هشت سکانس از دیپلماسی ایرانی در این سال ها
روزهایی که هیچکس اعتراض نمیکرد!
سخت نیست. فقط اندکی حافظه تاریخی می خواهد. اندکی یادآوری گذشته های نه چندان دور؛ مروری برای یافتن چراغ راه آینده.
مجله چلچراغ:
سکانس اول
سخت نیست. فقط اندکی حافظه تاریخی می خواهد. اندکی یادآوری گذشته های نه چندان دور؛ مروری برای یافتن چراغ راه آینده. سال 85 بود که رئیس جمهور وقت ایران به برخی رهبران دنیا نامه نوشت. جرج بوش، ژاک شیراک، آنگلا مرکل، رومانو پرودی و ... در دریافت این نامه ها نقطه اشتراک داشتند. از محتوای نامه ها هیچ گاه اخبار جدی به بیرون درز نکرد. معلوم نشد چه چیزی در این نامه ها به سران دنیا مرقوم شده اما قدر مسلم این بود که این نامه ها هیچ گاه با پاسخ از سوی دریافت کنندگان نامه روبرو نشد. آن روزها، برای ما ایرانی هایی که جواب سلام را واجب می دانیم، عدم دریافت پاسخ نامه مسئله ای نبود؛ آن روزها به کسی برنخورد. آن روزها کسی اعتراض نکرد!
سکانس دوم
سومین سفر رئیس وقت دولت ایران به نیویورک در سال ۸۶ صورت گرفت. سالی که سخنرانی در دانشگاه کلمبیا هم ضمیمه سفر شد. پس از دو سال حضور در مجمع عمومی سازمان ملل، نفی هولوکاست و تلاش برای به دست گرفتن مدیریت جهانی، جهان با ایران موضع داشت. تک تک حرکات هیئت ایرانی زیر ذره بین رسانه های جهان قرار داشت و قطعا عدم اجازه مقامات شهری نیویورک به رئیس دولت ایران برای بازدید از محل برج های فروریخته تجارت جهانی نیز نادیده نمانده بود.
پس از آن سخنرانی در دانشگاه کلمبیا به شدت تحت پوشش رسانه ای قرار گرفت. همان سخنرانی که احمدی نژاد دوباره هولوکاست را نفی کرد، از عدم وجود همجنس گرایان در ایران گفت و بارها از سوی دانشجویان دانشگاه کلمبیا و افراد حاضر در سخنرانی اش، هو شد! آن روزها به کسی برنخورد. آن روزها کسی اعتراضی نکرد!
سکانس سو
غزه در محاصره اسرائیل بود و مردم جهان به تمامی در حال محکوم کردن اسرائیل. سران کشورها هم به سمت محکوم کردن اسرائیل پیش می رفتند. این وسط اجلاس «دوربان ۲» مشخص نبود که از کجا بیرون آمد. محمود احمدی نژاد تنها رئیس جمهوری بود که در اجلاس شرکت کرد.
روز اجلاس پشت تریبون رفت، مانند همیشه دعای فرج خواند و شروع کرد. همان موقع یک نفر با لباس دلقک به سرعت خود را به تریبون نزدیک و به سمت او گوجه فرنگی پرتاب کرد! مرد دلقک نما دستگیر شد و احمدی نژاد ادامه داد. دوباره نفی هولوکاست و تهدید موجودیت رژیم صهیونیستی. دنیا حالا پشت اسرائیل بود. رژیم غاصبی که خطر موهومی به نام «ایران» تهدیدش می کرد! آن روزها به کسی برنخورد. آن روزها کسی اعتراض نکرد!
سکانس چهارم
دیگر یادم نمی آید چندمین سفر به نیویورک بود. حسابش از دستم خارج شده که چندمین سخنرانی بود. صندلی ها خالی بودند. از نظم نوین جهانی گفته شد و لزوم تغییر در مدیریت جهان! مشکل اما اینجا بود که گوشی برای شنیدن وجود نداشت. صندلی های خالی، تنها چیزی بودند که در تصاویر تلویزیونی از مجمع عمومی سازمان ملل به نچشم می خوردند. آن روزها به کسی برنخورد. آن روزها کسی اعتراض نکرد!
سکانس پنجم
باز هم در مجمع عمومی سازمان ملل؛ نیویورک در تسخیر احمدی نژاد بود. عکس ها، گزارش های خبری، صفحه های اول روزنامه های آمریکا و ... اینطور می گفتند اما ای کاش که حضور رئیس دولت ایران هم بی صدا و بی خبر برگزار می شد. He is not welcome here جمله آشنایی بود در عکس ها، به همراه تصاویری از محمود احمدی نژاد. نیویورکی ها از حضور او خوشحال نبودند. آن روزها به کسی در داخل برنخورد که هیچ، آن روزها کسی اعتراض نکرد که هیچ، خیلی هم هم از این عدم خوشامدگویی خوشحال بودند! به زعم آنها، استکتبار را آزار داده بود این مرد.
سکانس ششم
قسمت آخر سریال سفرهای رئیس دولت دهم به نیویورک. این بار با هیئتی ۱۴۰ نفره. در طول اقامتش در هتل وارویک نیویورک، مخالفان در مقابل هتل تجمع می کردند و در همین اثنا هم بود که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه مورد ضرب و شتم واقع شد. باز هم سخنرانی برای صندلی های خالی، توهین روزنامه نیویورک پست و بازگشت به وطن.
دستاورد چه بود، نمی دانم. اما آن روزها به کسی برنخورد. آن روزها کسی اعتراض نکرد! که حتی در بازگشت مراسم استقبال برگزار شدو شعار «خسته نباشی قهرمان» سر داده شد!
سکانس هفتم
دیگر توضیح واضحات نمی دهم. شما که بهتر از من می دانید آنچه را که گذشت در این روزها. از نامه نگاری های پیش از سفر با رئیس جمهور آمریکا گرفته تا دیدار با سران کشورهای تاثیرگذار جهان، استقبال جهانی از سخنرانی رئیس جمهور در سازمان ملل، احترام جهان به ایران و ... و تماس تلفنی باراک اوباما با حسن روحانی پس از ۳۴ سال از قطع روابط دو کشور.
قرار شد ظرف در نهایت یک سال مسئله هسته ای حل و تحریم ها برداشته شود. تمام اعضای ۵+۱ و ایران، گفتگوها را سازنده خواندند. چه شد اما که این بار به عده ای برخورد؟! چرا این بار عده ای اعتراض کردند؟! چه منافعی به خطر افتاده؟! اگر اصل بر نارضایتی دشمنان باشد، چرا حالا عده ای همصدا با نتانیاهو و امثالهم، ناراضی از روند فعلی ایران هستند؟!
سکانس نهایی
در سکانسی از فیلم «تروی» پریام، پادشها تروی، از آکیلیس می خواهد که جسد فرزندش را به او برگرداند. آکیلیس اما می گوید در این صورت هم، ما باز فردا صبح با هم دشمن هستیم. پریام پاسخ می دهد: «ما امشب هم با هم دشمن هستیم اما حتی دشمنان هم می توانند به هم احترام بگذارند.»
حالا حکایت کار ماست. چندی پیش هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا، کتاب خاطراتش را به «دشمن قابل احترامش» محمد جواد ظریف تقدیم کرد. خصومت های تمام این سال های آمریکا را از یاد نبرده ایم. کشوری که یکی از مهمترین علل مشکلات ایران است اما ادامه این خصومت ها هم، دردی را دوا نمی کند. ما دلمان می خواهد به دنیا احترام بگذاریم، احترام ببینیم ومحترم باشیم. کسان دیگر اگر طور دیگری می پسندند، اما حرجی نیست. از هر کوزه ای برون همان می تراود که در اوست.
نظر کاربران
ما دلمان می خواهد به دنیا احترام بگذاریم، احترام ببینیم ومحترم باشیم.
اینو خیلیییی پسندیدم... کاش بذارن، کاش بشه...
ایول
احترام به دشمن فقط زمانی صورت می گیره که اصول دشمنی رو رعایت کنیم، ما حتی شیوه مخالفت و دشمنی کردن با دشمنمون رو هم بلد نیستیم، خیلی کشورها با سیاستهای آمریکا مخالفند اما درسایه مخالفتهاشون پیشرفت ها و رشدهای خوبی داشتند میشه به برزیل اشاره کرد، بااینکه مخالف سیاستهای آمریکاست اما قطع ارتباط نکرده و مراودات اقتصادی و حتی فرهنگی شو حفظ کرده اما دنباله رو او نیست، تکنولوژی های زیادی از آمریکا وارد برزیل شده و همین باعث پیشرفت بسیار زیاد این کشورشده که باعث شده ازقدرتهای اقتصادی دنیا پیشی بگیره ، این رشد به نفع مردم اون کشورهم شده و رفاه کم کم درحال جا افتادن دراین کشور فقیرسالهای پیش و توسعه یافته حال حاضرشده، اما ما فقط فقط از دشمنی مرگ برآمریکا گفتن و قطع ارتباط همه جانبه رو یاد گرفتیم و به هفتاد میلیون ایرانی گوشزد می کنیم که هرگونه ارتباط با آمریکا خطراتی رو به همراه داره و مردم رو ازاین امردورنگه می داریم، جناب روحانی دستور تعاملات اقتصادی با آمریکا رو صادرکردند، شرکتهای بزرگ آمریکایی قصد تاسیس دفتردرایران رو دارند و من امیدوارم که درسایه کمتر شدن تحریمها دشمنی ها تبدیل به رابطه صحیح و بجا بشه و ایران صدپله از الان پیشرفته تربشه
احمدی نژاد مرد سختی ها بود!
تنها او جربزه مقابله با زورگویان را داشت.
او باعث عزت ایران بود.
او مردی بزرگ بود!
او...
یادش بخیر وقتی به شهرمان میامد همه یکصدا میگفتیم:
احمدی دوست داریم
فقط wowww
شير مادرت حلالت. قلمت هميشه پر رنگ باشه
عالی بود ! یکی پیدا شد یه حرف درست بزنه !
یعنی این مملکت صاحبی ندارد که بخاطر اقدامات نابجای احمدی نژاد و بابت دروغ ها و فریب هایش او را مورد مواخذه قرار دهد؟!
بسیار زیبا بود.اما منافع بسیاری از افراد در عدم رابطه با آمریکا و سایر کشورهاست.
منافع بسیاری از افراد در وجود تحریمهاست تا امثال بابک زنجانی نفر جلوی پرده شان بشوند.
منافع بسیاری از افراد در محدود بودن ارتباطات مردم ایران با جهان و جهل خبری مردم و تبدیل ایران به مدلی مشابه کره شمالیست.
بسیار زیبا
متن بسيارعالي وبامفهومي بودمن كاملاموافقم اميدبه پيروزي بيشتروسربلندي كشورعزيزمان
بسیار زیبا بود.اما منافع بسیاری از افراد در عدم رابطه با آمریکا و سایر کشورهاست.
منافع بسیاری از افراد در وجود تحریمهاست تا امثال بابک زنجانی نفر جلوی پرده شان بشوند.
منافع بسیاری از افراد در محدود بودن ارتباطات مردم ایران با جهان و جهل خبری مردم و تبدیل ایران به مدلی مشابه کره شمالیست.