آمار تازه و نگرانکننده از تعداد خودکشی در ایران
«زن جوان ریزنقشی خود را به سمت قطار در حال حرکت مترو انداخت». خبرنگار ما حدود ساعت ۱۴:۲۰ روز دوشنبه ۱۸ فروردین در خط سه متروی تهران حضور داشت که شاهد صحنه خودکشی یک زن جوان بود
روزنامه شرق: «زن جوان ریزنقشی خود را به سمت قطار در حال حرکت مترو انداخت». خبرنگار «شرق» حدود ساعت ۱۴:۲۰ روز دوشنبه ۱۸ فروردین در خط سه متروی تهران حضور داشت که شاهد صحنه خودکشی یک زن جوان بود؛ زنی که به محض ورود قطار به داخل ایستگاه، خود را به سمت آن پرتاب کرد که براساس خبرهای رسیده، این اقدام منجر به مرگ او نشد. این اتفاق ۱۴ دقیقه حرکت قطار را متوقف کرد و برای تمام آنها که شاهد این صحنه بودند، زندگی به روال قبل برگشت. تنها سه روز بعد، خبر خودکشی پسری جوان منتشر شد؛ نه از طریق رسانهها که توسط خود او. کامران محمدخانی که یک کتابفروش بود، پس از تصمیم به مرگ خودخواسته، آن را در توییتی کوتاه و البته غمانگیز به اطلاع دیگران رساند: «دیگر تحمل این رنج را ندارم و متأسفم که تا اینجا برای اطرافیانم تلخی و تاریکی به بار آوردهام». در هفتهای که گذشت چند مورد خودکشی دیگر هم در شبکههای اجتماعی خبرساز شد؛ افرادی جوان اما ناامید از ادامهدادن.
آمار سالانه ۴ هزار خودکشی واقعی است؟
نیروی انتظامی در آخرین گزارش خود در سال 1402 نرخ خودکشی سالانه را چهار هزار نفر اعلام کرده است. این آمار در حالی است که پیشتر حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، گفته بود سیر آمار خودکشی در ایران افزایشی است. گواه اول اینکه در سال 1396 بیش از چهار هزار و 600 نفر خودکشی کرده بودند و این عدد تنها تا سال 1400 به ششهزارو 200 نفر افزایش یافت. گواه دوم اما مربوط به سال گذشته هم نیست.
طبق دادههای «World Population Review» نرخ خودکشی در ایران برابر با 5.2 نفر در هر صد هزار نفر گزارش شده است. رتبه ایران در میان کشورها از نظر خودکشی در گزارشهای مختلف متفاوت بوده و از ۵۸ تا ۱۲۸ گزارش شده است، اما آخرین رتبه ایران در فهرست سازمان جهانی بهداشت (WHO) ۱۲۸ بوده است. حمید یعقوبی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی هم با تمرکز بر آمار خودکشی در ایران، اعلام کرده بود طبق گزارش جهانی از هر صد هزار نفر در جهان، ۹ نفر خودکشی میکنند که این عدد در ۲۰ سال گذشته ۱۳ نفر بهازای هر صد هزار نفر است. براساس آمارهای جهانی، حدود پنج درصد از اقدام به خودکشیها به فوت منجر میشود و بهازای یک مرگ ناشی از خودکشی، ۲۰ اقدام به خودکشی رخ میدهد. یعقوبی در گفتوگو با «شرق» اما در نهایت پزشکی قانونی را مرجع رسمی اعلام آمار خودکشی میداند: «نیروی انتظامی اساسا مرجع آماری در حوزه خودکشی نیست. ما باید آمار را از پزشکی قانونی دریافت کنیم که آخرین گزارشها در سال ۱۴۰۱ از رقم حدود شش هزار خودکشی سالانه خبر داده بود».
او معتقد است اگر مدیران تعلل کنند، به زودی همین پایینتربودن از آمار میانگین جهانی خودکشی را هم از دست خواهیم داد: «آمار خودکشیها از سال ۲۰۰۰ و از عدد ۸۰۰ هزار (سالانه) به ۷۲۰ هزار رسیده، اما در ۲۰ سال اخیر، شیب خودکشی در میان ایرانیان متأسفانه رو به بالا بوده است. اگرچه هنوز هم تعداد خودکشی در ایران نسبت به میانگین جهانی کمتر است، اما اگر این روند ادامه داشته باشد و مدیران مسئول تعلل کنند، طی چند سال پیشرو همین مزیت را هم از دست خواهیم داد».
