مصطفي ايزدي در روزنامه آرمان نوشت: اگر وجود يك حزب را در كشور از مولفههاي مهم دموكراسي و عامل تاثيرگذار توسعه يك جامعه بدانيم بنابراين اين مهم را هم بايد پذيرفت احزاب به صورتي كه بايد در كشور پا نگرفته و سياست به مفهوم واقعي خود تعريف نشده است.
مصطفي ايزدي در روزنامه آرمان نوشت: اگر وجود يك حزب را در كشور از مولفههاي مهم دموكراسي و عامل تاثيرگذار توسعه يك جامعه بدانيم بنابراين اين مهم را هم بايد پذيرفت احزاب به صورتي كه بايد در كشور پا نگرفته و سياست به مفهوم واقعي خود تعريف نشده است.
به همين علت بسياري از نيروهاي تاثيرگذار و بزرگان سرشناس از ورود به انتخابات و فعاليت در عرصه سياست به مفهوم واقعي خود كنار ميكشند. پس از انقلاب نخستين حزب فراگير حزب جمهوري اسلامي بود؛ رجلهاي اصلي كشور تلاش شان در جهت نهادينه كردن حزب در جامعه ايران بود. اين حزب پس از چند سال تلاش، نخست به علت ثبتنام و ورود هر فردي به آن و سپس تشديد اختلاف نظرها در مسائل سياسي، فرهنگي و اقتصادي ميان اعضا سرانجام شكست خورد و با اجازه امام منحل شد.
از اين منظر ميتوان گفت كه حزب جمهوري اسلامي فراگير بوده است زيرا حتي عضويتها در آن، در اماكني مانند مساجد به عمل ميآمد به گونهاي كه مردم گمان ميبردند پذيرش نظام جمهوري ايران به مفهوم عضويت يافتن در حزب جمهوري اسلامي است. برخي از احزاب كه از همان زمان مصدق فعاليت ميكردند پس از انقلاب يكبار ديگر فعاليتهاي خود را از سر گرفتند البته به خاطرعدم وجود دركي صحيح از حزب با آنها برخورد و به تدريج منحل شدند.
برخي از احزاب مانند حزب توده كمونيستي بودند كه موضوعيتي با نظام جمهوري اسلامي نداشتند و حزبي وجود نداشت كه نيروهاي قوي و تاثيرگذار در آن پرورانده شود. در واقع مدرسهاي براي شناسايي و جذب نيروها شكل نگرفت. گرچه امروزه تشكلهايي تحت عنوان حزب در كشور وجود دارد كه بسياري از آنها در زمان انتخابات براي تاييد يا تكذيب كانديدايي بروز و ظهور ميكنند و برخي نيز گامهايي كم سو و كمرنگ در عالم سياست بر ميدارند كه بازهم تاثيري كه بايد در كشور و جامعه ندارند.
بهطور مثال يكي از حزبهاي بسيار قديمي در ايران حزب موتلفه اسلامي است كه همچنان تا به امروز اين حزب موفق به معرفي گزينهاي براي انتخابات رياستجمهوري ۹۶ نشده است. در حقيقت حزب موتلفه از همان بدو فعاليت جز حمايت نامزد يا نامزدهاي احزاب ديگر اصولگرا اقدامي انجام نداده است. اين تجربه بيانگر همان واقعيت تلخي است كه ناطقنوري به آن اشاره كرد و گفت: « چون در ايران احزاب تعريف نشده است ورود به ميدان سياست در چنين فضايي مفهوم ندارد.
زيرا احزاب بايد در همه مسائل پاسخگو باشند و بايد نسبت به هر مسالهاي به خبره آن يعني حزب رجوع كرد.» منظور ناطق نوري از ندانستن قاعده بازي در چنين فضايي و عدم ورود به انتخابات اين است كه تشكيلات حزبي در كشور ما مفهومي ندارد. زيرا عملا مشاهد شد كه هر رويدادي كه در كشور به وقوع ميپيوندد حزبي را متهم و آن را در نهايت تعديل ميكند.
نمونه بارز آن منحل ساختن حزب مشاركت است. بنابراين حزب در كشور بنا به دلايلي آن طور كه بايد پا نگرفت. در چنين فضاي حزبياي، بهانههاي مختلفي هم براي عدم حضور برخي از شخصيتهاي بزرگ و سرشناس به انتخابات وجود خواهد داشت. ما امروز شاهديم كه جوانان زيادي دچار سرخوردگي شدند به اين دليل كه آنها جايي براي فعاليت ندارند، در دانشگاهها هم تشكلهاي دانشجويي به آن صورت وجود ندارد.
بر اين اساس، چون شيوهاي به غيرحزب وجود ندارد كه جلوي آن بتوان ميدان فراخي ديد تا به بازي درست سياستمدارن با رقيبان بينجامد، بنابراين بزرگان و خبرهها از سياست فاصله گرفته و كار را به نابلدان ميسپارند. كناره گرفتن از سياست و عدم ورود به انتخابات تنها به ناطقنوري محدود نميشود بلكه بسياري از شخصيتهاي برگزيده و سرشناس كشور پس از چندين بازي در چنين ميداني از صحنه كنار ميكشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر