۵۸۴۵۹۷
۱ نظر
۵۰۱۶
۱ نظر
۵۰۱۶
پ

طنز؛ «به هیچ‌وجه» یا «به هیچ رو»؟

در بخش پیشین خواندیم که دهخدا از شاگردها خواست تا هر کدام روزنامه‌دیواری‌ای آماده کرده و برای آن نامی برگزینند. سپس آن‌ها را پای تخته فرا خواند تا از روزنامه‌دیواری‌شان بگویند و نمره بگیرند. و اما ادامه ماجرا:

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

آنچه گذشت:

در بخش پیشین خواندیم که دهخدا از شاگردها خواست تا هر کدام روزنامه‌دیواری‌ای آماده کرده و برای آن نامی برگزینند. سپس آن‌ها را پای تخته فرا خواند تا از روزنامه‌دیواری‌شان بگویند و نمره بگیرند. و اما ادامه ماجرا:

دهخدا از آبدارخانه بازگشت، نشست پشت میزش و پرسید: «نوبت کی بود؟» حضرتی دستش را بالا برد و گفت: «ماییم، ماییم» دهخدا چند بار گردنش را نرمِش داد و سپس گفت: «خب شما بگو ببینم نام روزنامه‌دیواریت چیه و چه بخش‌هایی داره؟»

حضرتی گفت: «ما نام اعتضاد را برگزیدیم! بخش‌های بی‌شماری هم در روزنامه‌مون داریم...» یکی از شاگردها سخن حضرتی را برید و گفت: «ما به حضرتی کمک کردیم تا روزنامه دیواری درست کنه، قرار بود بهمون نفری بیست و پنج تومن بده اما پنج تومن داد گفت بقیه‌شو ندارم» حضرتی اخم کرد و گفت: «این حرف به هیچ‌وجه درست نیست» دهخدا گفت: «به جای به هیچ‌وجه بگو به هیچ رو»

حدادعادل گفت: «چرا الکی سختش می‌کنید؟ به جای جفتشون از کلمه اصلا استفاده کنید و خودتون رو راحت کنید!» دهخدا ابرو در هم کشید و گفت: «ما می‌خواهیم پارسی بیاموزیم نه اینکه برای واژگانِ پارسی برابرهای عربی بیابیم!»

قالیباف از حدادعادل پرسید: «این الان چی گفت؟» حدادعادل شانه بالا انداخت و گفت: «خیلی زبونش ثقیله! باید یه برنامه مترجم زبان بریزم توی گوشیم».

علی‌آبادی گفت: «برنامه‌شو نریزیا! به درد جرز لای دیوار هم نميخوره، بدتر آبروت رو پیش خارجیا میبره» دهخدا کوبید روی میز و گفت: «چه خبره؟ خاموش!» سپس رو کرد به نجفی و پرسید: «نام روزنامه دیواری شما چیه؟» نجفی همان‌طور که عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کرد پاسخ داد: «روزنامه دیواری ما خیلی پر و پیمانه، نامش همشاگردی‌ست و پر از آگهی‌های نیازمندی و تعریف و تمجید از کارهای شهردار مدرسه‌ است» قالیباف گفت: «این روزنامه دیواری مال من بود، حق من بود، سهم من بود، نجفی از من گرفتش!» دهخدا اخم کرد و پرسید: «مدرکی هم داری؟» رئیسی به قالیباف گفت: «ولش کن! بیا بشین پیش خودم!» کواکبیان پرسید: «نوبت ما نشد؟» دهخدا گفت: «داریم درباره روزنامه‌دیواری همشاگردی حرف می‌زنیم!» کواکبیان از گوشه چشم نگاهی به نجفی انداخت و گفت: «همشاگردی توی همه مدرسه پر شده، شما یکم به ما توجه کن!» دهخدا از نجفی پرسید: «شما حرفی نداری؟»

نجفی دوباره عرق پیشانی‌اش را پاک کرد‌‌ و پاسخ داد: «نه» سپس به سختی روزنامه دیواری‌اش را لوله کرد و با خنده گفت: «هنوز قلقش نیومده دستم!» دهخدا به کواکبیان گفت: «خب شما بگو!» کواکبیان نفسی عمیق کشید و سپس فریاد زد: «نام روزنامه ما کژدُم‌سالادی است» دهخدا خندید و گفت: «مگه خیاره؟ آخه کژدم که سالادی و غیر سالادی نداره!».

لاریجانی گفت: «نیش کژدم نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است» کواکبیان گفت: «کژدم ما به هیچ‌وجه نیش نداره، خوراکیه!» دهخدا گفت: «به جای به هیچ وجه بگو به هیچ رو».

زیباکلام گفت: «میشه برین سراغ روزنامه دیواری بعدی؟» دهخدا رو کرد به موسوی‌خوئینی‌ها و گفت: «شما بگو!» موسوی‌خوئینی‌ها گفت: «سلام!» ناگهان ده‌نمکی از ته کلاس فریاد کشید و دهخدا فرياد زد: «خاموش!» سپس به جوان اشاره کرد و جوان نیز با دستپاچگی فریاد زد: «بریم بیایم» و رفتند که بیایند...

ادامه دارد
با هوش مصنوعی توی هر شغلی که هستی بیشتر پول دربیار!
با هوش مصنوعی توی هر شغلی که هستی بیشتر پول دربیار!
همین الان ثبت نام کن و ابزارهای پولساز هوش مصنوعی رو یاد بگیر و درآمدت رو چندبرابر کن!
ثبت نام رایگان وبینار

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ماه پری

    چه جالب

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج