۱۵۰۶۲۲۱
۳ نظر
۴۰۱۶
۳ نظر
۴۰۱۶
پ

خرمای در دهان فهیمه‌ی پایتخت یا وقتی خلاقیت در اوج است

در این مطلب می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به چند سکانس مشابه در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی که خلاقیت، جای خالی سانسور را پر کرده است.

برترین‌ها: خوشبختانه سریال «پایتخت» همچنان توانسته مخاطبان زیادی را با خود همراه کند و با وجود تکراری بودن برخی از موقعیت‌ها، گاها با خلق سکانس‌هایی متفاوت، جلب توجه می‌کند. دیشب یکی از همین لحظه‌ها دوباره اتفاق افتاد؛ جایی که قرار بود شاهد یک عاشقانه‌ نسبتاً جمع‌وجور و لحظه‌ای شبیه خواستگاری بین رحمت و فهمیه باشیم. اما همان‌طور که می‌دانیم، صداوسیما با محدودیت‌هایی روبه‌روست که باعث می‌شود نویسندگان نتوانند خیلی از موقعیت‌ها را به شکل مستقیم نشان دهند. همین محدودیت‌ها گاهی باعث بروز خلاقیت‌های جالبی می‌شود.

در این قسمت، سکانس دادن خرما به فهیمه توسط رحمت، در واقع جایگزینی خلاقانه برای بسیاری از صحنه‌هایی بود که امکان نمایش آن‌ها وجود ندارد. به بهانه همین خرما و لحظه‌ی خاص خواستگاری، در این مطلب می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به چند سکانس مشابه در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی که خلاقیت، جای خالی سانسور را پر کرده است. با ما همراه باشید.

دسته گل طاهر برای ستایش

ستایش عاشقانه‌ای بود که دائما به تلخی می‌رسید. در پس هر اتفاق مثبتی که در روند داستان می‌افتاد، یک تراژدی سهمگین کاشته شده بود. اینجا اما یک برش رمانتیکش را مرور می‌کنیم. همانجا که زنگ خانه می‌خورد و ستایش به خیال اینکه دوستش پشت در ایستاده، او را خطاب قرار می‌دهد. اما درب که باز می‌شود، او با یک جوان خوشتیپِ دسته‌گل به دست مواجه می‌شود. اما نکته همینجاست. ستایش دستپاچه شده و درب را با ترس و لرز نگه داشته. همان مفهوم "دختر تنها در خانه". او حتی دسته گل را هم از طاهر نمی‌گیرد تا دوستش مثل ناجی از راه برسد و ماجرا ختم به خیر می‌شود.


عشق امیر به شیرین 

وضعیت سفید، امیر و شیرین. روایت دانشین حمید نعمت‌الله از دهه ۶۰. سنگ بنای داستان، عشق نوجوانی امیر به شیرین سایه جنگ است؛ یک دلبستگی عمیق که البته سرکوب خواهد شد. اما امیر راه خودش را می‌رفت. او از هر فرصتی برای تماشای شیرین بهره می‌برد. مثل همین لحظه که چراغ گردسوز را روی صورت شیرین می‌برد تا یک دل سیر به تماشایش بنشیند. البته که همین ملاقات چند ثانیه‌ای در یک خلوت نصف و نیمه زیر سایه کم‌نور چراغ، کار را درآورده. لحظه‌ای ناب در تاریخ تلویزیون.


سریال پدر و خلق یک لحظه بی‌سابقه

تابستان ۹۷ با یک سریال حاشیه‌ساز همراه بود. سریال پدر که البته از ایده‌های حامد عنقا بود. همانی که "آقازاده" را هم نوشته بود. "پدر" از ماجرای یک دسیسه به یک مسیر عاشقانه با لایه‌های غلیظ مذهبی می‌رسد. اما اینجا، حامد که از خانواده‌ای مذهبی‌ست در دام دسیسه لیلا و دوستانش افتاده و البته که در همین لابه‌لا او به کسی دلبسته که عامل تمام این اتفاقات بوده. لحظه‌ای که البته با خلاقیت فیلمبردار سریال، پا را از مرزهای صداوسیما کمی فراتر گذاشته و شکل جدیدی از یک لحظه عاشقانه را به تصویر کشیده است.


نگاه یواشکی یاسمن و حامد

لحظه گرگ و میش، روایتگر فراز و فرود خانواده‌ای اصیل و ایرانی، در طول سه دهه است که با محوریت زندگی تنها دختر خانواده، یاسمن، در دهه ۶۰ پیش می‌رود. در میان تمام اتفاقات داستان، عاشقانه حامد و یاسمن فضایی متفاوت را به بیننده القا می‌کند. البته در این میان جلوتر از فیلمنامه، کارگردانیِ اثر حرکت می‌کند و همین هم شده که وقوع یک اتفاق عاشقانه به تلاقی نگاه حامد و یاسمن از میان پرده‌ها  گره خورده. نوعی نمادگرایی که البته شاعرانه جلوه می‌کند. تفعل و باقی داستان.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • پ

    چرا حواسشون نیست ؟
    بهبود رو آخه برای چی سر قبل دوباره زنده کردن و دوباره کشتن؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج