۱۵۰۶۶۴۳
۱۴ نظر
۱۷۹۱
۱۴ نظر
۱۷۹۱
پ

موضوع مهمی که سریال پایتخت یادمان انداخت

«پایتخت۷» نشان داد که بازگشت به «خانواده» و هویت ملی و زیبایی‌های اصیل بومی و قصه‌های مردم باصفا و خودمانی، حتی می‌تواند رسانه متروکی مانند صدا و سیما را هم نجات دهد، چه رسد به جامعه‌ای که هنوز رگه‌هایی از هویت و اصالت در آن وجود دارد.

سیدحسین قوامی در عصر ایران نوشت: تصورش سخت است که پای سریال طنز «پایتخت» بنشینی و گریه کنی! اما وقتی «بهتاش» در کمپر «ارسطو»، زیر یک خم «نقی» زد و ناجوانمردانه به آن یورش برد و خاکش کرد؛ هرگز نمی‌شد خندید! 

2140117_804

وقتی که آوار دروغ و فریب و نیرنگ به جایی رسید که «هما» نتوانست تحمل کند و دست سالار را گرفت و دور شد و تنها کسی را که در خلوت خود همراه کرد «نقی» بود، حتی تبسم هم جایش را روی صورت گم کرد! واقعا که «دروغ» چه سیل بنیان افکن و ویرانگری است و برجی که روی آن بنا شده باشد چه راحت در هم کوفته و فرو می‌ریزد! 

اینجاست که «پایتخت7» تجسم «دروغ‌گو دشمن خداست» شد و بی‌تکلف و بی‌شعار و بی‌موعظه و پند و اندرز و نصیحت یادمان داد زندگی با دروغ و دغل نمی‌شود و مهترین سرمایه هر کسی صداقت است. گویا «پایتخت» می‌خواست قدرت‌نمایی کند و بگوید که هم می‌تواند بخنداند، هم می‌تواند بگریاند و هم می‌تواند به جای بودجه‌های چند صد میلیاردی و تمام نهادها و حوزه‌ها و سازمان‌ها و ارگان‌های بی‌در و پیکر، فرهنگ‌سازی کند و حتی می‌تواند بترساند و کاری کند که علامت دایره قرمز و عدد 14 نمایش داده شود!

همه این کارها را انجام داد، اما مهمترین چیزی که به یادمان آورد این بود که هیچ کس و هیچ چیزی «خانواده» نمی‌شود. وقتی که «هما» فرو ریختن «نقی» جلوی «بهتاش» را دید، تاب نیاورد و به دفاع جانانه از شوهر، همسر و همسفر و شریک زندگی‌اش پرداخت، وقتی که «فهیمه» مانند آتشفشانی فوران کرد و در دفاع از برادری که جورکش خانواده بوده، سر جوان یاغی و سرکش و قدرناشناسش هوار شد و یقه‌اش را گرفت و تکانش می‌داد، تکان و تلنگری بود بر این که «خانواده» چه دارایی بی مانند و گران‌بها و چه پیوند ناگسستنی و نامیرایی است و هیچ کس حق ندارد بر آن تاخت و تاز کند.

در روزگاری که فرد گرایی و انزوا سکه رایج شده است و سرها در گریبان که نه؛ بلکه در گوشی‌های آیفون و اندروید است و شبکه‌ای از «من‌های بی ما» ساخته است، در زمانه‌ای که به نام استقلال و هویت فردی، زندگی‌های انفرادی و اشتراکی و سفید و صورتی و سیاه شکل گرفته است، «پایتخت» اکسیری ساده و سبز و معمولی اما شفابخش را با کاممان آشنا کرد که نامش «خانواده» است. خانواده‌ای که در کتاب علوم اجتماعی دبستان خوانده بودیم «کوچکترین اما مهمترین نهاد اجتماعی است»، اما فراموشش کرده بودیم!

خانواده‌ای که آمار طلاق و گسستش، از زلزله 7 و 8 ریشتری که نه، حتی از دلار چند صد هزار ریالی و تورم چند ده درصدی و ناترازی آب و برق و گاز و بنزین و آلایندگی آب و هوا و خاک هم فاجعه‌بار تر است، چون ریشه‌سوز و زبان‌دوز است و چون نفتی است که پای درختان باغی ریخته می‌شود تا جوانه حیات و جریان نباتی خشک شود و جای خود را به سنگ و سیمان و آهن دهد.

«پایتخت7»، با یک خانواده کاملا معمولی و حتی پر از اشتباه و خطا و لغزش و نقصان، به یادمان آورد که «ناترازی خانواده» دهشتناک‌تر از هر ناترازی دیگری است. ناترازی و ناتوانی در بازسازی نهادی است که نهادساز است و حتی اگر همه چیز فرو ریزد، می‌توان به آن امید داشت که همه را از نو بسازد؛ اما اگر خودش فرو ریزد و ویران شود، سیاه‌تر و تباه‌تر از هر سیاهی و تباهی دیگری است. (هرچه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک!)

وای که چقدر محتاج بودیم کسی در گوش‌مان بکوبد و بگوید «آدم مگه خانوادش رو ول میکنه؟!»، «خانواده» است که زخم‌ها را ترمیم و دل‌ها را گرم می‌کند و انرژی و توان برخاستن و بازساختن می‌دهد؛ حتی اگر «سالار» بی‌پدر و مادری باشد، در آن است که می‌تواند طعم شیرین «خانواده» داشتن و با هم ندار بودن و همنوا بودن را بچشد و چه زیبا نشان داد که اگر خانواده‌ای نداشته باشی، حتی اگر سه قلو باشی و «رحمت» داشته باشی، باز هم خشن و زمخت و پرخاشگر می‌شوی و چیزی گم شده یا کم شده داری!

«پایتخت7» نشان داد که بازگشت به «خانواده» و هویت ملی و زیبایی‌های اصیل بومی و قصه‌های مردم باصفا و خودمانی، حتی می‌تواند رسانه متروکی مانند صدا و سیما را هم نجات دهد، چه رسد به جامعه‌ای که هنوز رگه‌هایی از هویت و اصالت در آن وجود دارد.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بهروز

    احسنت. کاملا درست و بجا گفتی

  • گمنام

    احسنت ...واقعا خوب بود برای همه ی قشرجامعه

  • الیااسی

    قشنگ تمرین متنی بود که در مورد پایتخت خواندم، عالی

  • چشم سوم

    سریال خوبی بود.

  • علی مشهدی

    احسنت رحمت خداوندبروالدین جنابعالی

  • حسین

    کاش کارشناسان واهل فن مانند متن بالا زوایا بک فیلم یاسریال باز ترکنند تا ماها بدانیم وقتی مگذاریم برای ان تنها جنب سرگرمی نباشد عالی بود

  • ...

    بنظرم دو موضوع در بین مردم بازتاب نداشته!
    یکی قضیه کمونیست بودن شمشیرخان و دیگری اون جایی هست که هما میگه : نقی کارگری میکنه تا ما خوش باشیم ! نقی گچ کاری میکنه ! نقی سر چهار راه میره واسه کارگری !!

    موضوع اول (کمونیست) یعنی رابطه ایران با چین و روسیه که چیزی رو میخواستن ثابت کنن.
    موضوع دوم هم میخوان بگن که مردم اینقد ناراضی نباشن، با کارگری زندگیتونو بچرخونین و لذت ببرین!!!!

  • m

    بسیار عالی

  • داریوش

    👋👋👋👋

  • 0007

    چجوری میخوان ۱۰ هزار دلار رو پس بدن؟خیلی سریع و راحت تموم کردن .نمیدونم تو ایران چرا اینقدر برای زود تموم کردن ی فیلم یا سریال عجله میکنن؟

  • ژاله

    البته که کاملا مشخصه برترین پول کلانی گرفته از پایتخت حمایت کنه. ولی نظر من این نین نیست هما و نقی مفت مفت همیشه از ارسطو میخورن همه جوره ساپورتشون میکنه آخرش ارسطو آدم بده میشه، درضمن اینها افراد مرفه هستند که میخوان به ماها یاد بدن ساده زیستی خوبه و از زندگی ساده لذت ببریم نه دیگه این حقه ها قدیمی شده

  • تاج کبیر

    پایتخت کم وکاسته زیادداشت اماواقعافیلم آموزنده وپرمحتوابودانشالله ادامه پیداکنه

  • بی نام

    پایتخت عالی بود

  • علی

    ای کاش بازیگران پایتخت واقعی بودن ببینم چطور با این روزگار گران و بدرد نخور زندگی میکنن ماهم یاد بگیریم
    دیشب که پخش نشد انگار یه چیزی گم کردم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج