محمدرضا حسینیان: از اول مجری خوبی بودم
برای محمدرضا حسینیان مهارتهای خوشبیانی یكی از رازهای موفقیت بوده ولی این مجری خوشبرخورد معتقد است فقط مجریان و گویندگان نیستند كه به كلام شیوا نیاز دارند، هركسی در هر شغل و حرفهای كه باشد اگر فوت و فن خوشبیانی را بداند در كارش موفقتر خواهد بود.
نكته بسیار مهم این است كه جاودانهترین نسخهای كه میشود برای خوشزبانی بیان كرد ما در ادبیاتمان داریم. سه بیت شعر در ادبیات فارسی هست كه رازهای خوشكلام بودن را نشان میدهد؛ یكی كم گوی و گزیده گوی چون در / تا ز اندك تو جهان شود پر، دومی سخن كز دل برآید / لاجرم بر دل نشیند و سومی هم هر سخن جایی و هر نكته مكانی دارد. اگر كسی همین سه بیت را الگوی حرف زدن خود قرار دهد، حتما خوشبیان میشود. در حقیقت شیرینبیانی یك مثلث كلیدی دارد. اگر سخنی نغز باشد، از دل برآید و متناسب با زمان و فضایی كه در آن قرار داریم گفته شود حتما زیبا و دلنشین خواهد بود. بزرگترین مشكل ما در زیبا حرف زدن این است كه ادبیات كلامیمان انواع مختلفی ندارد. زمانی در صحبت كردن موفق خواهیم بود كه درك كنیم در هر شرایطی، از چه كلامی استفاده كنیم. گاهی كسانی را میبینیم كه فرقی نمیكند با چه كسی صحبت كنند. اگر بخواهند با پدر و مادرشان صحبت كنند با همان لحنی حرف میزنند كه در دانشگاه با استادشان. همان لحن را در یك مصاحبه كاری هم دارند. این اشتباه است. هر مكالمهای سبك و لحن خاصی میطلبد. وقتی این نكات را بلد باشیم، كلام ابزاری برای معرفی ما میشود. یادمان باشد همانقدر كه خوب حرف زدن در موفقیت ما تاثیرگذار است، هر كلام اشتباه هم میتواند تصویر بدی از ما بسازد. امیرالمومنین (ع) فرمودهاند: «كلام چون تیر است. وقتی رها شود دیگر برنمیگردد.»
اگر كسی فكر میكند توانایی خوب حرف زدن ندارد، باید این شجاعت را داشته باشد كه خودش را در معرض خطر قرار دهد. یعنی فضای گفتوگو ایجاد كند. همانطور كه گفتم خوشبیان شدن با تمرین به دست میآید. البته این تمرین نباید این باشد كه با خودمان حرف بزنیم یا جلو آینه بایستیم و صحبت كنیم. باید خودمان را در معرض گفتوگوهای واقعی قرار دهیم. خوب صحبت کردن شبیه فرایند زبانآموزی در كودكی است. همانطور كه در كودكی آرامآرام كلمات را یاد میگیریم، در بزرگسالی هم میتوانیم با تمرین خوشبیان شدن را یاد بگیریم. هر كسی میتواند تصمیم بگیرد و در خودش جنبش كلامی ایجاد كند.
از اول مجری خوبی بودم و این نكتهای بود كه دیگران یادآوری میكردند و به همین دلیل هم خیلی سریع در عرصه اجرا پیشرفت كردم. البته تایید و تعریفهای دیگران همیشه هم كلامی نیست. وقتی كارها جدیتر میشد و پیشنهادهای كاری بهتری دریافت میكردم، متوجه میشدم راهم را درست انتخاب كردهام و در مسیر درستی میروم. البته تاییدها هیچ وقت باعث نمیشود فكر كنم خوبم و نیاز به تغییر ندارم. معمولا سعی میكنم قبل از اجراهایم مطالعه داشته باشم و دیوان حافظ یا سرودههای سعدی را ورق بزنم. اشعار زیبا مخاطب را به اشتیاق میآورد. ترانه هم خیلی گوش میكنم. فكر میكنم كسی كه شاعر است، مهندسی كلام را بلد است و چرا من از بنای زیبایی كه بنا كرده استفاده نكنم.
خوب حرف زدن. حرف خوب زدن با هم فرق دارد و البته هر دو مهم است. حتما برخورد كردهاید با پدربزرگها و مادربزرگهایی كه اگرچه افراد متخصصی نیستند اما كلام بسیار نافذی دارند. آنها میدانند با هر كسی چطور صحبت كنند كه حرفشان تاثیرگذار باشد. با نوه كوچكشان طوری همكلام میشوند كه از همكلامی لذت ببرد و خوشش بیاید. برای فرزندانشان سنگ صبورند و اگر در برابر یك مشاجره خانوادگی قرار بگیرند، مثل یك قاضی و میانجی صحبت میكنند. این افراد خوب میدانند با هر كسی چطور حرف بزنند و همین است كه كلامشان نفوذ میكند. اگر میخواهیم برای یك گفتوگو آماده شویم باید خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و ببینیم چه انتظاری از ما دارد.
امروز دنیای كلام آنقدر موثر است كه دانشمندان معتقدند زاویه امواج صوتی كلام گوینده با گوش شنونده در نفوذ آن مؤثر است. یعنی مثلا برای حرفهای منطقی بهتر است گوینده با گوش راست مخاطب در زاویه مناسب قرار بگیرد و برای حرفهای عاطفی با گوش چپ. یعنی حتی زاویه صدا با گوش مخاطب در میزان نفوذ كلام در مغز شنونده تاثیر دارد و این نشان میدهد، خوشبیان بودن چقدر در زندگی امروز انسانها موثر است.
واقعیت این است كه خوب حرف زدن تا حدی یك صفت ذاتی است كه در ژن بعضیها به امانت گذاشته شده است و باید پرورش یابد. البته به این معنی نیست كه نمیشود فنون خوب صحبت كردن را آموخت. خوشبیانی میتواند یك ویژگی اكتسابی باشد. حتی بهعنوان یك فن تخصصی تدریس میشود. چون حالا دیگر برای همه روشن است كه خوشبیان بودن تاثیر بسیاری در موفقیت انسانها دارد. دانشجویی كه میتواند در كلاس با استاد گفتمان داشته باشد، قطعا موفقتر از دانشجویی خواهد بود كه در كلاس منفعل است و در هیچ بحثی شركت نمیكند. یادم میآید زمان دانشجویی حتی همكلاسانی داشتم كه در طول چهار سال تحصیل هیچ وقت صدای آنها را نشنیده بودم. نه اینكه درسخوان نبودند اما شاید در خودشان توان خوب صحبت كردن نمیدیدند.
از اول مجری خوبی بودم و این نكتهای بود كه دیگران یادآوری میكردند و به همین دلیل هم خیلی سریع در عرصه اجرا پیشرفت كردم. البته تایید و تعریفهای دیگران همیشه هم كلامی نیست. وقتی كارها جدیتر میشد و پیشنهادهای كاری بهتری دریافت میكردم، متوجه میشدم راهم را درست انتخاب كردهام و در مسیر درستی میروم. البته تاییدها هیچ وقت باعث نمیشود فكر كنم خوبم و نیاز به تغییر ندارم. معمولا سعی میكنم قبل از اجراهایم مطالعه داشته باشم و دیوان حافظ یا سرودههای سعدی را ورق بزنم. اشعار زیبا مخاطب را به اشتیاق میآورد. ترانه هم خیلی گوش میكنم. فكر میكنم كسی كه شاعر است، مهندسی كلام را بلد است و چرا من از بنای زیبایی كه بنا كرده استفاده نكنم.
خدا به هر كسی هدیهای میدهد. هدیهای كه مثل یك كادو از دست خدا میگیرید. این هدیه برای افراد مختلف فرق دارد. به یك نفر زور بازو میدهد، به یك نفر مغز ریاضیات و به دیگری هم حافظه خوب. هدیه من قدرت كلام است. پس اگر من توانایی خوشبیان بودن داشته باشم، هدیه الهی است كه پرورش یافته. البته عرصه هم خیلی مهم است. هر استعدادی برای پرورش یافتن نیاز به عرصه مناسب دارد. وقتی عرصه مناسب نباشد، استعداد هم دیده نمیشود. من این عرصه را در رادیو و تلویزیون یافتم. گرچه من از اول مجری خوبی بودم ولی معتقدم اگر تلویزیون بخواهد عرصهای فراهم كند كه هر كسی استعداد كلامی دارد بتواند استعدادش را عرضه كند، من نفر هزارم خواهم بود. در حقیقت هدیه الهی من با عرصهای كه كنارش بود توانست بروز پیدا كند.
نظر کاربران
از اول معمولی بود نه خوب !
از اول مجري خوبي بودم!؟!؟!
تا وقتي فرزاد حسني و احسان علي خاني هستن شما به پاي اونا هم نمي رسي.
الان فرزاد حسنی و علی ضیا و احسان علیخانی نیستن که تو خوبی؟؟؟؟
اصلا هم مجریه خوبی نیستی از خود مچکر
خیلی مجری لوسیه
مگر اينكه خودت از خودت تعريف كني يك ادم از خود متشكر هستي كه فقط خیلی حرف مي زنی