دولت خاتمی؛ وقتِ خوب رویاپردازیهای یک ملت!
دوم خرداد ۱۳۷۶ را میتوان نقطهعطفی در تاریخ معاصر ایران پس از انقلاباسلامی ارزیابی کرد؛ چراکه تحرک ایجاد شده در لایههای مختلف جامعه سپهر سیاسی کشور را بهشدت تحتتأثیر قرار داد و بهنوعی دورانساز شد.
روزنامه همشهری - علیرضا احمدی: دوم خرداد ۱۳۷۶ را میتوان نقطهعطفی در تاریخ معاصر ایران پس از انقلاباسلامی ارزیابی کرد؛ چراکه تحرک ایجاد شده در لایههای مختلف جامعه سپهر سیاسی کشور را بهشدت تحتتأثیر قرار داد و بهنوعی دورانساز شد؛ از یکسو طیفی بهقدرت بازگشت که حداقل برای ۱۰ سال در حاشیه قرار گرفتهبود و از سوی دیگر بر گفتمانهای سیاسی کشور در دهههای بعد تأثیر عمیقی برجا نهاد و از این پس شاهد رقابت ۲ جریان قدرتمند در سیاست ایران بودیم که هرکدام با ویژگیهای منحصربهفردی از دیگری متمایز میشد.
طرح شعارهایی از قبیل «توسعه سیاسی»، «جامعه مدنی»، «قانونگرایی»، «تنشزدایی در عرصه جهانی» و... از سوی جناح چپ که گسترش مشارکت مردم در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را هدف گرفتهبود، در فضایی که جناح راست بیشتر به حفظ وضع موجود در دوره هاشمیرفسنجانی تمایلداشت، آغازگر حرکتی شد که به موج تحولات در کشور شتاب دوچندان بخشید.
طبقه متوسط جدیدی که درپی بازسازی شتابان کشور پس از پایان جنگ تحمیلی شکل گرفت، بهدنبال ایجاد تغییراتی در اجتماع بود که شاید بتوان یکی از دلایل آن را توسعه نامتوازنی دانست که در دولتهای پنجم و ششم پدیدآمد؛ افزایش درآمد سرانه، کاهش بیکاری، رشد کشاورزی، رونق صنایع و پیشرفتهای قابلتوجه در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی توسعه اقتصادی بههمراه داشت، درحالیکه راه برای افزایش مشارکتهای سیاسی-اجتماعی چندان هموار نبود.
تحرک اجتماعی که بهدنبال رشد قابلتوجه شاخصهایی مانند جمعیت، جوانی جمعیت، گسترش شهرنشینی، توسعه سوادآموزی و افزایش میزان باسوادی درکشور، توسعه آموزش و پرورش و آموزشعالی و پیشرفت چشمگیر حوزه ارتباطات در کشور بهوجود آمدهبود، پیامدهایی از قبیل «رشد جمعیت روشنفکری»، «گسترش طبقه متوسط جدید» و «مرجعیت اجتماعی روشنفکران و قشرهای تحصیلکرده» داشت. ایجاد فرهنگسراها، انتشار رسانههای جدید مانند «ایران» و «همشهری» و باز شدن نسبی فضا برای فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهویژه برای بانوان نیز در دوره سازندگی اتفاق افتاد که سبب افزایش تقاضاهای سیاسی-اجتماعی طبقات متوسط جدید و دامنزدن به احساس نیاز ورود منسجمتر به صحنه سیاسی کشور شد و انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ بستری بود برای تحقق این خواستها.
ادامه راه اصلاحات
علیرضا احمدی: مردم برای بار دوم سیدمحمد خاتمی را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کردند. مهمترین رخداد سیاسی سال ۱۳۸۰، برگزاری انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری در ۱۸ خردادماه بود که در فضای پیچیدهای انجام شد. با آغاز زمستان ۱۳۷۹ فضای سیاسی کشور دیگر کاملا انتخاباتی شده و رایزنیهای فشرده ۲ جناح برای رقابتی نفس گیر درجریان بود. اینها در شرایطی بود که کشور روزهای پرالتهابی را میگذراند؛ بهنظر میرسید وقوع حوادثی مانند «قتلهای زنجیرهای»، «درگیریهای کوی دانشگاه»، «ترور سعید حجاریان»، «توقیف گسترده مطبوعات» و «محاکمه فعالان سیاسی و روزنامهنگاران» راهبرد «توسعه سیاسی» مدنظر دولت اول اصلاحات را ناکام گذاشتهاست و خاتمی از این بابت فشارهای بسیاری را چه از خودیها و چه ازسوی رقبا تحمل میکند.
راستگرایان خاتمی را به بیعملی در مقابل تندروهای اصلاحات و سکوت درمقابل ساختارشکنی طیفی از اصلاحطلبان متهم میکردند و برخی خودیها نیز دولت نخست او را در دستیابی به اهدافی که توقع میرفت، ناموفق میدانستند. بر همین مبنا هم بود که تز «عبور از خاتمی» ازسوی برخی جریانهای دانشجویی اصلاحطلب مطرح شد. عبور از خاتمی نخستینبار از گرگان کلید خورد و در نشست تحکیمیها (اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسرکشور) در این شهر، عدهای از اعضا معتقد بودند «خاتمی در برآوردهکردن مطالبات جامعه و عمل به شعارهایی که داده، کوتاهی کردهاست.»
آنان ۳ راهکار را برای انتخابات خرداد ۱۳۸۰ مطرح میکردند: «از ایشان حمایت نکنیم و به گزینه دیگری برسیم»، «سکوت کنیم یا انتخابات را تحریم کنیم» یا اینکه «مشروط و در منشوری از ایشان حمایت کنیم». البته درنهایت خروجی این نشست «حمایت بیقید و شرط از خاتمی» بود، اما زمزمههای عبور از خاتمی در میان فعالان سیاسی و افکارعمومی پیچید و جریان رقیب هم بهخوبی از این موضوع استفاده کرد و با مانور تبلیغاتی گسترده بر «تز عبور از خاتمی» سعی داشت نهایت بهره را از این «پیشنهاد آرمانگرایانه» ببرد. درمقابل بخش عمدهای از اصلاحطلبان، تداوم اصلاحات را به حضور خاتمی در انتخابات وابسته میدانستند و او را «پرچمدار اصلاحات» و «بهترین گزینه برای ادامه راه اصلاحات» ارزیابی میکردند.
در چنین شرایطی راستها رغبت چندانی برای حضور پرقدرت در عرصه انتخابات از خود نشان نمیدادند و به نظر میرسید پیروزی خاتمی را حتمی میدانند و در نهایت هم رقبای پرشانسی در مقابل او قرارنگرفتند. آنها معتقد بودند با رقیبی مواجهند که «خودش برگزارکننده انتخابات است و عواملش سعی در رأی آوردن او دارند» و دولت را «رقیب اصلی» خود میپنداشتند و بهنظر میرسد همین موضوع هم این جریان را از انسجام انتخاباتی دور کرد.
ساعت ۸ صبح چهارشنبه، دوازدهم اردیبهشت ۱۳۸۰، وزارتکشور درهای خود را روی کاندیداهای ریاستجمهوری گشود تا بهمدت ۵ روز پذیرای آنان باشد؛ فرایند انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری رسما کلید خورده بود و همه انتظار میکشیدند ببینند خاتمی بالاخره ثبتنام میکند یا نه، چراکه در ماههای منتهی به اردیبهشت تردیدها برای این اتفاق بیشتر شدهبود و بهنظر میرسید فشارها، رئیس دولت اصلاحات را برای حضور مجدد در عرصه مردد کردهاست. بالاخره پس از مدتها گمانهزنی و انتظار، خاتمی روز جمعه ۱۴ اردیبهشت در وزارتکشور حاضر شد و ثبتنام کرد؛ روزی که با بغضهای او ماندگار شد.
خاتمی از دغدغهها و نگرانیهایش گفت و اینکه «از رهگذر اصلاحات هزینههای زیادی پرداختیم»، با وجود این هنوز معتقد بود «راه دراز ناپیمودهای پیش روی ماست» و با همه مشکلات آن را باید با کمک و حضور ملت پیمود. او با بغضی در گلو، گفت که آبرویش را سرمایه کردهاست؛ «سرمایه اندکی دارم و آن آبروی من است... این سرمایه اندک را در طبق اخلاص نهادم و در برابر تصمیم ملت خاضع هستم....» و با خواندن شعر «در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز/ استادهام چو شمع، مترسان ز آتشم» به استقبال رقابتی رفت که نویددهنده ۴ سال سخت بود.
در انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری برای نخستینبار تعداد واجدان شرایط رأی دادن از مرز ۴۰ میلیون نفر گذشت و به ۴۲ میلیون و ۱۷۰ هزار و ۲۳۰ نفر رسید؛ یعنی چیزی حدود ۵ میلیونو ۶۰۰ هزارنفر بیش از انتخابات هفتم در سال ۱۳۷۶. از این تعداد واجد صلاحیت، بیش از ۲۸ میلیوننفر رأی دادند که بیشاز ۲۱ میلیوننفر نام خاتمی را روی برگههای خود بهعنوان رئیسجمهور نوشتند و توکلی بیش از ۴ میلیون رأی کسب کرد. با وجود اینکه دراین انتخابات تعداد رأیدهندگان نسبت به انتخابات سال ۱۳۷۶ کاهش محسوس ۱۳ درصدی داشت (از مشارکت ۷۹ درصدی به حدود ۶۷ درصد رسید)، اما آمارها از افزایش محبوبیت خاتمی حکایت میکرد؛ چراکه او در سال ۷۶ حدود ۶۹ درصد آرا را کسب کردهبود، اما در انتخابات هشتم توانست نزدیک به ۷۷ درصد آرا را بهدست آورد.
