اعتماد به جوانان؛ ارتقای موسیقی خیابانی
شهرداریها میتوانند بهترین بهره را از نوازندگان و گروههای موسیقی خیابانی ببرند اما با برخورد سلبی، مانع بهرهگیری از ظرفیتهای موسیقی خیابانی در گردشگری میشوند.
این صحنه را تصور کنید: بعد از ظهر است، از سر کار آمدهاید و خسته و کوفته و عصبی از یک خیابان شلوغ میگذرید و در گوشه یک پل، نوازندهای ساکسفون به دست گرفته و مشغول نواختن یک قطعه موسیقی بلوز است و همان مدت کوتاه که صدای ساکسیفون به گوش شما میرسد، مقابل او میرسید و از مقابلش میگذرید، همین کافی است تا بدون اغراق، خستگی طول روزتان برطرف شود.
فرصتی که تهدید تلقی میشود
در بیشتر شهرهای کشورهای توسعهیافته، شهرداری به نوازندگان و گروههای موسیقی خیابانی به عنوان یک فرصت اقتصادی و یک ظرفیت جذب توریست نگاه میکند و از همین رهگذر هر خیابانی در هر شهری میتواند برای مردمی که نمیخواهند همه وقت مسافرتشان را در موزهها به شکلی خشک و عصا قورت داده بگذرانند، به یک جاذبه توریستی بدل شود. گاهی اوقات توریستها دوست دارند از کنار خیابان یک ظرف سیبزمینی سرخ کرده بخرند و با قدم زدن در خیابان با فرهنگ مردم یک شهر جدید آشنا شوند و البته یکی از مهمترین مولفههای شناسایی یک شهر برای یک غریبه میتواند موسیقی خیابانی آن باشد.
تاسفآور است که در شهر تهران و دیگر شهرهای ایران، نوازندگان خیابانی درحالیکه بسیار میتوانند به تلطیف روحیه شهروندان کمک کنند و هرطور که ماجرای آنها را نگاه کنید، حتی برای خود شهرداریها هم بهره و استفاده دارند، باید از شهرداری و ماموران مبارزه با سد معابرش بهراسند تا نکند هرلحظه سازشان را از دستشان بگیرند و خود به سدی در معبر کار خیری که آنان در حال انجامش هستند، تبدیل شوند.
تجربهها سخن میگویند
یکی از گروههای داخلی که توانسته است با ذکاوت خاص خودش دستاوردهای مطلوبی از موسیقی خیابانی کسب کند گروه «زرد یواش» ( SLOW YELLOW) است که نخستین بار نگارنده سال گذشته در یکی از پردیسها سینمایی با اجرای آنها مواجه شد. گروهی چهارنفره با دو گیتار، یک خواننده که هارمونیکا هم مینواخت و یک نوازنده کاخن. طی صحبتی که مسئولان این پردیس سینمایی با آنها داشتند، به توافق رسیده بودند که این گروه موسیقی در چند راهروی مجتمع تجاری و پردیس سینمایی تغییر مکان بدهند و قطعههایشان را اجرا کنند. این گروه از ورودی پردیس شروع کرد و ابتدا آنجا مستقر شد و بسیاری از مردم به هوای این گروه به داخل مجتمع تجاری میآمدند. سپس تغییر مکان داد و به طبقه سالنهای سینمایی رفت. آنجا که قرار بود یک اکران خصوصی برقرار شود و چهرههای سینمایی همچون رضا عطاران، سروش صحت، مجید صالحی و بسیاری دیگر منتظر آغاز نمایش فیلم بودند. سپس گروه موسیقی به طبقههای تجاری مجتمع رفت و عده زیادی را با خود به آنجا کشید.
با چنین رویکردهایی به موسیقی خیابانی میشود نگاه ویژه اقتصادی داشت. مالکان مجتمع تجاری و پردیس سینمایی بهره بیشتری میبرند و هم مردم روحیهشان تلطیف میشود و تفریحشان کامل و در نهایت این چرخه به رضایت نسبی همه کسانی که در آن حضور دارند منتج میشود.
هرچند این گروه خلاق سرانجام توانست کنسرتهای خودش را در سالنهایی با ظرفیت بالا برگزار کند و از حالت خیابانی خارج شود اما بسیاری از نوازندگان و گروههای موسیقی دیگر هستند که حاضرند با شهرداری، پردیسهای سینمایی و مجتمعهای تجاری بزرگ و کوچک قرارداد ببندند و در مکانهای عمومی به اجرای برنامه بپردازند.
شهرداریها ورود کنند
تک تک استانها و شهرستانهای ایران موسیقی مخصوص به خودشان را دارند و جوانانی هم هستند که این موسیقیها را یاد گرفته باشند و انگیزههای لازم را برای اجرای موسیقی خیابانی داشته باشند. موسیقی مقامی و محلی ما ایرانیان هم یکی از غنیترین موسیقیهای محلی در دنیاست و ظرفیتها و جذابیتهای بسیاری هم دارد. بالاخره بعد از چند سال باید متوجه شویم که در همه شهرهای دنیا جنبش موسیقی خیابانی حتی تبدیل به یک ژانر در موسیقی شده است و گروههای خیابانی همچون «زاز» (zaz) از همین اجراهای خیابانی در همه جهان مشهور شدهاند و شهرشان را هم به شهرت رساندهاند و توانستهاند در نسخههای پرتیراژ آلبوم منتشر کنند. مکانهای عمومی پرتردد در سطح شهر از قبیل ایستگاههای مترو، معابر و زمینهای بلااستفاده در پارکها و... کم نداریم و میتوانیم از ظرفیت همه این معابر برای برقراری کنسرتهای کوچک خیابانی استفاده کنیم؛ اگر ذرهای به جوانان و اهالی موسیقی اعتماد داشته باشیم و بدانیم کسی که قصد دارد به مردمش موسیقی ببخشد، بزرگترین خدمت را به آنها میکند. شهرداریها باید به مبحث موسیقی خیابانی ورود کنند و بتواند به این گروهها سامان دهند و به منظور بهره گرفتن از ظرفیتهای موسیقی خیابانی برای انواع فعالیتهای اقتصادی، حتی فستیوالهای موسیقی خیابانی را در معابر و تفرجگاههای عمومی برگزار کنند تا هم منجر به رونق صنعت توریسم در شهرها شود هم به رواج شادی در میان مردم کمک کند.
باید در نظر گرفته شود که امروزه خمودگی و افسردگی در اجتماعات شهری یک از بغرنجترین معضلات جوامع مدرن است و موسیقی میتواند مرهمی بر آلام جوامع شهری باشد و شهرداریها با ورود به چنین مواردی میتوانند شهری شاد برای شهروندان خودشان بسازند و در صورت اطلاعرسانی صحیح، هوشمندانه و به موقع در این باره شهرداران هم در این میان میتوانند از محبوبیت قابل ملاحظهای برخوردار شوند. همه اینها ایدههایی است که به واسطه آنها میتوان به راحتی به همه جوانب فرهنگی، موسیقایی و حتی مدیریتی رنگ تنوع، رونق و پیشرفت بخشید و با اندک اعتمادی که در این میان به جوانان میشود، حاصل و برکات فراوانی به مسئولان و مردم باز خواهد گشت.
دربند را دریابید!
در چند سال گذشته، در روزهای تعطیل اگر به منطقه کوهستانی دربند میرفتید، در ابتدای مسیر با یک گروه نوازنده گیتار مواجه میشدید که با استفاده از پیک آپ و یک بلندگوی کوچک که به گیتارهایشان متصل کرده بودند، در مقابل چند رستوران کوچک به اجرای برنامه میپرداختند. مردم هم در سکوهای مقابل این رستورانهای کوچک و گروه موسیقی مینشستند و در حالی که سفارش غذا میدادند، اجرای زنده نوازندگان را میشنیدند. هیچکس هم هیچ عمل خلافی مرتکب نمیشد. ۵۰ متر بالاتر، یک عاشیق آذربایجانی، ساز عاشیقی (قوپوز یا چگور) خودش را در دست گرفته بود، علاوه بر مقامهای عاشیقی، درباره مسائل روز هم ترانه درست میکرد و به زبان آذری برای مردم میخواند. توریستهای خارجی هم که به دربند میآمدند، با او عکس میگرفتند و به ایما و اشاره با او سخن میگفتند و گهگاه پولی در جیبش میگذاشتند. به عبارت دیگر او به جاذبه گردشگری دربند تبدل شده بود. صد متر بالاتر هم یک نوازنده نوجوان آکاردئون میزد و خرج خانوادهاش را تامین میکرد اما این روزها که به دربند میروید هیچکدام از آنها را نمیبینید.
مراکز خرید، فودکورتها و موسیقی محیطی
بهتازگی در برخی مراکز تجاری و خرید بزرگ و در بخش فودکورت آنها اجرای زنده موسیقی برقرار شده است و این میتواند کمک بسیار بزرگی در تلطیف روحیه مردم و همچنین کمک به پیشبرد اهداف اقتصادی بنگاههای اقتصادی سهیم در مراکز خرید بزرگ میکند.
این مجتمعهای تجاری به راحتی توانستهاند با تکیه بر موسیقی و خوش کردن اوقات مردم به واسطه موسیقی به همراهی گروههای زبده موسیقی، فروش خود را هرچه بیشتر بالا ببرند و گروه موسیقی مذکور هم به واسطه همین اجراهای محیطی اندک اندک شناخته شده و مورد وثوق مردم قرار میگیرند.
بر همین اساس چرا شهرداری که به وسعت شهر میتواند نگارخانه راه بیاندازد و الحق و الانصاف برای ارتقای فرهنگ بصری مردم به چنین همت والایی دست بیابد، چرا برای تقویت فرهنگ سمعی مردم این کار را نمیکند و به گروههای موسیقی اجازه نمیدهد در محوطهها و معابر عمومی برای مردم به صورت نظم و ترتیب یافته برنامه اجرا کنند تا هم به توسعه گردشگری کمک شود و هم گروههای موسیقی بتوانند به این واسطه به شهرت قابل توجه دست یابند.
امروزه اهالی موسیقی در همه دنیا یکی از موضوعاتی که به شدت مورد توجه قرار میدهند موسیقی محیطی است چرا که موسیقی محیطی بسته به متغیرهای محیطی میتواند انعطافپذیر باشد و اهمیت بسزایش در ارتباط با گسترش فرهنگ موسیقایی در میان مردم این است که به جای اینکه مردم به سراغ موسیقی خاصی بروند این موسیقی با کیفیت و ویژه است که قرار است به میان مردم برود و مخاطبان خود را انتخاب کند.
ارسال نظر