حامد همایون: در هیچ زمینه ای ادعا ندارم اما در آشپزی چرا!

از کودکی این موضوع برایم به طور جدی وجود داشته است. در خواب و تفکرات عالم کودکی همیشه این آرزو همراهم بوده است. زمانی که وارد دانشگاه شدم، قطعات خواننده های مختلف را می خواندم. علاقه زیادی هم به خوانندگی در زمینه موسیقی لاتین داشتم و به این خاطر که زبان انگلیسی ام در سطح خوبی قرار داشت قطعات لاتین را نیز می خواندم و خیلی جدی ضبط می کردم.

همیشه این جایگاه آرزویم بوده و به طور طبیعی انسان به آرزوهایش فکر می کند. خداوند لطف کرد و این حجم از استقبال اتفاق افتاد. این حجم را هیچ کس نمی توانست تصور کند. خدا را شکر از اجراها و آلبوم استقبال شد و این امر از ذهنم خیلی دور بود.

این بخشی است که ما برای آن اقدام کردیم. برای این که دانش مان را افزایش بدهیم و در سطح قرار بگیریم، احتیاج به زمان داریم. مذاکره و مدارکی را که خواستند ارائه کردیم. مراحل انتهایی ثبت هم در حال پیگیری است. تعداد افرادی که این موضوع را تمسخر کردند نمی دانم. در فضای مجازی تعداد کمی به مقایسه هنرمندان پرداختند که به نظرم کار درستی نیست. منتقد و دشمن داشتن خود نشانه ای از موفقیت است.

کسانی که چنین صحبت هایی می کنند، زبان شان زبان مردم جامعه نیست. زبان کسانی است که سبک موسیقی من را دوست ندارند یا منافع شان به خطر افتاده است. تعریف موسیقی بیان احساسات در قالب ساز و آواز است. از همین تعریف می توان جواب این افراد را داد؛ یعنی احساسات من، سامان امامی و محسن رجب پور است که در قطعات منتشر شده، به دل افراد نشسته است. کسی نمی تواند ایراد آکادمیک به قطعات بگیرد.

هم اکنون تجربه ام پس از اجراهای متعدد افزایش یافته است. خدا این لطف را کرده تا صحنه و هم صدایی با مردم که نهایت آرزوی هر هنرمندی است، برایم تکرار شود. این اتفاق به هیچ وجه عادی نمی شود و هر بار هیجان خودش را دارد. بابت این امر خدا را شکر می کنم. صحنه بهترین جای دنیا است. برای رسیدن به امروز همه مان تلاش کردیم. این طور نیست که کسی یک شبه به جایی برسد.

از زمانی که دانشجو بوده تلاش کرده و دوست داشته که دیده شود. از سن 19- 18 سالگی شروع کردم. در 18 سالگی که وارد دانشگاه شدم، مهرماه همان سال کنسرت بزرگی در دانشگاه دادم. عاشق خواندن و صحنه بودم. سپس موسیقی را به صورت آکادمیک فرا گرفتم. در محیط های آکادمیک به تدریس موسیقی نیز پرداختم.

درست است. عنوان حامد همایون نظر آقای رجب پور بوده است. در بخش موسیقی من و سامان امامی و دیگران هر یک فعالیت خاص خودمان را انجام می دهیم و بخش دیگر که مدیریت است، برعهده محسن رجب پور است. به طور تقریبی در تمام دنیا هنرمندان عنوان هنری را که با سبک کاری شان انطباق دارد، بر خود می گذارند. «همایون» در موسیقی سنتی دارای مفهوم و یک اسم اصیل ایرانی است. تعدادی از قطعاتم تلفیقی از کارهای مدرن و سازهای سنتی است.

الان خودم، حامد همایون هستم. گذشته و سختی هایم را فراموش نکرده ام اما الان دیگر حامد همایون سبک و سیاقم است. اگر خدا بخواهد هیچگاه این اتفاق نخواهدافتاد.

رابطه من و سامان رابطه برادری است. این یک اتفاق عاطفی است. خدا خواسته که من و سامان با یکدیگر در ارتباط قرار بگیریم و در ادامه راه «ترانه شرقی» اضافه شود. ایده های آقای رجب پور نسبت به هنرمندش بسیار جسورانه است، از تغییر نام گرفته تا جرات متفاوت بودن. اصول موسیقی را به طور آکادمیک می دانم و فن بیان تدریس می کردم. در خیلی از مواقع خارج شدن از اصول فن بیان برای خودم هم سخت بود. خدا خواسته تا سامان امامی در مسیر زندگی ام قرار بگیرد تا به آرزوهایم برسم.

هر اتفاقی که برایم افتاده همیشه در ابتدا خواست خداوند و سپس تلاش خودم بوده است. بعضی اوقات که به تولد یک قطعه مانند «چتر خیس» نگاه می کنیم، یادمان نمی آید که چگونه تولید شد. چتر خیس در ابتدا تنظیم بود و ملودی نداشت. ابتدا روی آن، «مِر» (اتود اولیه) گفتم، بعد روی ملودی من شعر آن نوشته شد. چندین شاعر روی این ملودی شعر نوشتند اما در نهایت شعر محمدرضا نظری انتخاب شد و آن اتفاقی که باید می افتاد، افتاد.

