به دنبال یوزپلنگ ایرانی
روز هشتم شهریورماه هزارو سیصد و نود و پنج بود (تا ورود به قرن چهاردهم فقط کمتر از تعداد انگشتان یک دست سال باقی است) عقربههای ساعتشمار به ظهر نزدیک میشوند، بنده در منزل و در کنار خانواده نیستم که طبق معمول همیشه گوشی تلفن همراهم زنگ میخورد.
وقتی جواب میدهم آن طرف گوشی، صدای هیجانزده پسر یازده سالهام را میشنوم که بدون سلام و احوالپرسی جمله نصف و نیمه «دوتا یوزپلنگ ماده بیشتر نداریم اگر این دوتا در سال ۹۵ بمیرند نسل یوزپلنگ منقرض میشود» را میگوید که حس بدی بهم میدهد. در راه منزل هستم به منزل که میرسم، سریع به سراغ دنیای مجازی میروم و وارد دنیای مجازی میشوم. برای لحظاتی احساس میکنم که افکار عمومی به یکباره در حوزه تنوع زیستی روی یک جمله خبری قفل شده است. خبری که از زبان مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی نقل قول شده. وی در مصاحبه خود به خبرنگاری اعلام کرده بود که در پایشهای میدانی برای یافتن رد یوزپلنگ ایرانی فقط توانستهایم دو یوزپلنگ ماده شناسایی کنیم. این جمله مدیرعامل انجمن یوزپلنگ در میان فعالان محیطزیست مانند آب سردی است که بدون اطلاع قبلی روی سر کسی ریخته میشود.
راستی چرا باید بعضی از مردم موضوعاتی مانند نجات نسل یوزپلنگ ایرانی برایشان آن چنان مهم باشد که نجات یک گونه اینقدر برایشان حیثیتی شود؟ تاریخ ثابت کرده است در روی این کره خاکی از میلیونها سال پیش نسل تعداد زیادی از گونههای تنوع زیستی در سراسر جهان یا منقرض شده یا در حال انقراض هستند و نسل یوزپلنگ ایرانی از همان گونههای تنوع زیستی است که در حال انقراض است. ما ایرانیها بنا به اعتقادات و غیرت دینی عجیبی که داریم همیشه دوست داریم در حریم دفاع از ناموس هیچچیز کم نگذاریم و حتی جانمان را نیز نثار کنیم. در کشور عزیزمان ایران نیز جماعتی «نجات و جلوگیری از انقراض یوزپلنگ ایرانی را مانند دفاع از ناموس ایرانی میدانند.»
به یاد دارم که دوره دوم دولت اصلاحات بود که انجمن یوزپلنگ ایران در نمایشگاه محیطزیست که در نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار شد، برای اینکه توجه مردم و مسئولان را به مشکلات یوزپلنگ ایرانی در آن مقطع حساس کند، در غرفه انجمن یوزپلنگ تعدادی نوجوان سیزده یا چهارده ساله که تیشرتی زرد رنگ با خالهای سیاه (که الگو گرفته از پوست بدن یوزپلنگ ایرانی بود) به تن داشتند در مورد انقراض نسل یوزپلنگ با مردم گفتوگو میکردند یا این نوجوانان یوزپلنگی در سطح نمایشگاه محیطزیست ماموریت داشتند که گشت بزنند و برای جلوگیری از انقراض نسل یوزپلنگ ایرانی با مردم صحبت کنند. در سالهای بعد از آن نیز دوستداران یوزپلنگ ایرانی، برنامههای مناسبتی برای روز ۹ شهریور «روز یوزپلنگ ایرانی» در باغوحش تهران یا پارک ملت برگزار میکردند که به «جشنواره یوزپلنگی ایرانی» مشهور بود.
با توجه به اینکه بنده و خانوادهام از حدود ۱۷ سال پیش همگام و همراه فعالان محیطزیست شدهایم و در این سالها، بخشی از دغدغههای زندگیمان حفاظت از محیطزیست سرزمین مادریمان ایران است و در ایران ۱۷ سال تلاش کردهایم هر جایی که برایمان ممکن باشد در کنار فعالان محیطزیست و در شادی و غمهای زیستمحیطی کشور شریک باشیم، لذا شنیدن خبر احتمال انقراض نسل یوزپلنگ ایرانی که بزرگترین گربهسان کشور است در زمانی که علم و تکنولوژی بشری از یک طرف مغز اتم ذرات را شکافته است و وارد بینهایتهای ریز مثل الکترون، پروتون و نوترون شده است و از طرفی همان بشر با ورود به کهکشانهای غولپیکر جهان هستی از مرز بینهایت بزرگ همچون هزاران و میلیونها سال نوری در حال عبور کردن است، بسیار تعجبآور است و حتما چارهای برای جلوگیری از آن قابل یافتن است.
نظر کاربران
... چندروز قبل یه مستند از عمان نشون داد یه منطقه وسیع تو کشورشونو فنس کشیده بودن با پزشکای اروپایی و از خودشون انواع حیوونا از جمله یوز ایرانی رو توش داشتن و البته مناطق واقعا حفاظت شده با مامورو بالگردو غیره هم داشتن که هوای حیوناشون داشته باشن پس ما از اونا بدتریم مسئولای ما عرضه ندارن.
حفاظت یوز پول میخواد که متاسفانه مسولین محیط زیست مینالن که پول کافی برای تجهیزاتی مثل دوربین و موتور سیکلت شکاربان کافی ندارن حالا پهباد و چیزای دیگه بماند تازه در چندسال گذشته دومیلیون دلار اتحادیه جهانی محیط زیست در اختیار ایران گذاشته باید ار بودجه درامد نفت قسمتی رو اختصاص بدن برای اینکار وقتی گله های دامداران اون مناطق هنوز سنتی پرورش پیدا میکنن و مراتع اونجا رو نابود میکنن و بیابان زایی میشه کل و میش و آهو میمیرن یوز هم بی غذا میمونه باید کل منطقه یوزها به شکل اساسی تغییر داده بشه