خوزه مورینیو؛ مغرور اما دوست داشتنی
فرقی نمی کند او را با نام کاملش خوزه ماریو دوس سانتوس مورینیو فلیکس بشناسید یا همان «خوزه مورینیو»ی معروف، تقریبا همه قبول دارند که جنجالی و بی ادب است و معمولا هم بین داورها منفور و حتی این تنفر را بین هواداران تیم های رقیبش هم گسترش می دهد.
مجله همشهری جوان - محمد امیرپور، فرشته مطرود: فرقی نمی کند او را با نام کاملش خوزه ماریو دوس سانتوس مورینیو فلیکس بشناسید یا همان «خوزه مورینیو»ی معروف، تقریبا همه قبول دارند که جنجالی و بی ادب است و معمولا هم بین داورها منفور و حتی این تنفر را بین هواداران تیم های رقیبش هم گسترش می دهد اما با همه این توصیفات، سخت است که مجذوب کاراکتر خاص مورینیو نشوید؛ مردی که وقتی با پورتوی کوچک قهرمان اروپا شد، گفت: «من مغرور نیستم اما فکر می کنم همه قبول داشته باشند که آدم خاصی هستم.»
از فردای آن روز همه آقای خاص را می شناختند؛ مردی که در 33 سالگی به عنوان یک مترجم وارد فوتبال شد و حالا در 52 سالگی پرافتخارترین مربی حال حاضر دنیاست. مردی که هم او را با فرو کردن انگشتش در چشم تیتو ویلاتوا می شناسند، هم با برعهده گرفتن تمام هزینه های درمانی یک زوج سرطانی؛ اما مهمترین دلیلی که او باید به خاطرش ستایش شود، هیچ کدام اینها نیست.
او ذاتا یک برنده است. یک شکارچی جام، پورتو را قهرمان اروپا می کند، با اینترمیلان ایتالیایی ها را احساساتی می کند و با رئال مادرید لالیگا را از یکی از بهترین تیم های تاریخ بارسلونا می قاپد و البته مورینیو تمام چیزی است که آبراموویچ و هواداران چلسی از فوتبال می خواهند. باید در مورد او با احترام صحبت کرد. مورینیو همان فرشته ای است که از بهشت بارسا سقوط کرد و حالا مشغول انتقام گرفتن از فوتبال است.
۱- رابطه با بازیکنان
سال گذشته ۱۲۳ بازیکن حرفه ای که در لیگ برتر و لیگ یک انگلیس بازی می کردند در یک نظرسنجی شرکت کردند. این نظرسنجی از آنها می خواست بهترین بازیکن لیگ، سریال مورد علاقه و حتی غذای دوست داشتنی خود را انتخاب کرده و به اشتراک بگذارند. جالب اینکه ۴۸ درصد این بازیکنان وقتی با این سوال مواجه شدند که آرزو دارید با کدام مربی کار کنید، در پاسخ نوشته بودند ژوزه مورینیو.
بعد از مورینیو، گواردیولا با ۳۱ درصد و در رتبه های بعد از آرسن ونگر و سام آلاردایس و یورگن کلوپ قرار داشتند. هر قدر هم که رسانه ها چهره ای خودشیفته و متکبر از مورینیو نمایش بدهند، باز هم نمی توان منکر رابطه فوق العاده مورینیو با شاگردانش شد. اشنایدر درباره اش گفته بود: «حاضر است برای مورینیو بکشد و کشته شود.»
تصور خداحافظی مورینیو در سال ۲۰۰۷ و اشک های جان تری، دیدیه دروگبا و پیتر چک، غمزده ترین شب استمفوردبریج را رقم زده بود. زمانی هم که سوار ماشین شد تا از میلان برود، اشک های ماتراتزی یاغی اوج یک رمانتیک ایتالیایی بود. به این اضافه کنید که مورینیو مربی است که هر سال تقریبا دو جام به دست می آورد و شاگرد مورینیو بودن؛ یعنی سهم داشتن از جام هایی که او گرفتن آنها را تضمین می کند.
۲- همیشه برنده
آقای خاص را بکورد ۶۸ درصد پیروزی از سال ۲۰۰۰ که مربیگری را شروع کرده است، فقط پپ گواردیولا را بالاتر از خود می بیند. گواردیولا در حالی در فاصله بین سال های ۲۰۱۵-۲۰۰۸ موفق به ثبت رکورد ۷۲.۴ درصد پیروزی در تمام مسابقاتش شده است که تمام پیروزی هایش را در دو باشگاه فوق العاده به دست آورده است؛ تیم هایی مثل بارسلونا با مجموعه ای از بهترین بازیکنان دنیا و بایرن مونیخ که فاصله ای بسیار زیاد نسبت به بقیه تیم های بوندسلیگا دارد اما مورینیو در حالی با فاصله ای کم نسبت به گواردیولا در این فهرست قرار می گیرد که در تمام مدت مربیگری اش مدام در حال تیم عوض کردن بوده و توانسته موفقیت را در چمدان بگذارد و با خود به تیم جدیدش ببرد.
او با وجود تجربه مربیگری در باشگاه های متوسطی مثل پورتو و بنفیکا چنین نتایجی را رقم زده است. این را هم باید در نظر گرفت که مورینیو نیمی از دوران مربیگری اش را در لیگ برتر انگلیس و باشگاه چلسی گذرانده است که نسبت به همه لیگ های دیگر اروپا، رقاتی تر است و تیم ها فاصله کیفی کمی با هم دارند.
کافی است بدانید آلکس فرگوسن بزرگ در ۲۹ سالی که در منچستریونایتد کار کرد، متوسط ۵۸.۲ درصد برد را در عملکردش به جا گذاشته است تا بفهمید ثبت رکورد نزدیک به ۷۴ درصد در لیگ برتر انگلیس برای ژوزه مورینیو یک شاهکار به حساب می آید.
مورینیو بعد از قهرمانی چند روز پیش چلسی در لیگ برتر با طعنه به گواردیولا گفته بود: «شاید در آینده هوشیارتر باشم و باشگاهی را در کشوری دیگر انتخاب کنم که راحت تر قهرمان شود. شاید هم به کشوری بروم که در آن مسئول تدارکات هم بتواند مربی شود و جام به دست بیاورد.»
۳- ماشین فتح عناوین
در فوتبال هیچ چیز به اندازه فتح عناوین و گرفتن جام اهمیت ندارد. بی تردید هیچ کس را نمی توان مثل مورینیو پیدا کرد که این قهرمانی ها را برای تیمش ضمانت کند. مربی ۵۲ ساله پرتغالی در فوتبال به هر چیزی که می خواسته رسیده؛ دو لیگ قهرمانان اروپا، جام یوفا و البته لیگ قهرمانی و جام حذفی تمام کشورهایی که در آنها کار کرده است. اولین بار روزنامه مارکا بود که به او لقب «ماشین فتح عناوین» داد؛ لقبی که بیشتر از هر کس دیگری در دنیای فوتبال برازنده مورینیو است.
۴- آقای ضد فوتبال
آرسن ونگر، دشمن همیشگی مورینیو در واکنش به پیروزی یک - صفر چلسی مقابل حریفش گفته بود: «باز هم یک برد صفر- یک دیگر، از مورینیو توقع دیگری نمی رود.» حمله ونگر در بازی رو در روی دو تیم توسط آقای خاص جواب داده شد. بعد از مساوی بدون گل دو تیم، در حالی که هواداران آرسنال یکصدا شعار می دادند: «چلسی خسته کننده» مورینیو به کنفرانس مطبوعاتی رفت و از خجالت ونگر و هواداران آرسنال درآمد: «به نظر من خسته کننده تحمل کردن ۱۰ سال بدون حتی یک جام است. حمایت هواداران از یک تیم و در حسرت قهرمانی ماندن برای سال ها، کسل کننده ترین و غیرقابل تحمل ترین کار دنیاست.»
چلسی به عنوان قهرمان این فصل لیگ برتر با متوسط ۵۵ درصد مالکیت توپ، رتبه پنجم را بین تیم های لیگ برتر دارد و با ۵.۶ شوت در چهارچوب، سومین تیم لیگ برتر است؛ آماری که ضعیف ترین مالکیت و شوت به دروازه را بین تمام صدرنشین های لیگ های اروپایی دارد. اتوبوس، تریلی ۱۸ چرخ یا هر اسم دیگری را می توان روی تیم دفاعی مورینیو گذاشت اما نباید فراموش کرد ونگر، پلگرینی و ون گال هیچ کدام نتوانستند تیم مورینیو را شکست دهند و طبیعی است که تیم بازنده راهی برای توجیه شکستش پیدا کند. شاید بهتر باشد مربیان بزرگ لیگ برتر به جای اعتراض به ضد فوتبال تیم مورینیو، راهی برای پایان دادن به این فوتبال کسل کننده پیدا کنند.
فلسفه مربیگری مورینیو
فوتبال مدرن در بارسلونا و در میانه دهه ۹۰ متولد شد. چند سال بعد بازیکنان بارسلونا با تاکید بر فوتبال مدرن، زیبا و اصطلاحا هلندی بارسلونا شروع به مربیگری کردند. پپ گواردیولا، لوئیس انریکه و بعد هم فیلیپ کوکو و فرانک دی بوئر و رونالدو کومن، این پنج نفر را علی رغم تفاوت های جزیی شان، باید پیروان مکتب بارسا بدانیم اما یک نفر دیگر هم این وسط بود؛ کسی که کارش را به عنوان مترجم آغاز کرد و بعد یک مربی تراز اول شد. در دنیای بارسا یک فرشته مطرود حضور داشت.
در جهان فوتبال مدرن، ژوزه مورینیو تک و تنها ایستاده. مورینیو شانس حضور در بزرگترین سمینار تاریخ فوتبال را داشت؛ جایی که فوتبالی که حالا می شناسیم شکل گرفت اما درسی که او از این مکتب گرفت با بقیه فرق داشت.
در حالی که آن پنج نفر همه باور به فلسفه فوتبال پرواکتیو و با مالکیت توپ بالا داشتند - فوتبالی که ویک باکینگهام پایه گذاری اش کرد، رینوس میشل بزرگش کرد و یوهان کرویف آن را به سطحی عالی رساند - مورینیو راه دیگری رفت و رو به فوتبال ری اکتیو آورد. برای همین است که او نقش یک بیگانه را در این مکتب بازی می کند، یک وصله ناجور، یک «شوالیه سیاه».
فلسفه مورینیو دقیقا این است:
۱- تیمی بازی را می برد که کمتر اشتباه کند.
۲- بازی همیشه به نفع تیمی است که بیشتر حریف را وادار به اشتباه می کند.
۳- خارج از خانه به جای اینکه۹ دست بالا باشی؛ بهتر است حریف را به اشتباه کردن تحریک کنی.
۴- هر تیمی توپ را دارد احتمال اینکه اشتباه کند بیشتر است.
۵- هر تیمی مالکیت توپ را کمتر کند، درصد اشتباهش هم کمتر می شود.
۶- ترس همیشه با تیمی است که توپ دارد.
۷- تیمی که توپ ندارد، قوی تر است.
مورینیو اینطور بازی می کند چون از آن لذت می برد. در واقع او را باید سمبل آنتی بارسلونا بدانیم، طغیانگری که چون بارسا گواردیولا را به او ترجیح داد و او را دست کم گرفت، بدل به فرشته سقوط کرده «بهشت گمشده» میلتون شد و جنگی ابدی علیه کاتالان ها راه انداخت. هر پیروزی یک - صفر، هر موفقیت با کمترین میزان مالکیت توپ، ضربه ای است به بارسلونا. برای همین است که مورینیو از هیچ بازی به اندازه نیمه نهایی ۲۰۱۰ با اینتر، مقابل بارسا در نوکمپ لذت نبرده، جایی که تیمش یک ساعت ۱۰ نفره بازی کرد، ۱۹ درصد مالکیت توپ داشت و یک - صفر باخت اما در مجموع ۳-۲ برنده شد و به فینال رفت.
اما پارادوکس جالب درباره مورینیو این است که او اجازه داده فلسفه اش به عنوان آنتی تز بارسلوا تعریف شود؛ یعنی او چیزی هست که بارسلونا نیست. در حالی که مکتب «بارسآژاکس» تنها یکی از راه های فراوان فوتبال بازی کردن است؛ راه هایی که برای مثال یورگن کلوپ، گواردیولا و انریکه می روند اما فرشته مطرود از بهشت بارسلونا با منطق فوتبالی خودر در برابر بارسلونا، گواردیولا، ونگر و هر کسی که شبیه آنها بازی می کند طغیان کرده است.
نظر کاربران
همیشه مغرور منفوره.خیلی کم دوست داشتنیه.
تنها مربی ای که تبدیل به ستاره تیم هایش شده است.
هیچ وقت هیجانش را هنگام بردن بارسا توسط چلسی و اینتر و رئال را که کنار زمین زانو می زد فراموش نمی کنم.
اقای خاص خوشتیپ و جذاب