یعقوبی البته نگاه مدیران را بیتفاوت نمیداند و میگوید آنها هم از بحرانیبودن وضعیت مطلعاند: «اینطور نیست که مدیران بیتفاوت باشند. در همه جلسات و دیدارها این نگرانی نسبت به اخبار و آمار خودکشی وجود دارد اما زمانی میتوانیم از اثربخشبودن اقدامات حرف بزنیم که ابتدا شیب افزایش آمار خودکشی در ایران کاهش یابد و سپس در روند نزولی قرار بگیریم. اتفاقی که تا به امروز انجام نشده است».
توفان خودکشی آرام نگرفت
نخستین خبر رسمی اقدام به خودکشی در سال گذشته، در روز ۱۰ فروردین منتشر شد. یک نوجوان ۱۴ ساله، در شهر تالش که در تلاش برای پایاندادن زندگی، قصد پریدن از بالکن یک منزل مسکونی را داشت. او انگیزه خود را مشکلات شخصی و اختلافات خانوادگی اعلام کرده بود، البته نجات پیدا کرد. کمتر از یک ماه بعد در نهم اردیبهشت، دختر ۱۶ ساله تبریزی با پرتکردن خود از طبقه ششم محل زندگیاش، اقدام به خودکشی کرد. خواهر او هم یک سال پیش با همین شیوه اقدام به خودکشی کرده بود.
کمتر از ۴۰ روز بعد، یک دختر ۱۲ ساله در خرمشهر، خودش را در خانه حلقآویز کرد. در خرداد هم خبر رسید دختر ۱۷ سالهای در شیراز قصد داشت خودش را از پل زیرگذر زند پرتاب کند که پلیس او را نجات داد. در اواخر همان ماه هم دختر ۱۲ سالهای در تبریز خودش را از طبقه نهم ساختمان به پایین پرت کرد. در تیرماه همان سال، یکی از دردناکترین خبرهای مرتبط با خودکشی منتشر شد، زمانی که سایان توانگری، دانشآموز ۱۸ ساله در کامیاران، با اینکه در دانشگاه پذیرفته شده بود، بهدلیل ناتوانی در تأمین مخارج تحصیل، به زندگی خود پایان داد. پس از آن بود که خبر خودکشی دو خواهر دوقلو در تهران حسابی جامعه را تحت تأثیر قرار داد. النا و الیسا که ۱۲ و ۱۳ ساله بودند، در حکیمیه تهران، از طبقه نوزدهم برجی خودشان را به پایین انداختند و جان باختند. موج اخبار خودکشی در سال جدید اما لحظهای آرام و قرار نداشت و در شش ماه دوم سال نیز ادامه پیدا کرد و به طور مثال، اخبار خودکشی در ۲۳ و ۲۸ مهر و ۱۵ و ۱۷ آبان ماه نیز تکرار شد.
دانشآموزان؛ فوت ۱۳ نفر در ۹ ماه
نکته قابل توجه با تمرکز بر آمار خودکشی و اخبار آن در ایران اینکه، به نظر میرسد برخی گروهها بیش از سایرین مرگ خودخواسته را برمیگزینند. بررسیها نشان میدهد از اول فروردین ۱۴۰۳ تا اواخر پاییز همان سال، دستکم ۱۶ دانشآموز اقدام به خودکشی کردهاند که سه نفر از آنها با مداخله مأموران مراکز یا سازمانهای مداخلهگر، نجات پیدا کرده و ۱۳ نفر فوت شدهاند. آمار تجمیعی خودکشی کودکان هرچند بهطور رسمی در ایران اعلام نمیشود، اما رسانهها با بررسی اخبار منتشرشده دراینباره، گاهی گزارشهایی منتشر میکنند؛ نمونهاش اردیبهشت سال گذشته که سایت امتداد از خودکشی ۱۹۶ کودک در پنج سال گذشته خبر داد. در این گزارش، اختلافات خانوادگی، ازدواج اجباری، کودکهمسری و کودکمادری بیشترین فراوانی دلایل این خودکشیها اعلام شده بود. انتشار خبر خودکشی دانشجویان در خوابگاهها و دانشآموزان به دلیل فشار تحصیلی یا اختلاف با پدرها و مادرها باعث شده است این دو گروه بیشتر از تعداد زیادی از مشاغل خبر خودکشی داشته باشند.
کادر درمان؛ افزایش ۵ برابری خودکشی
یکی از گزارشهای مستند در زمینه آمار خودکشی در ایران، گزارش آماری-تحلیلی سایت لایفوب است که از دادههای شبکه ایکس (توییتر سابق) جمعآوری شده است. این گزارش شهریور هر سال که روز جهانی پیشگیری از خودکشی است تا آخر مرداد سال بعد را بهعنوان بازه زمانی در نظر میگیرد. بررسیهای لایفوب نشان میدهد از شهریور ۹۷ تا مرداد ۹۸ بیش از ۲۶۳ هزار محتوا درباره خودکشی منتشر شده است. در سال بعدی، این آمار با رشد بیش از دو برابر به ۶۲۵ هزار محتوا رسید و پس از آن این عدد همیشه بیش از ۴۰۰ هزار محتوای منتشرشده بوده است.
گروه دیگری از جامعه ایرانی که در سالهای اخیر مکرر نامشان در اخبار خودکشی دیده میشد، جامعه پزشکی و بهطور خاص رزیدنتها بودهاند. طبق بررسیهای انجامشده، آمار خودکشی در جامعه پزشکی در سالهای اخیر تا پنج برابر افزایش پیدا کرده است. مثلا در ملایر و در دوره شیوع کرونا پژوهشی صورت گرفت که براساس آن، بیش از ۲۷ درصد از پرستاران افکار خودکشی و بیش از ۹ درصد هم آمادگی برای خودکشی داشتند. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، حمایتنکردن و روابط پادگانی بین استادان و رزیدنتها از مشکلات درخور توجه این حوزه است که به شکلهای مختلف منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه پزشکی خطرناک است.
این آمار تا جایی نگرانکننده شده بود که تعدادی از کادر درمان در نامهای سرگشاده خواستار تمرکز ویژه مدیران کشور بر این موضوع شدند. در بخشی از نامهای که نزدیک به چهار هزار نفر از اعضای کادر درمان آن را امضا کردهاند، آمده است: «گزارش غمبار خودکشی چند رزیدنت، زنگ خطری جدی برای فوریتهای درمانی دولت و مسئولان و کارشناسان آگاه است. بیماری بیداری است، مشروط بر آنکه نخست زخمها و دردها را هرچند عمیق و کشنده بپذیریم و برای درمان و جلوگیری از رشد و گسترش عوامل تشدیدکننده، بهموقع و درست اقدام کنیم». طبق تحلیل سایت لایفوب، بهطور میانگین روزانه ۸۰ محتوا درباره خودکشی پزشکان و پرستاران در توییتر منتشر میشود و بر همین اساس نزدیک به ۳۰ هزار محتوا درباره این موضوع در سال 1403 منتشر شده بود.
کارگران و زنان خانهدار؛ تأهل مانعی برای خودکشی نشد
براساس نوع شغل در ایران، 32 درصد خودکشیها به طبقه کارگری مربوط میشود؛ یعنی حدود یکسوم. زنان خانهدار نیز با 11 درصد در این فهرست قرار دارند. 76 درصد خودکشیهای کشور هم از سوی افراد با تحصیلات پایین رخ میدهد. این داده نشان میدهد با وجود اینکه انتظار میرفت تأهل افراد بهعنوان عامل پیشگیریکننده از خودکشی به شمار رود، اما شواهد آن را تأیید نکردند. بررسیهای لایفوب نیز نشان میدهد پس از کادر درمان، کارگران و سربازان بیشترین گروههای شغلی هستند که محتوای خودکشی داشتند؛ بهویژه کارگران که نزدیک به ۱۵ هزار محتوا دارند و سربازان نزدیک به ۱۰ هزار محتوا.
برنامهای برای کاهش خودکشی
سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۹ برنامه پیشگیری از خودکشی (SUPRE) را اجرا کرد. این کتابچه یکی از مجموعه منابع مهم و بخشی از SUPRE است که گروههای خاص حرفهای و اجتماعی را که با موضوع پیشگیری از خودکشی در ارتباط هستند، مخاطب قرار میدهد. این کتابچه درصدد برقراری ارتباط طولانی و متنوع زنجیره گستردهای از افراد و گروهها ازجمله متخصصان بهداشت، مربیان سازمانهای اجتماعی، دولتها، قانونگذاران، رابطان اجتماعی، خانوادهها و جوامع است. حالا به نظر میرسد که وزارت بهداشت هم در سال جدید به طور ویژه بر این بحران جدی در کشور تمرکز کرده است. هفته گذشته محمدرضا شالبافان، سرپرست دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، از برنامه ویژه این وزارتخانه برای کاهش اقدام به خودکشی منجر به مرگ خبر داده و به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «به طور مشخص در سال جدید برنامههای ویژهای در حوزه سلامت روان ازجمله کاهش اقدام به خودکشی منجر به مرگ، در نظر گرفته شده است که قصد داریم برای پیگیری افرادی که اقدام به خودکشی میکنند یا در خانواده آنها فردی اقدام به خودکشی داشته است، آنها را اجرا کنیم».
وزارت بهداشت در نظر دارد در این راستا، با همکاری دیگر نهادها و سازمانهای مرتبط، برای پیگیری وضعیت افرادی که اقدام به خودکشی میکنند یا در خانواده آنها فردی اقدام به خودکشی داشته است، برنامههایی ویژه اجرا کند. این برنامهها شامل پیگیریهای مستمر و پیشگیرانه خواهد بود. به گفته شالبافان، یکی از فعالیتهایی که سال گذشته آغاز شد و این امیدواری وجود دارد که در سال آینده گسترش یابد، مسائل مرتبط با سلامت روان و رسانههاست: «سال گذشته دستورالعملی درباره نحوه انتشار اخبار مرتبط با خودکشی در رسانهها منتشر شد که مورد استقبال رسانهها و مخاطبان قرار گرفت. امسال تلاش داریم با آموزشهای بیشتر و تعامل گستردهتر با اصحاب رسانه، خطرات ناشی از انتشار اخبار خودکشی را چه در رسانههای رسمی و چه در فضاهای غیررسمی ازجمله فضای مجازی کاهش دهیم».
یک درمانگر: هر روز با موارد خودکشی جوانان مواجهیم
شاید کمتر کسی انتظار داشته باشد که تنها چند روز پس از پایان تعطیلات نوروز، کسی در یک فضای عمومی اقدام به خودکشی کند، مثل اتفاقی که هفته گذشته در خط سه مترو رخ داد. شاهدان عینی و مسافران مترو در روز حادثه درباره این اتفاق گفتند: «پیش از سال نو حداقل دو مأمور در ایستگاه میایستاد، اما در زمان این حادثه مأموری آنجا نبود و پلیس مترو نیز در ایستگاه حضور نداشت و همه مأموران در محوطه بالای ایستگاه بودند»، اما نکته اینجاست که در صورت حضور آن دو مأمور هم چنین اقدامی برای فردی که تصمیم به خودکشی داشته، آنهم در این سطح عمومی، آیا غیرممکن به نظر میرسید؟
این پرسشی است که دکتر میترا نیکآمال روانشناس و مدیر کلینیک روانشناسی و مشاوره آمال به آن پاسخ خیر میدهد: «من باید اعتراف کنم که در دفترم مدام با موارد خودکشی مواجه میشوم، بهویژه در میان جوانان آنقدر مراجعان زیادی دارم که گاهی متحیر میشوم. اغلب تصمیمات درباره مرگ خودخواسته بین افراد ریشه در افسردگی دارد و شما نمیتوانید فرد افسردهای را که تا پای خودکشی رفته، با مأمور قطار کنترل کنید. میدان مقابله با خودکشی، بالای پشتبام خانهها یا مقابل ایستگاه مترو نیست. بازدارندگی از مراحل پیشینی آغاز میشود. تمهیدات مقابله با خودکشی در جوامع باید خیلی قبلتر از بروز حادثه انجام شود. مسیر زمانبری هم خواهد بود و کار سادهای نیست اما درصورتیکه مراحلش درست طی شود، میتوان با افکار خودکشی مقابله کرد».
نیکآمال معتقد است در مواقع اینچنینی عموما دوستان میتوانند نقش برجستهتری بازی کنند: «حلقه امن دوستان را باید جدی گرفت. شاید افراد از خانوادههای خود حرفشنوی کافی نداشته باشند، یا حتی دیده شده که گاهی خانوادهها فشار روانی روی جوانان را مضاعف هم میکنند. اما نوع رابطه با دوستان از آنجایی که رابطهای خودخواسته است، میتواند در مواقع بحرانی بسیار حیاتی باشد. در نتیجه اگر کسی مستقیم یا غیرمستقیم احساس کرد که دوستش درصدد چنین تصمیمی است، حتما او را به یک روانشناس کاربلد معرفی کند تا خطر خودکشی تا حد ممکن از او دور شود. از طرف دیگر من از همکارانم هم درخواستی دارم. اوضاع اقتصادی در کشور مساعد نیست و جوانان ما قربانی این وضعیت میشوند.