با انتخاب سیدمحمد خاتمی بهعنوان رئیسجمهور، نقطه امیدی در بهبود رابطه بین ۲ کشور آمریکا و ایران ایجاد شد. خاتمی در مصاحبهای با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه خبری سیانان، در ۷ ژانویه ۱۹۹۸ باب گفتوگوی تازهای با آمریکا باز کرد؛ گفتوگویی که سروصدای زیادی در ایران به راه انداخت. ۲۷ بهمن ۷۶ روزنامه اطلاعات نتایج نظرسنجیای را منتشر میکند که به وسیله گروه پژوهش آینده اواخر دیماه همینسال انجام شده.
در این نظرسنجی که بین یکهزار و ۸۴۹ نفر افراد ۱۵ سال به بالا و در مناطق بیست گانه تهران انجام شده، سؤالهایی درباره مصاحبه رئیسجمهور با سیانان پرسیده شد؛ سؤالاتی که بیش از ۵۰ درصد پاسخها به آن، با نظر و پاسخهای سیدمحمد خاتمی همسو بود. اما آن مصاحبه و آن نظرسنجی تنها توانستند تاریخی باشند برای آمادگی برای مذاکره؛ تاریخی که در برجام نیز به آن استناد شد.
نظر کاربران
ایها اگه دولتهای متفاوتند، پس چرا اکثر وزرار در همه دولتها هستند؟ چرا و به چه علت؟
پاسخ ها
چون رفقای تو چوب لای چرخ دولت گذاشتن و میزارن
خدا حفظش کنه این سید بزرگوار قدرش ندونستیم. ...
پاسخ ها
آره قدر تکرارهاش رو ندونستیم
با اینکه خاتمی رو قبول دارم ولی حتی اگه ایشون و مرحوم هاشمی زنده بشن و اعلام کاندیداتوری کنن دیگه حاضر نیستم رای بدم..
....
پاسخ ها
ولله منهم دیگه رای نمیدم
منم همینطور..
دولت خاتمی بهترین دولت بعد از انقلاب بود ولی حیف که بر هم زنندگان برجام در آن دولت هم کارشکنی کردند!
با سلام و تبریک سال نو . لطفا پای صندوق رای نروید حتی اگر یک فرشته از اسمان هم کاندید شده باشد رای ندهید
پاسخ ها
اره راست میگی موافقم.اگر رای بدین بازم یاران روحانی و اصلاح طلبان رای میارن.همون بهتر که رای ندین.شما رو چه به رای دادن.
چرا
درود بر رهبر اصلاحات ایران و جهان سید محمد خاتمی که در جان و قلب 76میلیون ایرانی و 7600میلیون نفر مردم جهان رخنه کرده است
پاسخ ها
رهبر اصلاحات جهان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
داداش جنستو عوض کن
خخخ
دیگه خاتمی هم هیچ نیست تموم شد!
جالبه کخ کابینه خاتمی تقریبا همین کابینه روحانیه
پاسخ ها
احسنت
کاش خاتمی نیامده بود
نظرمن مگه چیش بودچاپ نشد؟
رای بی رای
خدا وکیلی خاتمی بجز عوامفریبی ورنگ کردن ریش های خود چه چیزیبه مردم داد؟
#سید_مظلوم
دولت خاتمی بهترین دولت بعد از انقلاب بود. اما متاسفانه آنچنان باید و شاید نتوانست در مقابل جریان تمامیت خواه ایستادگی کند. خاتمی پشتوانه رای بزرگی داشت که در بعضی مسائل نباید کوتاه میامد. اگر خاتمی بعد از ماجرای لوایح مجلس در مورد روزنامه ها تهدید به استعفا می کرد قطعا شرایط امروز ما خیلی فرق داشت
من به شخصه بهترین دوران زندگیم درزمان خاتمی بودتورم پایین بودروابط باکشورهای پیشرفته خوب بودودرکل قابل قبول بود
خاتمی فقط سوپاپ اطمینان بود
اول بدبختیهای ایران .
خاتمی حب مقام ریاست وعدم اجرای مسئولین محوله
دردوران خاتمی،وضع مالی مردم بهترشد،وسایل خانگی وخودرومردم می توانستندبخرنند!وبالاخره حقیقت بایدگفت وهرچنداختلاف سیاسی بین جناح هازیادبود!
بعد از انقلاب کمترین تورم در دوران اصلاحات بوده است
سال ۷۶ مردم چقدر ساده بودند. ...
عصلاح طلب، عوصول گرا دیگه تمومه ماجرا...