طب سالمندی در ایران؛ ناشناخته و مهجور
فکرش را بکنید اگر متخصص بیماری های نوزادان نبود، آن وقت باید به محض بیمار شدن نوزادان، هر بار به یک پزشک متخصص در حوزه های مختلف تخصصی مراجعه می کردیم؛ برای مثال وقتی گوش نوزاد درد می گرفت، باید او را به پزشک متخصص گوش و حلق و بینی می بردیم و اگر تب می کرد، باید در مطب متخصص عفونی حاضر می شدیم.
دقیقا همین شرایط در دوره سالمندی هم تکرار می شود، طوری که اغلب بیماری های شایع دوران سالمندی، کاملا مشابه هم هستند؛ برای مثال بالا بودن فشار خون، افزایش چربی خون، پیرگوشی، مشکلات مفصلفی و استخوانی، ابتلا به سرطان و ده ها اختلال جسمی و روانی دیگر در بسیاری از سالمندان تکرار می شود. همین مسئله موجب شد طب نوین برای درمان بیماری های شایع سالمندان، طب سالمندی را راه اندازی کند؛ یعنی طبی که تخصصش فقط در حوزه تشخیص و درمان بیماری های شایع دوران سالمندی است.
متخصصان این طب به خوبی با راه های پیشگیری از بیماری های شایع دوران سالمندی آشنا هستند و با ارائه مشاوره پزشکی به سالمندان، تلاش می کنند مانع از ابتلای سالمندان به بیماری های مختلف شوند. همچنین متخصصان طب سالمندی، دوره های آموزشی دیده اند و طبق «راهنماهای بالینی» برای درمان هر بیماری شایع در دوران سالمندی، مهارت کافی دارند.
حضور متخصصان طب سالمندی موجب می شود فرد سالمند به محض مشاهده بیماری به پزشک آگاه به بیماری های سالمندان مراجعه کند. در نتیجه هم بیمار سالمند برای پی گرفتن مسیر درست درمان، کلافه نمی شود و مسیر بی دردسر را انتخاب می کند و هم در وقت و هزینه او صرفه جویی خواهد شد.
همچنین سالمندان برخلاف افراد جوان و میان سال، معمولا از چند بیماری هم زمان رنج می برند که همین مسئله باعث می شود مجبور باشند انبوهی از داروها را مصرف کنند. متخصص طب سالمندی با در نظر گرفتن همین مسئله، مراقبت است داروهای مختلف بیمار سالمند با یکدیگر تداخل نداشته باشد و کمترین عوارض در مسیر درمان برای فرد سالمند اتفاق بیفتد.
طب سالمندی در دوران طفولیت
قدمت طب سالمندان در جهان به حدود یک قرن می رسد و این طب در کشورهای توسعه یافته توانسته است به جایگاه واقعی خودش برسد، اما طب سالمندی در کشور ما همچنان مثل نوزادی است که هنوز در ابتدای راه قرار دارد و حتی اسمش هم برای خیلی ها ناآشناست.
در حالی که گفته می شود حدود هزار سال قبل، بوعلی سینا در کتاب قانون خود به بیماری های شایع دوران سالمندی اشاره کرده است و به نوعی او را باید مبتکر طب سالمندان دانست؛ اما این طب در کشور ما در مسیری برعکس عمل کرده؛ یعنی به جای تکمیل و تصحیح مسیر بوعلی سینا، به طور کلی از خدمات طب سالمندان، دست شسته است.
چرا به طب سالمندان بها نداده ایم؟
دلایل مختلفی وجود دارد که موجب شده طب سالمندی در ایران به شکل یک مفهوم تئوریک در نظام سلامت مطرح شود و جای پایش در بهداشت و درمان کشور خالی باشد.
قطعا یکی از مهم ترین دلایل این فراموشی، جمعیت جوان کشور است. چندین دهه متوالی است که کشور ما به عنوان کشوری جوان در سطح دنیا مطرح می شود. حتی با وجود آنکه جمعیت کشور ما در حال گذار به مرحله سالمندی است؛ اما همچنان ایران ما در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، کشوری جوان به حساب می آید.
خیلی جای تعجب ندارد در جامعه ای که همچنان نیروهای جوان آن جمعیت غالب کشور باشند، طب سالمندان نهادینه نشده باشد، چون این جمعیت هنوز با مشکلات و دغدغه های دوران سالمندی آگاه نیست. در مقابل، کشور ژاپن به عنوان یکی از پیرترین کشورهای جهان، به طب سالمندی توجه زیادی می کند زیرا جمعیت مردم این کشور به خدمات این طب فراگیر، نیاز حیاتی دارند.
پیش بینی می شود تا سال ۱۴۲۰ حدود ۲۳ درصد جمعیت کشور ما که جمعیتی حدود ۲۶ میلیون نفر می شود، سالمند بالای ۶۰ سال باشند. این جمعیت در خور توجه با توجه به روند پیر شدن جمعیت در ایران، به خدمات بهداشتی و درمانی ویژه ای نیاز دارند که اگر از همین حالا به آن نیندیشیم و برای چند دهه آینده به فکر نباشیم، با انبوهی از سالمندان بیمار و زمین گیر مواجه خواهیم شد، در حالی که امروز می توان با سرمایه گذاری روی طب سالمندان، زمینه برای پیشگیری و جلوگیری از گسترش بیماری های دوران سالمندی را آغاز کرد.
دکتر رسول خضری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، می گوید: «ایران خیلی زودتر از سال ۱۴۲۰ به پیری می رسد؛ به باور او اگر با همین نرخ رشد جمعیت حرکت کنیم، تا سال ۱۴۱۰ قطعا یک کشور پیر خواهیم بود.» به گفته این نماینده مجلس، علاوه بر این که باید تلاش شود از پیر شدن جمعیت جلوگیری کنیم، باید به فکر بهداشت و درمان سالمندان فعلی و سالمندان آینده هم باشیم.
خضری تاکید می کند سیستم آموزش و تربیت متخصصان طب سالمندی باید شتاب بگیرد و با جهش بیشتری به تربیت این متخصصان بپردازیم؛ اما متاسفانه هم اکنون چنین شتاب و ضرورتی از سوی مسئولان دیده نمی شود و تربیت متخصص طب سالمندی در کشور ما فراموش شده است.
حرکت کُند برای تربیت متخصص طب سالمندی
خاستگاه طب سالمندی را به کشور انگلستان نسبت می دهند؛ اما حالا در بیشتر کشورهای توسعه یافته، طب سالمندی جا افتاده است. جالب است که در کشور ما حتی بسیاری از خود سالمندان هم نمی دانند که تخصصی به اسم طب سالمندی وجود دارد، چه برسد به این که بخواهند به متخصص طب سالمندی مراجعه کنند.
در حوزه آموزش متخصصان طب سالمندی هم روند بسیار کُند در جریان است. تازه از سال ۹۱ فرآیند پذیرش محدود دانشجویان طب سالمندی آغاز شده است، روندی که به گفته کارشناسان، در هر چهار سال فقط هفت متخصص طب سالمندی به مجموعه متخصصان کشور اضافه می کند.
دکتر آبتین مهدی پور، متخصص دوره سالمندی (MPH) یادآور می شود: «اغلب ایرانی ها وقتی به سن سالمندی می رسند، مجموعه متنوعی از بیماری های مختلف را همراه خود به سن سالمندی می آورند، در حالی که اگر فردی در دوره جوانی و میان سالی، سبک زندگی سالمی در پیش بگیرد، قطعا دوران سالمندی سالم تری خواهد داشت.»
به گفته مهدی پور، علاوه بر ارائه خدمات پیشگیری و درمان از سوی متخصصان طب سالمندی، این متخصصان در حوزه توانبخشی هم به سالمندان بیمار کمک می کنند تا سالمندان بیمار بتوانند پس از درمان بیماری ها، دوباره به اجتماع برگردند و خانه نشین نشوند.
حتی به گفته او، یک متخصص طب سالمندی با توجه به اوضاع مالی و روحی و روانی فرد سالمند، نسخه درمانی اش را می پیچد، در حالی که مثلا اگر یک فرد سالمند برای درمان بیماری قلبی به یک متخصص قلب مراجعه کند، آن متخصص صرفا از منظر مشکلات قلبی، بیمار را بررسی و معاینه می کند و از سایر پیش زمینه های بروز این بیماری در فرد سالمند صرف نظر می کند.
با نیم نگاهی به ساختار اجتماعی اغلب کشورهای توسعه یافته نیز می بینیم در این کشورها رسیدن به سن سالمندی به معنی ابتلا به انواع و اقسام بیماری ها نیست، بلکه اتفاقا ورود به ۶۵ سالگی، با لذت سفر و بازنشستگی همراه می شود؛ اما در کشور ما به دلیل نهادینه نشدن فرهنگ پیشگیری، خودمراقبتی و نظام بهداشت، ورود به سالمندی با ابتلا به امراض مختلف پیوند می خورد.
به همین دلایل است که گفته می شود درمان بیماری های روحی و جسمی سالمند، بدون نگاه به مؤلفه های اجتماعی، مسیری خطاست که فقط به علامت درمانی ختم می شود؛ یعنی علامت یک بیماری را در سالمند از بین می برند، بدون آن که منشأ آن بیماری ریشه یابی و خشک شود.
استقرار طب سالمندی در نظام سلامت ایران، کمترین فایده اش این است که متخصص طب سالمندی به این مؤلفه های اجتماعی نگاه می کند و نسخه ای متناسب با اوضاع اجتماعی می پیچد. فایده مهم بعدی اش این است که نسخه طب سالمندی، بسیار ارزان تر از انبوه نسخه های پزشکی تمام می شود که سالمند مجبور است هر ماه به طور مکرر به آنها مراجعه کند؛ یعنی از منظر اقتصادی، هم فرد سالمند و هم نظام سلامت از نسخه های متخصصان طب سالمندی سود می برند و با گسترش این طب، صرفه جویی جدی در هزینه های درمان خواهد شد.
ارسال نظر