سهیل حسینی اصلی ترین شاعری است که با او کار می کنیم. سهیل در ابتدا شاگردم در زمینه آواز بود و به من گفته بود درکی از ترانه نیز دارد. این همکاری به خاطر تعصبم نیست، به این خاطر است که وقتی قلم سهیل وارد می شود اتفاق خوبی می افتد.

سامان امامی و محسن رجب پور به عنوان افراد با تجربه ای وارد زندگی ام شدند. ایمانی را که سامان به من داشت در ابتدا خودم نداشتم. محسن رجب پور نیز پیش از انتشار قطعات به من گفت تو ستاره آینده موسیقی خواهی شد. پس از انتشار قطعات، تعدادی شروع به انتشار قطعات مثبت کردند. خودم انسان شادی هستم و اهل شاد کردن دیگران هستم. بهترین حالت این است که آدم، خودش باشد. ما می خواستیم انرژی مثبت به جامعه تزریق کنیم. این فرمولی بود که محسن رجب پور اعتقاد داشت در امروز موسیقی برنده می شود و به نظرم شد.

همیشه دلیلی ندارد که تمامی اشعاری که می خوانم مثبت باشد. شاید سراغ شعرهای دیگری هم برویم، همان طور که سراغ تنظیم های دیگر هم رفته ایم.

تصمیم شرکت است که در چه زمانی، چه قطعه ای منتشر شود اما به طور قطع مخاطبان باز هم از این دست خواهند شنید.

پس از اجرای جشنواره فجر، به کانادا می رویم. بلیت های کنسرت های ونکوور و تورنتو تمام و هر کدام یک سانس تمدید شدند. پس از آن تصمیم شرکت بر این است که به تور آمریکا برویم. در شهرهایی که کمتر کنسرت داشته ایم، کنسرت برگزار خواهیم کرد.

به این موضوع اعتقاد ندارم. هم اکنون به فکر تهیه آلبوم هستیم. البته زمان انتشار آن منوط به نظر آقای رجب پور است.

در زمینه بحث مالی همه چیز مشخص است؛ قراردادی داریم و از این قرارداد راضی هستیم. ما قرارداد داریم و به مفاد آن عمل می کنیم.

به هیچ عنوان، غیرممکن است.

از نظر موسیقی در ژانر پاپ قرار دارد. برخی از قطعات پاپ با لحنی نوین است و برخی از قطعات تلفیقی هم از موسیقی سنتی و الکترونیک. شاید لحن و صدا خاص باشد اما موسیقی خاص نیست؛ بلکه موسیقی مورد اقبال مردم یا همان پاپ است.

اهل مطالعه هم هستم. یکی از کتاب هایی که به تازگی خواندم، کتاب «آموزش آواز راجر لاو» بود. به علاقه مندان یادگیری آواز این کتاب را پیشنهاد می کنم.

مطمئن باشید که به آموزشگاه بر می گردم. عاشق درس دادن هستم و دلم برایش تنگ می شود.

از هنرمندان داخل ایران استاد شجریان و همایون شجریان را دوست دارم. این دو به نظرم پدیده عجیب و غریب موسیقی جهان هستند.

«رگ خواب» همایون شجران بود و بارها آن را گوش دادم.

نه! از جایگاه خودم راضی هستم و خداوند را هزاران بار برای آن شکر می کنم. جایگاه ایشان جایگاهی دست نیافتنی است اما من از جایگاه خودم راضی هستم.

خانواده ام به خوبی این موضوع را مدیریت کرده اند. یا من به دیدن شان می روم یا آن ها می آیند، هر روز با یکدیگر در ارتباط هستیم و دوری را کمرنگ کرده ایم. در کنسرت کانادا برادرم از آمریکا می آید و بسیار خوشحالم که او را می بینم.

مخاطبانی از رده سنی پایین هم دارم. گاهی بچه هایی که عینکی نیستند مانند خودم با عینک و شال گردن نزد من می آیند. یک بار هم یک نفر پرسید: «دلبرا جان جان جان» یعنی چه؟ فیلمی از چند کودک دبستانی داشتم که در آن با این قطعه شادی می کردند. برای او این فیلم را گذاشتم و گفتم مفهومش این است؛ یعنی مردم را شاد کنی و اثر بگذاری.

برخی در فضاهای مجازی به توهین، انتقاد و تمسخر می پردازند. اینها ناجوانمردانه است. هر هنرمندی با تمام وجود تلاش می کند تا دل مردم را به دست بیاورد و از جان مایه می گذارد. هنرمند ممکن است گاهی از این مسائل برنجد و دلش به درد بیاید. این رفتارها درست نیست.