انیمیشن «پرش!» ( با تاکید بر همین علامت تعجب) چند ماه پیش در کشور سازنده یعنی فرانسه با نام اصلی آن بالرین به اکران درآمده بود. اما اکران جهانی آن با تغییر اسم به تازگی در سینماهای آمریکا و دیگر کشورها شروع شده که با اقبال خوبی نیز مواجه شده است. انیمیشن «پرش!» از بسیاری از عناوین دیگر امسال، بهتر و جذابتر ساخته شده و اکران جهانی آن شاید سبب کاندید شدنش در بعضی جشنوارهها بشود.
انیمیشن «پرش!» ( با تاکید بر همین علامت تعجب) چند ماه پیش در کشور سازنده یعنی فرانسه با نام اصلی آن بالرین به اکران درآمده بود. اما اکران جهانی آن با تغییر اسم به تازگی در سینماهای آمریکا و دیگر کشورها شروع شده که با اقبال خوبی نیز مواجه شده است. انیمیشن «پرش!» از بسیاری از عناوین دیگر امسال، بهتر و جذابتر ساخته شده و اکران جهانی آن شاید سبب کاندید شدنش در بعضی جشنوارهها بشود.
خلاصه داستان
یک دختر و پسر یتیم که در روستایی در پاریس در یتیمخانه زندگی میکنند، سالهاست رویای رفتن به پاریس و دستیابی به آرزوهایشان را دارند. سرپرست یتیمخانه مرد اخمالویی با صدا پیشگی کمدین بزرگ مل بروکس بارها و بارها مانع فرار این دو از یتیمخانه شده تا اینکه درنهايت، این دو درطي یک تعقیب و گریز بالاخره به پاریس فرار میکنند.
در این شهر رویایی راهشان را از هم جدا میکنند و هرکس به دنبال رسیدن به آرزویش میرود. پسرک میخواهد مخترع شود و دخترک رویای بالرین شدن را در ذهن دارد. فلیسی در پی رویای بالرین شدن به عنوان مستخدم در یک خانه اعیانی مشغول به کار میشود. دختر بچه ۱۱ ساله این خانواده به اصرار مادرش از کودکی باله کار میکرده و قرار است که به زودی با پارتی بازی و رشوه وارد مسابقه بزرگی شود.
این دختر بچه ۱۱ ساله که کاملیا نام دارد، بسیار بدجنس است و دایما فلیسی را اذیت میکند. فلیسی نيز به تلافی خودش را جای کاملیا میزند و وارد کارزار مسابقه میشود. غافل از اینکه چیزی که تا پیش از این به عنوان باله می شناخته، زمین تا آسمان با هنر باله واقعی فرق دارد.
استاد مسلم و بزرگ باله آقای اودت به عنوان مربی سختگیر آنان در نظر گرفته شده و فقط یک نفر را برای مسابقه انتخاب خواهد کرد. پسرک نیز پیش ایفل (همان سازنده معروف برج ایفل و مجسمه آمریکا) کارگری میکند. هر دو در تلاش هستند تا هم بیشتر به آرزویشان رنگ واقعیت ببخشند و هم اینکه پسرک دلش میخواهد به فلیسی ابراز علاقه کند اما رقیب سرسختی چون رادولف دارد؛ پسری بلوند و روس تبار که بهترین بالرین دنیاست.
دنیای شاد و دخترانه
«پرش!» یا بالرین، انیمیشن دخترانهای محسوب میشود. این مساله از پوستر و خلاصه داستان و حتی رنگبندی و آهنگین بودن انیمیشن فهمیده میشود. قهرمان داستان یک دختربچه ۱۱ ساله شیرین است که به دنبال رسیدن به رویاهای خود از فرش به عرش میرسد. انیمیشن «پرش!» مثل کارهای سابق دیزنی پرشور و حرارت و پر از سکانسهای رقص است.
البته موزیکال بودن «پرش!» را با عنوانی چون «انیمیشن یخ زده» نباید اشتباه گرفت. در پرش! کسی آواز نمیخواند و فقط هنر باله در آهنگهای گوش نوازي به نمایش در میآید. آوازهای فیلم، منتخب از آهنگهای معروفي هستند که به مضامین سکانسها و خود صحنهها میآید.
تمارین فلیسی آدم را یاد فیلمهای رزمی قدیمی جکیچان میاندازد که کاراتهکار باید موارد متعدد بسیاری را پشت سر بگذارد تا به مرحله استاد شدن برسد. شخصیتهای انیمیشن هم خوب صدا پیشگی شدهاند و هم خوب به آنهایی که باید، در طول مدت زمان کم فیلم پرداخته شده است.
شخصیت مربی در آغاز بسیار آزاردهنده به نظر میرسد ولی کم کم با گذر زمان، بسیار دوستداشتنی میشود و بعد از قهرمان داستان، رتبه دوم مهمترین کاراکتر را میگیرد. داستان مثلث عشقی بین شخصیتهای اصلی قصه بهدليل سن پایین آنها بسیار لوس و بیمزه از آب درآمده ولی به دلیل فرانسوی بودن انیمیشن، وجود آن چیز عجیبی نیست!
این ملت عاشق در تمامی انیمیشنهایشان عنصر عشق و دوست داشتن را جاری میسازند و در «پرش!» نيز همین کار را کردند. شنیدن صدای مل بروکس بعد از مدت زمان زیادی که کاری انجام نداده برای قدیمیترها نیز بسیار حس خوبی دارد. او تنها فرد مشهور در بین تیم صداپیشگان به شمار می رود.
پرشی به دره در اواخر فیلم
انیمیشن «پرش!» میتوانست یکی از بهترین عناوین کارتونی دخترانه چند سال اخیر باشد ولی به علت پایانبندی عجیب و غریبش از این جایگاه دور میشود. تمام روح لطیف و دخترانه و آوازهای شاد و گرافیکرنگین این انیمیشن ناگهان تبدیل به سکانسی میشود که در آن یک زن بالغ میخواهد دختری را با جان و دل بکشد!
نکته عجیب ماجرا آنجاست که دختر نيز برای دفاع از خود میخواهد او را بکشد! این صحنهها که فقط به خاطر پر رنگترکردن شخصیت پسرک عاشق داستان ساخته شده تا به او و فلسفه حضورش در داستان معنا بدهد و او را برنده این مثلث عشقی انتخاب کند، به لطافت دخترانه انیمیشن تا حدودی ضربه زده است. اگر کاراکتر منفی جور دیگری با شخصیت اصلی در میافتاد و شکست میخورد و یا هر اتفاق دیگری برای سرنوشت او تعیین میشد به مراتب از چیزی که الان در انیمیشن میبینیم، بهتر بود.
انیمیشن «پرش!» میتوانست شامل نکات پندآموز و درسهای زندگی بیشتری برای مخاطبین کم سنوسال خود باشد. اما دست اندرکاران آن مخاطبشناسی را بلد بودند و چیزی را که دختر بچهها میخواهند ساختهاند. یک دختر قهرمان هم سن و سال آنها با کلی آرزو و دو تا پسر که عاشق او هستند و صحنهها و سکانسهای شلوغ و رنگآمیزی متنوع و از همه مهمتر کلی رقص و آواز که اینها را همراهی کند.
این مسائل چیزی است که متاسفانه سالها در ایران ما فراموش شده و خوراک فرهنگی کودکانمان از طرف خودمان در موارد معدودی (مثل انیمیشن- فیلم مبارک) تامین میشود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر