۱۱۷۳۵۴۲
۳۵ نظر
۵۰۲۱
۳۵ نظر
۵۰۲۱
پ

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

نگاهی به بازی ایران و استرالیا پس از ۲۴ سال. انگار آن روز از جنس دیگری بود؛ فراتر از ورزش.

روزنامه همدلی - فضل‌الله یاری: ایرانیان پس از تحمل برخی و مصائب حاصل از نبود آزادی در میانه قرن پر از غوغای معاصر انقلابی کردند که حاصل تلاش مبارزان بسیاری بود که یا جسم و جان خود را به معرکه مبارزه آورده بودند یا روح و روان خود را. هنوز شهدی از آن نچشیده بودند که انقلابیون به جان هم افتادند. چسبیده به آن اتفاق بزرگ دیوانه‌ای به نام صدام حسین به کشور حمله کرد و هشت سال جسم و جان مردم ایران را درگیر مصائب آن کرد.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

بعد هم دوران سازندگی بود که تازه سررسید بدهی‌های زمان جنگ عرصه را بر مردم تنگ کرده بود و تورم وبی ثباتی اقتصادی روحشان را در معرض اضطراب‌های بزرگ قرار داده بود. در میان مخارج معیشت و اجاره خانه و شهریه دانشگاه و فرزندان و بهداشت و نیاز‌های اولیه زندگی، «شادی» کالایی لوکس بود که ازنظر انقلابیون به اتهامی بزرگ می‌مانست و طبیعی بود که در این فضا محلی از اعراب نداشته باشد.

در غیاب رفع این نیاز بزرگ جان‌ها می‌فرسود و روان‌ها ناخودآگاه را هشدار می‌دادند که چیزی در این میانه کم است؛ شادی. در کنار اجبار‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن روزگار، گروه‌های فشار هم از تاریکی دخمه‌ها سر برآورده بودند و به‌عنوان پیاده‌نظام برخی گروه‌های سیاسی اتهام شادی را پررنگ‌تر کرده بودند چیزی شبیه تبلیغ و تبانی علیه نظام.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

در میانه دهه هفتاد، اما ناگهان دوم خرداد از راه رسید و به مردم یادآوری کرد که شادی هم در سبد خانوار کنار کره و پنیر و گوشت و تخم‌مرغ گران شده، جایی باید داشته باشد. میان آن‌همه پرخاش و شعار‌های زنده‌باد و مرده باد موسیقی هم لازم است.

سینما و تئاتر هم می‌تواند بخشی از حفره‌های خالی اوقات فراغت را پر کند. کلاً ملت به یاد یک موضوع فراموش‌شده افتاده بودند. شادی در دستور کار خانواده‌ها قرار گرفت.سفر‌ها بیش از گذشته جاده‌های کشور را شلوغ کرده بود، اندکی رنگ به لباس‌ها و چهره‌ها برگشته بود. ملت تمرین شادی می‌کردند. در آن میانه البته هنوز محافلی بود که شادی را توطئه دشمن می‌دانستند و در محافل خود بر لزوم برخورد محکم با آن تأکید می‌کردند.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

در آن میانه شادی‌های خصوصی و فردی مردم بی‌پناه می‌نمود و اخبار دستگیری‌های افراد در مهمانی‌ها و جشن‌های خصوصی در رسانه‌ها نمود بیشتری داشت؛ اما ناگهان یک شادی بزرگ از راه رسید؛ یک شادی که خصوصی نبود.در مهمانی‌های خانوادگی رخ نداده بود. روز هشتم آذر از نیمه گذشته بود، ملت کار و زندگی خود را تعطیل کرده و پای گیرنده‌های تلویزیونی نشسته بودند، دستی بر آسمان داشتند و چشمی به صفحه متحرک تلویزیون که بازی مهیج و پر از اضطراب بین ایران و استرالیا در ورزشگاه جهنمی ملبورن را توی چشم‌ها فرومی‌کرد.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

در آن جهنم سوزان درحالی‌که زمین و زمان علیه آرزوی مردم ایران دست‌به‌دست هم داده بودند و می‌خواستند دوری‌شان از جهام جهانی فوتبال را بیست سال بیشتر تمدید کنند، ناگهان خداداد عزیزی توپی را از علی دایی گرفت و در یک موقعیت تک‌به‌تک با «مارک بوسنیچ» - دروازه‌بان استرالیایی روی اعصاب مردم ایران - قرار می‌گیرد و دروازه او را باز می‌کند و ناگهان جهان برای لحظاتی از حرکت می‌ایستد.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

بعد حرکت می‌کند، اما در سکوت. خداداد عزیزی که حالا غزالی تیزپا شده بود توی جمعیت تماشاگر پریده بود، مربی برزیلی ایران پشیمان می‌شود و سیگار پرت شده روی چمن‌اش را برمی‌دارد و کام عمیق‌تری می‌گیرد. بعد ناگهان همه ایران می‌شود صدا، می‌شود تصویر، می‌شود رنگ و می‌شود شادی؛ یک شادی عمیق، یک شادی بزرگ، یک شادی لذیذ. همان‌که در چشم‌ها فرومی‌رفت و از گوش‌ها بیرون می‌زد.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

روی زبان می‌چرخید و روی پوست می‌نشست. مردم به خیابان آمده بودند. می‌خواندند و می‌رقصیدند، نه از گروه‌های فشار خبری بود و نه نیروی انتظامی. بودند، اما شادی به رسمیت شناخته‌شده بود و کسی مقابل آن قرار نگرفت. از آن روز‌ها ۲۴ سالی می‌گذرد.

ایران سه بار دیگر به جام جهانی رفت، اما هیچ‌کدام به‌اندازه آن روز آذرماهی در جان مردم ایران ننشست. انگار آن روز از جنس دیگری بود؛ فراتر از ورزش.از آن روز‌ها ۲۴ سال گذشت، ملت ما شادی‌های کوچک و البته اندوه‌های بزرگ‌تری را تجربه کرده‌اند. این روز‌ها هم غم نان دارند و هم درد آب. هم در اندیشه سلامت‌اند و هم در فکر آرامش. آینده آن‌قدری رنگی نیست که عصر روز ۸ آذر ۱۳۷۶ می‌نمود.

آن روز، دقیقا همان روز، آخرین بار بود که خندیدیم

آن روز بزرگ اگرچه در پشت سر مردم ایران قرار دارد، اما بدون تردید راهنمایی است برای تعیین جنس شادی‌شان؛ یک شادی همگانی که همه برنده میدان باشند و هیچ ایرانی از آن ملول نباشد. یک شادی تقسیم‌شده به سهم‌های مساوی.

این وضعیت را شاعر معاصر ایران محمدرضا شفیعی کدکنی به‌روشنی تصویر کرد.وقتی سروده بود: «طفلی به نام شادی/دیری است گم شده است/با چشم‌های روشن براق/با گیسویی بلند - به بالای آرزو-/هرکس از او نشانی دارد/ما را کند خبر/این هم نشان ما:/یک‌سو خلیج‌فارس/سوی دگر خزر…»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    یک سو خلیج فارس
    سوی دیگر خزر

    پاسخ ها

    • پنجاه و هشتی

      از اون سالها و اون دهه متنفرم.دهه هفتاد دهه بسته و زشتی بود دهه شصتیهای کهنه گرا برای اون گذشته حسرت می خورند به نظر من که هر چی جلوتر اومدیم بهتر شده

    • بدون نام

      وقنتی آهنگ محبوب ایرانیها مرغ سحر ناله سر کنه دیگه معمولا چه جامعه فرسوده و بی چیزی هستند

    • بدون نام

      چه عقده ای داری به دهه ۶۰ دهت گذشته پیرمرد

    • بدون نام

      دهه شصتیها یه مشت پیرمرد پیرزن اند که مدام برای دوران کهنه و نکبت گذشته حسرت می خورند

    • به شصتی پیرپاتال

      دوره اونی گذشته که از چیزهای زیرخاکی خوشش میاد

    • بدون نام

      ما بر اساس دهه تولد خودمونو تقسیم نمی کنیم مدرنیم و فردیت داریم برعکس شما دهه شصتیها

    • memol

      جناب پنجاه و هشت این طرز صحبت درمورد دهی شصتی ها اصلا درست نیست

    • بدون نام

      تو از چه دهه ای خوشت میاد ؟ از دهه شصتیها که متنفری و عقده داری دهه هفتاد و که دهه بسته ای میدونی و ازش متنفری فکر کردی دهه خودت خیلی تحفه بود جنگ و انقلاب و هر بدبختی بود از دهه پنجاه شروع شد انقدری که شما پنجاهیها غر میزنید و مینالید هیچ دهه ای نمیناله تازه دهه پنجاهیها دهه 70 با دیپلم خیلی راحت استخدام میشدن دهه شصتیها و هفتادیها چی بگن

