«الکساندر سولژنیتسین»؛ مردی که با قلمش جنگید
«الکساندر ایسایویچ سولژنیتسین» متولد یازدهم دسامبر ۱۹۱۸ در کیسلوودسک روسیه بود که سالهای کودکیاش متقارن با جنگ داخلی روسیه گذشت.
سولژنیتسین که هشت سال از عمر خود را در اردوگاه کار اجباری گولاگ در اتحاد جماهیر شوروی سابق گذراند، در آثار غیرداستانی و رمانهایش از شرایط نهفته در نظام زندانهای شوروی که میلیونها نفر را اسیر خود کرده بود، پرده برداشت.
این افشاگریها اگرچه موجب خشم مقامات روسیه شد و سالها تبعید را برای او بههمراه داشت، با این حال، شهرت بینالمللی فراوانی برای سولژنیتسین به ارمغان آورد. آثار این نویسنده موجب شد میلیونها نفر در سراسر جهان به این واقعیت اذعان کنند که شجاعت و صداقت یک فرد چگونه میتواند سرانجام موجب شکست نظام قدرتمند یک امپراتوری شود.
او اولین رمان کوتاه خود را در سال ۱۹۶۲ با نام «یک روز در زندگی ایوان دنیسوویچ» منتشر کرد. اثر غیرداستانی سهگانهی «مجمعالجزایر گولاگ» در دههی ۱۹۷۰، که در آن از خشونت شوروی زمان استالین پرده برداشت، موجب شگفتی میلیونها تن شد که در نتیجهی آن، بسیاری از متفکران چپگرا، بهویژه در اروپا، از حمایت اتحاد جماهیر شوروی دست برداشتند.
سولژنیتسین پس از آنکه از سوی دولت شوروی تبعید شد، غرب درخواستهای پناهندگی برای او ارائه کرد. وی در بازگشت پیروزمندانه از تبعید در سال ۱۹۹۴، مدت ۵۶ روز با قطار به سراسر روسیه سفر کرد تا کشورش را ببیند و در این سفرها ابراز تأسف کرد که بسیاری از شهروندان روسیه کتابهای او را نخواندهاند.
سولژنیتسین بهعنوان پیادهنظام در جنگ جهانی دوم حضور یافت و در هفتههای پایانی این جنگ بود که به علت نگارش مطالبی علیه استالین که در نامهای به یکی از دوستانش نوشته بود، دستگیر شد و هشت سال از عمر خود را در اردوگاههای کار اجباری گذراند. همین سختیها و مشقتها در این اردوگاهها، بعدها دستمایهی بسیاری از آثار او شدند.
نخستین دستاورد این اردوگاههای کار اجباری، کتاب «روزی از زندگی ایوان دنیسوویچ» بود که در آن، نجاری را بهتصویر کشید که پس از خدمت در جنگ و محکوم شدن به حضور در اردوگاه کار اجباری، سعی دارد زنده بماند.
این کتاب در سال ۱۹۶۲ به دستور «نیکیتا خروشچف»، رهبر وقت شوروی، به چاپ رسید که تمایل زیادی به افشا کردن جنایات استالین داشت؛ اما پس از برکناری او، سازمان اطلاعات جاسوسی شوروی به سانسور آثار سولژنیتسین پرداخت و با ممانعت از چاپ کتابهایش، وی را از انجمن نویسندگان شوروی اخراج کرد.
سولژنیتسین در کتاب «اولین دایره»، بار دیگر زندانیان یکی از اردوگاههای کار اجباری زمان استالین را به تصویر کشید. رمان «بخش جراحی» که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، دیگر اثر داستانی بود که بر اساس زندگی این نویسنده نوشته شد، که موضوع آن، درمان سرطان وی در تاشکند ازبکستان بود.
این نویسندهی روس در سال ۱۹۷۰، افتخار کسب جایزهی نوبل ادبیات را بهدست آورد. آکادمی نوبل پس از این انتخاب، قدرت اخلاقی سولژنیتسین را که وی به کمک آن، سنتهای حیاتی ادبیات روسیه را دنبال میکرد، مورد تمجید قرار داد. با این حال، مقامات شوروی از سفر او به استکهلم برای دریافت این جایزه ممانعت کردند و همسرش، «ناتالیا»، از طرف سولژنیتسین، این جایزهی ارزشمند را دریافت کرد.
سولژنیتسین در شرح حالی که پس از آن برای آکادمی نوبل نوشت، آورد: «طی تمام سالهای منتهی به ۱۹۶۱، من نه تنها متقاعد شدم که نباید هرگز حتی یک خط از نوشتههایم را چاپشده ببینم؛ بلکه واهمه داشتم که به آشنایان نزدیکم اجازه دهم تا نوشتههایم را بخوانند؛ چون میترسیدم که این نوشتهها علنی شوند.»
پس از مرگ «نجیب محفوظ»، نویسندهی نامدار مصری، در سال ۲۰۰۶، سولژنیتسین سالخوردهترین برندهی در قید حیات نوبل ادبیات در جهان نام گرفت. نیکولا سارکوزی، رییسجمهور فرانسه، پس از درگذشت سولژنیتسین، در پیامی به وی ادای احترام کرد و چنین گفت: «یکی از بزرگترین وجدانهای قرن بیستم روسیه بود که ایدهها، سرسختیها و زندگی پرماجرا، از او یک شخصیت داستانی ساخت که وارث داستایوفسکی است. او متعلق به مشاهیر تاریخ جهان است و به او ادای احترام میکنم.»
یک سال پیش از مرگش، بالاترین نشان ملی کشورش را در مراسمی از دستان ولادیمیر پوتین، رییسجمهور وقت روسیه، دریافت کرد. پس از درگذشت سولژنیتسین در سن ۸۹ سالگی، خیابانی در مرکز شهر مسکو و یک خیابان در شهر رم ایتالیا به نام وی نامگذاری شد. همچنین جایزهی «سولژنیتسین» که یکی از مهمترین جوایز ادبی کشور روسیه بهشمار میرود، برای اولینبار در سال ۱۹۹۷ میلادی به بزرگداشت نام این نویسندهی روستبار برگزار شد.
ارسال نظر