طنز؛ انتقاد و واکنشهای گازی
کلمه «انتقاد» رو به این صورت تعریف میکنن: ۱- خالص کردن. ۲- جدا کردن خوب از بد. ۳- سره کردن.
علیرضا مصلحی در ضمیمه طنز رووزنامه قانون نوشت:
کلمه «انتقاد» رو به این صورت تعریف میکنن: 1- خالص کردن. 2- جدا کردن خوب از بد. 3- سره کردن.
اصولا انتقاد ازنظر معنایی بارمثبت داره. به زبون ساده یه چیز خوب حساب میشه که به بهبود عملکرد طرف مقابل کمک میکنه اما باید به این نکته توجه کنید که هستن افرادی که با دید مثبت به قضیه نگاه نمیکنن در نتیجه، ممکنه واکنشهایی نشون داده بشه که بر خلاف انتظار باشه.
من در اینجا سه واکنش احتمالی رو براتون بهصورت ملموس میشکافم.
فرض کنید در اتوبوس نشستید و مسافر پشتی که از قضا قویهیکل هم هست، داره تخمه میشکونه و پوستش رو به سمت شما پرتاب میکنه.
حالت اول:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟». همون موقع پوست بعدی میخوره وسط پیشونیت. میگی: «پرت نکن برادر». به کارش ادامه میده. پوست بعدی میره بین موهات. درش میاری میگی: «با شما هستم. ننداز». جواب نمیده. پوست بعدی میخوره تو چشمت. میگی: «قوی هیکل! بزرگوار! عزیزم! قشنگم! با تو هستم اورانگوتان! تف نکن». انگار اصلا نمیشنوه. پوست بعدی میره تو دماغت.
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز هیدروژن» به حساب میاره. هیدروژن گازی است بیرنگ و بیبو.
حالت دوم:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟». دیگه پوست تخمه پرت نمیکنه. چند ثانیه بعد با خیال راحت نشستی یهو یه کیسه پر از پوست میوه خالی میکنه رو سرت. میگی: «چه کار میکنی؟». یه گونی آهن کهنه، شوفاژ کهنه، آبگرمکن کهنه میریزه روت و بعدش نوبت تیرآهن و میلگرده.
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز فندک» به حساب میاره. لج میکنه و اونقدر آتیشتون میزنه تا تموم بشید.
حالت سوم:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟» جواب نمیده. یه کوچولو بلندتر میگی: «دوست عزیز با شما هستم». یهو بلند میشه، داد میزنه: «چه خبرته؟ چرا عربده میکشی؟ چرا لات بازی در میاری؟ خاک بر سرت. چرا آرامش مسافرها رو بهم میزنی؟ خجالت بکش. اینجا زن و بچه نشسته! چرا جو درست میکنی؟ چرا محیط رو مسموم میکنی؟ هدفت چیه؟». چند تا از مسافرها نگاهت میکنن و به نشونه تاسف سر تکون میدن. یه خانوم مهربون سالخورده از ته اتوبوس بهت میگه: «الهی خدا ذلیلت کنه مادر. بری زیر کامیون». گروه سرودِ وسط اتوبوس یک صدا میخونه: «آشغال حیا کن اتوبوسو رها کن».
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز منوکسیدکربن» به حساب میاره. منوکسیدکربن گازی است بسیار سمی. در واقع طرف مقابل سعی میکنه با حوله خیس شما رو از فضا خارج کنه.
کلمه «انتقاد» رو به این صورت تعریف میکنن: 1- خالص کردن. 2- جدا کردن خوب از بد. 3- سره کردن.
اصولا انتقاد ازنظر معنایی بارمثبت داره. به زبون ساده یه چیز خوب حساب میشه که به بهبود عملکرد طرف مقابل کمک میکنه اما باید به این نکته توجه کنید که هستن افرادی که با دید مثبت به قضیه نگاه نمیکنن در نتیجه، ممکنه واکنشهایی نشون داده بشه که بر خلاف انتظار باشه.
من در اینجا سه واکنش احتمالی رو براتون بهصورت ملموس میشکافم.
فرض کنید در اتوبوس نشستید و مسافر پشتی که از قضا قویهیکل هم هست، داره تخمه میشکونه و پوستش رو به سمت شما پرتاب میکنه.
حالت اول:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟». همون موقع پوست بعدی میخوره وسط پیشونیت. میگی: «پرت نکن برادر». به کارش ادامه میده. پوست بعدی میره بین موهات. درش میاری میگی: «با شما هستم. ننداز». جواب نمیده. پوست بعدی میخوره تو چشمت. میگی: «قوی هیکل! بزرگوار! عزیزم! قشنگم! با تو هستم اورانگوتان! تف نکن». انگار اصلا نمیشنوه. پوست بعدی میره تو دماغت.
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز هیدروژن» به حساب میاره. هیدروژن گازی است بیرنگ و بیبو.
حالت دوم:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟». دیگه پوست تخمه پرت نمیکنه. چند ثانیه بعد با خیال راحت نشستی یهو یه کیسه پر از پوست میوه خالی میکنه رو سرت. میگی: «چه کار میکنی؟». یه گونی آهن کهنه، شوفاژ کهنه، آبگرمکن کهنه میریزه روت و بعدش نوبت تیرآهن و میلگرده.
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز فندک» به حساب میاره. لج میکنه و اونقدر آتیشتون میزنه تا تموم بشید.
حالت سوم:
میگی: «داداش میشه پوستها رو تف نکنی سمت من؟» جواب نمیده. یه کوچولو بلندتر میگی: «دوست عزیز با شما هستم». یهو بلند میشه، داد میزنه: «چه خبرته؟ چرا عربده میکشی؟ چرا لات بازی در میاری؟ خاک بر سرت. چرا آرامش مسافرها رو بهم میزنی؟ خجالت بکش. اینجا زن و بچه نشسته! چرا جو درست میکنی؟ چرا محیط رو مسموم میکنی؟ هدفت چیه؟». چند تا از مسافرها نگاهت میکنن و به نشونه تاسف سر تکون میدن. یه خانوم مهربون سالخورده از ته اتوبوس بهت میگه: «الهی خدا ذلیلت کنه مادر. بری زیر کامیون». گروه سرودِ وسط اتوبوس یک صدا میخونه: «آشغال حیا کن اتوبوسو رها کن».
جمعبندی: در این حالت طرف مقابل، شما رو «گاز منوکسیدکربن» به حساب میاره. منوکسیدکربن گازی است بسیار سمی. در واقع طرف مقابل سعی میکنه با حوله خیس شما رو از فضا خارج کنه.
پ
ارسال نظر