    • بدون نام

      مگه من از دهه هفتاد که نوجوانیم توش نابود شد بدم بیاد یعنی از متولدین اون دهه متنفرم؟! من از دهه شصتیهای ناله کن بدم میاد هر جا بنالند منم جوابشونو میدم

    • بدون نام

      ما دهه هفتاد استخدام می شدیم؟ پس چرا من الان با 41 سال سن هنوز شغل ثابت ندارم شستی؟ ما باهوش بودیم و باید دانشگاه می رفتیم برعکس شما که براتون دانشگاههای مدل به مدل ساختند و همه خنگهاتون رفتند دانشگاه ما باید برای کنکور جون می کندیم

    • بدون نام

      دهه پنجاه بد بود پس چرا همش عکسهای اون دوره رو منتشر می کنید ؟ اون دهه منحوس شصت بود که بچگی من درش نابود شد.اتفاقا تولیدات اون دهه هم مثل اون دهه نفرت انگیزند

    • دهه شصت و وجود شما نحس بود

      اینکه شما زیادید و سر جاتون دنیا نیومدید و باعث زحمت ما شدید واقعیته.اصلا بخاطر همین می نالید!

  • ایکس

    چه متن پر ایهامی

  • بدون نام

    شادی چی هست ؟


    حرومه یا حلال ؟


    خدا نظرش چی هست ؟
    ناراحت نشه !

    پاسخ ها

    • بدون نام

      ایرانی جماعت از همه ول تر و در تفریح تره در غرب یه سال سخت کار می کنند بیست روز میرن مرخصی ایران همیشه در مرخصی هستید ولی خب دست به نق نقتونم خوبه

    • بدون نام

      11:۰۸ چقدر پول خرج شما میشه تا بیایین تو فضای مجازی تبلیغ کنین؟؟؟

    • بدون نام

      این شستیها همش نق میزنند والا شما نصفتون مازاد بر نیازید جالبه فکر کردند تازه اول جوونیشونه به من که مثل خودشون چل سالم میگن دوره ات گذشته هاها

  • بدون نام

    جمعی آره آخرین باری بود که خندیدیم فردی ولی خیلیا خندیدن تو این سالها ازدواج کردن بچه دار شدن و ... البته من جزو اون خیلیا نبودم و تو زندگیمم هیچ اتفاق شادی نیفتاد

    پاسخ ها

    • 57

      راحتتر موندی هم نسلی،من

    • بدون نام

      همونا هم لحظه ای خندیدن.. زیر بار مشکلات وهزینه و بچه داری موندن

    • بدون نام

      9:58
      بالاخره خندیدن ما چی همونم نداشتیم

  • غلام

    واقعا ...

  • سهیل

    باید به جواد خیابانی همون روز تافت میزدیم تا همیشه مثل ۸ آذر گزارش کنه.
    بعد ۸آذر دیگه خیابانی اون آدم سابق نشد متاسفانه.

  • ja***to

    خدایااااااا چه روزی بود،،،، خدا جوووونم حق این مردم این همه بدبختی نیست
    تورو به ( رسول الله ) یه کاری واسه این مردم انجام بده تا دوباره شاد باشیم شاااااد

  • 57

    چه یادآوری زیبایی..اما...افسوس تکرار نشد،و آرزوهای بین نسلی سوخته‌ای ...

    پاسخ ها

    • شستیهای زیادی پیر

      حتما تو هم یک شستی هستی هه

  • ......

    یادش بخیر...قیمت دلار چند بود؟

    پاسخ ها

    • امید

      475تومن

  • پنگول.

    یادش بخیر .

  • رضا

    به اميد روزهاي خوب براي ايران . . .

  • بدون نام

    هیچ یادش بخیر نباشه .

  • الف دال

    اینقدر سختی کشیدیم تکرار این روز در تقویم شادمان نمی کنه

  • امین هستم

    از ماست که بر ماست که لعنت بر ما

  • یاعلی

    دیروز یه گزارش گذاشته بودید که تیم ملی با سفارش مربی وقت از قرص های خاصی استفاده میکردن.تکذیب شده یا پابرجاست.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج