر سختی است اما وقتی ۱۳ سال تمرین داشته باشی دیگر از فیلم ساختن نمی ترسی.اما اگر دوباره بخواهم قندون جهیزیه را بسازم هم کمدی آن را بیشتر می کنم و هم میزان تلخی و دردش را که هم مخاطب بیشتر درد را حس کند و هم اینکه بیشتر بخندد.برای من این مهم بود که مخاطب عام فیلم را دوست داشته باشد .من برای نوشتن قندون جهیزیه خیلی زحمت کشیدم و از زمانی که شروع به نگارش فیلم کردم تمام فکر و ذهنم معطوف به صندلی ها بود ، این که مخاطب فیلم را دوست داشته باشد و به آن بخندد.
آمار فروش فیلم را قبل از کم شدن سانسها و مشکلاتی که پیش آمد داشتید و از آن راضی بودید؟
قبل از کم شدن سانس ها،فیلم من طی دو هفته حدود ۴۰۰ میلیون فروخته بود.
از میزان فروش راضی بودید؟
چند فیلم داریم که این اتفاق برایشان افتاده باشد؟ خیلی کم واین آمار فروش بسیار خوبی برای این فیلم بود.
تهیه کننده شما با سینمادارانی که فیلم را اکران میکردند، ارتباط داشت؟
همگی ارتباط داشتیم. مدیر پخش، تهیه کننده و خودم هم به سینما ها سر میزدم. اکران مردمی داشتیم. حتی هفته دوم سانس فوق العاده دادند. تماشاچی خیلی خوب برای دیدن فیلم میآمد و استقبال خوب بود. در کل طی دو هفته فروش فیلم خوب بود و همه از میزان آن راضی بودند.
چند سینما فیلم را اکران کرده بودند؟ و چند سانس؟
۲۴ سینما. ما در این سینماها بین چهار تا هفت سانس داشتیم. سانسهای بدی نبود اما یکدفعه سه سانس در یک سینما کم شد و چهار سانس در سینمایی دیگر و سه سینما از ما گرفته شد. در شهرستانها بعد از ۱۲روز اکران سینما را از ما گرفتند و مثلا در اصفهان سینما سپاهان را گرفتند و گفتند که قانون این است. من نمیدانم این چه قانونی است که فقط برای قندون جهیزیه پیدا میشود. اگر این طور است بقیه فیلمهایی که الان هفته دوم فروش شان است را بگیرند چرا نمیگیرند؟ این قانون نیست.
پس چرا این اتفاق افتاد؟
قوه قضاییه اگربه قضیه ورود کند ماجرا را کامل میفهمد.
خب یک مسئله ای که وجود دارد این است که اگر فیلمها به سقف فروش نرسند، سانس فیلمها کم میشود.
بله ولی قراردادهای دو هفته اول سنگ محک محسوب می شوند و اگر فیلم خوب فروش داشته باشد، نه تنها سانسها کم نمی شود بلکه بیشتر هم می شود. اینجا یک خطای تاریخی برای اکران یک فیلم صورت گرفته است و آن این است که فیلمی که خوب می فروشد به جای اینکه سانسهای بیشتری بگیرد، سانسها و سینماهاش کم می شود. این یک حق خوری بزرگ است و حتما یک عکسالعمل بزرگ میخواهد که من به نظرم نتوانستم عکسالعمل بزرگ پیدا کنم که اگر پیدا میکردم، حتما آن کار را انجام می دادم.
قبل از شما فیلم دیگری هم بوده است که این اتفاق برایشان افتاده باشد؟
بله فیلم های دیگری هم بوده اند ولی نه به این اندازه. یعنی ما فروش مان خیلی نسبت به فیلمهای دیگر بهتر بوده است.
حرف شما این است که سانسهای فیلم شما را گرفتهاند و به فیلم محمد(ص) دادهاند. درست است؟
بله.
رئیس شورای صنفی گفتهاند شما از قبل خبر داشتهاید که اکرانهای این دو فیلم همزمان است و چنین اتفاقی میافتد.
اگر چنین حرفی زده شده ، خیلی زشت است . ما از چه چیزی خبر داشتیم؟ ما میدانستیم که قراراست مزار شریف بیاید که الان چند روز است اکران شده ولی مگر مزار شریف سینماهای ما را گرفت؟ مزار شریف الان آمده و چندتا از سانسهای ما را گرفته ، این طبیعی است. محمد(ص) هم آمد، چندتا از سانسهای ما میتوانست کم شود. ولی فقط سانس نبود، یک سینما دو سینما هم نبود.ما قلع و قمع شدیم. سینما شاهد، سینما صحرا و... همین طوری از فیلم ما گرفته شدو فراتر از آن این است که نمی گذارند در شهرستانها قرارداد ببندیم. می گویند جایی برای شما نیست. ما خیلی سینماهای کمی در شهرستانها داریم. بعد می گویند که شما میدانستید! ما چه چیزی را میدانستیم؟ این ها لفاظی کردن و شلوغ کردن است توجه کنید تعداد مصاحبههایی که من میکنم بیشتراست یا جوابهایی که داده می شود؟ اصلا جوابی وجود ندارد و جوابها خیلی کوچک و رد گم کنی است. حجم سوالهایی که من دارم، وحشتناک است! اگر وجدان داشته باشند اگر مجری قانون باشند باید خیلی شرمنده شوند.
رئیس شورای صنفی گفتهاند که این قراردادی بین پخش کننده و سینما دار است که مدت زمانی دارد. بعد از آن مدت تصمیم میگیرند که ادامه داشته باشد یا نه!
آفرین. این درست است ولی نگاه کنید ببینید در طول تاریخ سینما چه اتفاقی افتاده است مثلا «رخ دیوانه» فیلم خود رئیس شورای صنفی را نگاه کنید. فکر میکنید قراردادش چقدر بوده است؟ یا «نهنگعنبر» قراردادش دو ماهه بوده که هنوز روی پرده هستند؟ اصلا چنین قراردادی نداریم ولی فیلم فروش داشته است و روی پرده می ماند. غیر از این است؟ اشکالی هم ندارد. منم الان اعتراضی ندارم و میگویم خیلی هم خوب است چون چرخه سینما باید بچرخد. اما چطور می شود فیلم علی ملاقلیپور که میفروشد را میکشند پایین؟! چرا؟ چون من جوانم؟ چون فیلمم جزو سینمای مستقل است؟ چون هیچ حامی دولتیای ندارم؟ چون تهیه کننده من سینما ندارد که بتواند در سینمای خودش فیلم را به روی اکران نگه دارد؟ چون مجری قانون، قانون گریزاست و هیچکسی نیست حتی مقابلش بایستد. باید نگاه کرد و دید در طول اکران یک فیلم چه شرایطی وجود داشته است و بعد حرف زد. چرا با این یک فیلم این کار رو میکنند؟! در صورتی که این فیلم در دو هفته اول فروش خوبی داشت و بدون حاشیه کارمان را انجام میدادیم.
شما با سینمادارانی که فیلم شما را اکران کردند ،حرف زدید؟
سینما دارها می گویند که ما در جایگاهی نیستیم که حرفی بزنیم. به ما گفتند. فشار روی گرده سینمادارها هم بوده است.
یعنی اینکه تصمیم شخص سینمادار نبوده است که سانس فیلم شما را کم کند؟
نه از سینمادار بالاتراست.
ولی گفته میشود که این مسائل به عهده سینمادار است.
نه، این ها پاسکاری است. من رک دارم میگویم. از قدیم گفته اند که اگر حرف صریح میخواهید بشنوید بروید واز ملاقلیپورها بپرسید. از هیچکس نمیترسم. اصلا هم برایم مهم نیست که فیلم دومم را بسازم. کسی که میخواهد فیلم دوم بسازد ممکن است یک مسائلی را نگه دارد ولی من هر چه را میدانم میگویم. این بازی است که راه انداخته اند ولی من کوتاه نمی آیم. شده فیلمم را ببرم توی یک فرهنگسرایی و پروژکشن بزنم زیر بغلم در یک روستا، سه سال اکرانش را ادامه میدهم و پولش را در می آورم. یعنی اصلا نمی شود مقابل آدمی مثل علی ملاقلیپور ایستاد.این آدم برای قانون گریزان شر است. برای آدمی که قانونگریزاست و ادای قانومداری در میآورد من جن هستم و او بسما... .
آقای ملاقلیپور من دوباره این سوالرا میپرسم چون خیلی مهم است، پس سینماداری که سانسهای شما را کم کرده یا فیلم شما را برداشته، تصمیم شخصی خودش نبوده است؟ چون مدام صحبت از این است که این مسئله بین سینمادار و تهیه کننده یا پخش کننده است.
پس وزارت ارشاد ،نظارت و ارزشیابی چه کاره است؟ شورای صنفی چی کاره است؟ اگر اینها کارهای نیستند و نمیتوانند کاری کنند، یک دقیقه مکث نکنند و حذف شوند.. چون خودشان دارند این تعریف را می دهند. اگر می گویند ما کارهای نیستیم، پس چرا هستند؟ البته من میدانم شورای صنفی و وزارت ارشاد هم زیرمجموعه قدرتی است که پشت فیلم محمد(ص) ایستاده.الان مسئله من پخشکننده فیلم محمد(ص) است. من خودم با اسم فیلم محمد(ص) مشکلی ندارم، خیلی هم خوشحالم که این فیلم ساخته شده است، قشری که خیلیها میگفتند سینما نمی روند، به واسطه این فیلم دارند به سینما می روند، کمااینکه «قندون جهیزیه» هم خیلی از کسانی که به سینما نمیرفتند را به سینما کشاند.
چون یک طنز خانوادگی است که در آن سعی شده هیچ بیادبی در فیلم نباشد. این ها رو کسی نمی بیند و این که می گویند هنر جوششی است و هنرمند خودش باید متعهد باشد و اگر فیلمنامه خوب داشته باشیم حمایت میکنیم. مثلا در تولید چه حمایتی کرده اید؟ در اکران چطور؟ همه منتقدان و تماشاچیها عموما راضی هستند، من نمی گویم صد درصد ولی به نسبت خیلی از فیلمهای کمدی، تماشاچی خیلی راضیتر از سالن بیرون می آید. ولی چه حمایتی از این فیلم شده است؟ یک بیلبورد دادید به ما؟ من بیلبورد فیلم خودم شدم. مجبورم پیراهن فیلمم را بپوشم و تراکت بگیرم دستم و هر جور که میتوانم تبلیغ کنم. خودم با موبایل شخصی ام پیامک تبلیغاتی بدهم و ... چه حمایتی کردید؟ همش شعار و دروغ.
هیچوقت حاضر نیستند هنرمندی کشف شود. خودم را نمی گویم ،این حرفا لزوما شخصی نیست .فقط فیلم های سفارشی حمایت می شوند. با سفارشی هنرمند به وجود میآید؟ هنر به قهقرا خواهد رفت. این ها تماما شعاراست که در تلویزیون می گویند ما منتظریم فیلمنامههای خوب بیاید، کشک است! واقعیت کجاست؟ یک اتفاق جدید برای «قندون جهیزیه» افتاده است چرا کسی این را نمی گوید؟ هروقت آمار فروش فیلم محمد (ص) اعلام می شود من می گویم خب! این مقدارش که متعلق به ما است.اون دنیا که خدا هست و هم من و هم شورای صنفی. در دنیای دیگردادگاه حق الهی وجود دارد. من عصبانی نیستم اما به دنبال حقم هستم.مگر چند روز زنده هستیم که از حق امروزمان دفاع نکنیم.
اعتراض اولیه شما کجا و چگونه بود؟
من در ابتدا به سایت ها زنگ زدم و گفتند که ما برای فیلم محمد(ص) تحت فشار هستیم و فقط باید اخبار مثبت را در مورد آن پوشش دهیم.فقط خبرگزاری آنا و کافه سینما اعتراضات شدید من را نوشتند. چند روز قبل ازاین حرکت من هم تهیه کننده ما به شورای صنفی و دفتر آقای ایوبی نامه زده و از آن ها خواسته بود که در سینما فرهنگ به علت فروش داشتن فیلم، سانس ها ادامه پیدا کند و در آنجا سانس داشته باشیم.
جواب آن ها به نامه های شما چه بود؟
هیچ جوابی به ما داده نشد.ما معتقد به گفت و گو هستیم.حتی زمانی که آن حرکت اعتراضی را انجام دادم و به وسط زمین فوتبال پریدم حرفی نزدم که بعدا علیه من از آن استفاده نشود. حتی زمانی به وسط زمین پریدم که زمان خطا بود، من حواسم به این قضیه هم بود که از وقت بازی گرفته نشود.عده ای به من گفتند که با این حرکتم آبروی ایران را برده ام. کسانی این حرف را می زنند که فوتبال را نمی شناسند.من دوره کوتاهی حتی مطلب ورزشی نوشته ام.من کامل شرایط را می شناختم. اعتراضات به این حرکت من از سوی کسانی صورت گرفت که ادای روشنفکری در میآورند! اعتراض من در زمین فوتبال بود و فقط نشریات سینمایی به آن اعتراض کردند خود فوتبالی ها با این قضیه مشکل خاصی نداشتند.ورزشی ها من را نقد کرده اند اما تخریب نه.
کسی از این تصمیم شما خبر داشت؟
خیر به کسی نگفته بودم و فقط همسرم خبر داشت. البته به شوخی به بعضی از سینمایی ها میگفتم که قصد چنین کاری را دارم اما کسانی که من را می شناسند همواره در مورد من دو به شک هستند ،چون همیشه ممکن است به شوخی هایم جامه عمل بپوشانم.من این قضیه را به شوخی به صابر ابر گفته بودم و او هم خندیده بود.من از روی ناچاری این کار را کرده ام.
اگر شرایط به گونه ای پیش می رفت که این اتفاقات نمی افتاد ،شما اعتراض خود را چگونه نشان می دادید؟
اگر به سایت ها اجازه می دانند در مورد حقیقت بنویسند، اگر یک برنامه تلویزیونی نقادانه راجع به سینما وجود داشت که اتفاقات اکران در آن نقد میشد این اتفاقات نمی افتاد. این نوع از اعتراض محصول خفقان است.اگر تریبونی برای حرف زدن و گوش شنوایی برای شنیدن وجود داشت هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتاد.
ارسال نظر