میدانم که تعرفه ویزیت هم قانونی است و هر متخصصی حق دارد پولش را دریافت کند، اما اگر برای برخی از همکاران ما این امکان وجود داشته باشد که همکاری بیشتری با مراجعان خود داشته باشند، شاید جان یک نفر نجات پیدا کند. چون ما میدانیم که خیلی از افراد تنها به دلیل مسائل مالی به مشاور مراجعه نمیکنند. اگرچه در نهایت مسئولیت اصلی با مدیران کشور است. ما سالهاست میگوییم باید برای مشاوره هم تعرفه بیمه در نظر گرفته شود. اینکه ساده از موضوع اعصاب و روان بگذریم، تبعات جبرانناپذیری برای کشور دارد. همانطور که مردم باید به محض ورود ویروس در بدن خود از متخصص درمان کمک بگیرند، نباید جوانی که با افسردگی یا دیگر بیماریهای مرتبط با روان درگیر است، به دلیل نداشتن پول زجر بکشد یا در مواقع حادتر دست به خودکشی بزند».
این روانشناس، همچنین میزان آگاهیرسانی درباره بحران خودکشی را در کشور کافی نمیداند: «جوانان ما مشکلات عدیدهای دارند. باید به آنها آگاهی بدهیم و درباره خودکشی حرف بزنیم. دربارهاش بنویسیم و تا جای ممکن اطلاعات خودمان و اطرافیانمان را در این زمینه بالا ببریم. تا به حال ندیدهام که صداوسیما بهعنوان رسانه ملی محتوایی در این زمینه تولید کرده باشد. اگر هم داشته باشیم، نادر است. خودکشی در نزدیکی همه ماست و نباید از حرفزدن دربارهاش ترسید. آن چیزی که ترس دارد، از بین رفتن جان انسانها پس از سکوت درباره چنین بحرانی است».
کسی به فکر بحران «تفکر خودکشی» نیست
اطلاعرسانی درست درباره آمار خودکشی و آگاهسازی، از موارد مهم مورد تأکید الناز شیری، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و جامعهشناس است. او به «شرق» میگوید: «تفکر خودکشی و تصمیم اقدام بر آن در بیشتر مواقع فرایندی است که در طول زمان رخ میدهد. جز در مواقع نادر، یک اتفاق ناگهانی نیست که ما بخواهیم با نگهبان و ناظر مقابل آن بایستیم. برای اینکه بازدارندگی را بالا ببریم، ابتدا نیاز داریم آمار را درست و دقیق و شفاف و بهموقع در اختیار متخصصان قرار دهیم تا آنها راهکارهای عملگرایانه مطرح کنند. اینکه فقط بر پایینتر بودن آمار خودکشی در ایران نسبت به دنیا تمرکز کنیم و همین نکته را هم مثبت و برجسته جلوه دهیم، نتیجهاش میشود همین که میبینیم. اینکه کشوری مثل فنلاند از سال ۲۰۱۰ به بعد آمار خودکشی را کاهش داده است و عددها در ایران مدام رو به افزایش میرود».
او از ضرورت توجه به موضوع «تفکر خودکشی» نیز میگوید «از سوی دیگر تفکر خودکشی خود موضوعی حیاتی است که کمتر به آن توجه میشود. آمارها درباره افرادی است که اقدام کردهاند و در مراکز درمانی ثبت شدهاند. حال آنکه رصد وضعیت جامعهشناختی کشور نشان میدهد، عدد تفکر خودکشی بسیار بسیار بالاتر از اقدامهاست و اگر فضای فردی و عمومی این افراد مدیریت نشود و محافظت درست از آنها صورت نگیرد، همین افراد در آینده دست به خودکشی هم خواهند زد».
این استاد دانشگاه، روش معرفتشناختی را یکی از راههای تأثیرگذار برای مقابله با خودکشی میداند: «کاهش آمار خودکشی اقدامی است زمانبر و تخصصی و مرتبط به شخص و جامعه. یعنی فاکتورهای متعددی باید کنترل شود تا ما با موفقیت بگوییم توانستیم این آمار را کاهش دهیم. نگاه افراد باید به زندگی، مهارتهای فردی و تصمیمگیریها تغییر کند و این مهم جز با مدیریت ساخت شخصی و جمعی ممکن نخواهد بود. ضمن اینکه باید از خانواده و مدرسه آغاز شود تا در دوران حساستر نوجوانی و جوانی بتواند اثربخش باشد».
نظر کاربران
وقتی امید به زندگی نباشه همین است
۹۰درصد مال فقر است
باعث کمال تاسف است
وای قلبم
همه شدن آمار گیر
سطح امیدبه زندگی وشادی توایران خیلی بالاست
شما خیییییلی غلط کردید با این آمارتون..
فقر و فلاکت باعث شده...حضرات هم یادشون هم نیست
خوش بحال آقا زاده ها
مشکلات همه واقعا دیوانه روانی کرده فقر نبودن تفریح و....
در ایران چه کسی نگران می شود؟