بزرگ ترین سوپراستار قبل از انقلاب چطور رفت؟
در یکی از خیابان های فرعی نیاوران جلوی یک پیتزافروشی داخل ماشین نشسته بودم که نور آماده شود تا صحنه نهایی علی مشرقی در (آب و آتش) را داخل پیتزافروشی کوچکی بگیرم که خبر دادند (فردین) مرد. نمی دانم کی گفت ولی دقیقا یادم هست که لحظه ای اصلا نتوانستم حرف بزنم.
بعد از آن سکوت، خبر بین گروه فیلم چرخید و همه و بیشتر از همه محمود کلاری و پرویز پرستویی غمگین شدند. بعدازظهر پنجشنبه ۱۸ فروردین ۷۹ بود؛ بعدازظهری که برای من تلخ ترین بعدازظهر بود. خیلی زود فهمیدیم فردین در خواب به دلیل ایست قلبی مرده است. شب آن روز همه اهالی سینما با هم تا فنی از فردین می گفتند و همه ناراحت بودند. فردین در ۶۹ سالگی مرده بود. با آرزوی شنیدن صدای دوربین.
دو ماه قبل از مرگش من در خانه ضیا دری، فردین را دیدم. آنهم بعدازظهری بود که ضیا زنگ زد و از من خواست که به خانه اش بروم که فردین مهمانش بود و می خواست درباره بازیگری مجدد فردین صحبت کند. رفتم، سه سالی بود که فردین را ندیده بودم. بالای اتاق نشسته بود. با صورت تکیده تر از سه سال پیش. انگار در این سه سال از 75 تا 78ده سال پیر شده بود. ضیا از دعوت یک کارگردان تلویزیونی از فردین برای بازی در سریال گفت و قرار شده بود با من مشورت کند.
سال 75 که سردبیر مجله فیلم و سینما بودم و می خواستم شماره بازیگری دربیاورم یک دفعه شجاع شدم و بدون مشورت با صاحب امتیاز تصمیم گرفتم با فردین مصاحبه کنم. از سال 61 بعد از پایین کشیدن فیلم برزخی ها از اکران، فردین ممنوع الچهره و ممنوع المصاحبه بود. مسلم منصوری با فردین تماس گرفت و او فردای آن روز قرار گذاشت در شرکتی در خیابان ونک. از وسط سال 57 دیگر فردین را ندیده بودم.
عکاس ما عکس خوبی نگرفت. نخستین عکسی بود که قرار بود از فردین بعد از سال ها چاپ شود که چاپ شد و اشک فردین را درآورد. رضا بانکی مدت ها بعد از چاپ مجله و مصاحبه از اشک ریختن فردین بعد از دیدن عکس، گفت. آن مصاحبه با مقدمه ای چاپ شد که همان ترس جهان سومی در آن دیده می شد.
انجمن سینماداران از ابتدای سال ۵۷ اعتراضاتش را نسبت به قیمت پایین بلیت و شرایط بد اقتصادی سینماهای درجه یک و دو علنی کرد. فضا از نظر سیاسی برای شنیدن اعتراضات کمی باز شده بود. سال ۵۶ در همایش حزب رستاخیز همه سینماگران از فیلمساز روشنفکر گرفته تا فیلمنامه نویس فیلمفارسی و سینمادار و تهیه کننده تند و تیز حرف زده بودند و حالا در آغاز سال ۵۷ انجمن سینماداران با علنی کردن اعتراضات شان می خواستند از فرهنگ و هنر امتیاز بگیرند.
آنها تا جایی پیش رفتند که سینماها را به عنوان اعتراض تعطیل کردند. فردین که آن زمان سهامدار سینما نیاگارا (جمهوری) بود، در انجمن فعال بود. اعتراضات سینمادارها بقیه صنوف را وارد میدان کرد. قبل از این که انجمن سینمادارها در اعتراضات شان به نتیجه برسند سینما رکس آبادان در آتش هنگام نمایش نسخه سانسور شده گوزن ها با کلی تماشاچی سوخت. با روی کار آمدن شریف امامی و باز شدن بیشتر فضا و آزادی بیشتر، روزنامه ها، نوشته ها و حرف های محافل سیاسی به داخل روزنامه ها آمد؛ محافلی که سال ها بود روزنامه ها اجازه بردن اسم شان را هم نداشتند.
در چنین شرایطی من میزگردی در روزنامه اطلاعات گذاشتم. فردین یکی از افراد این میزگرد بود. ظهر بعد از میزگرد وقتی جمعی رفتیم به رستوران روزنامه که ناهار بخوریم، فردین در صف سلف سرویس در صحبتی که با من داشت از رشد اعتراضات خوشحال بود و معتقد بود جبهه ملی سر کار می آید و به او و همکارانش احتیاج خواهند داشت. برای من و همکارم سعید ویس زاده این پیش بینی عجیب بود. پارامترهای سیاسی نشان نمی داد که این جبهه قدرت سیاسی را به دست گیرد. حتی در آن تاریخ که تازه فضای سیاسی کاملا تغییر کرده بود. هنوز خوشحالی فردین؛ این جمله اش در خاطرم مانده است. بعد از این میزگرد من دیگر فردین را تا سال ۷۵ ندیدم.
وقتی فیلم گنج قارون در پاییز سال ۴۴ در تهران و شهرستان ها به نمایش عمومی درآمد و آوازه اش به شهرستان تربت حیدریه رسید؛ شهرستان کوچکی که با اتوبوس دو ساعت با مشهد فاصله داشت، من از پدرم خواستم که برای دیدن فیلم به مشهد برویم. پدرم سرانجام راضی شد و یک پنجشنبه ای با میهن تور عازم مشهد شدیم. اتوبوس ساعت دو راه می افتاد و ساعت چهار به مشهد می رسید.
برای من که 14 سال داشتم، شروع فیلم به معنای ورود به دنیایی بود که من مدت ها بود انتظارش را می کشیدم؛ دنیایی که با بازی فردین، جوانمردی که خوب می خندید و خوب آواز می خواند، لذت بخش بود.آن شب درهای این دنیا به روی من باز شده بود و هنوز با خاطره لذت آن شب زندگی می کنم.
نظر کاربران
روحش آرام
نیازی به ایشان توی این سینما نبود،اونقدر فوتبالیست و خواننده و مجری" چشم آبی "...داریم ،همشونم هنرور،ببخشید هنرمند...رانت هم اصلا نداریم،
یاد فرردین-بهروز وثوقی-به خیر هنوز هنوزه فیلم های قدیمی میبینم خسته نمیشم.دمشون گرم
بزرگترین بازیگر فیلم فارسی قبل از انقلاب، بهروز وثوقی بوده نه فردین
روحش شاد...
واقعا كه حلال زاده به داييش ميره، سام نوري خيلي به مرحوم فردين شباهت داره!!!
سام نوري كيه ؟!!!!!!