خوب میداند که بازگشت به گذشته به هیچوجه ممکن نیست اما میتوان از اشتباهات آن روزها درس گرفت و آینده بهتری ساخت.
ایران ورزشی: خوب میداند که بازگشت به گذشته به هیچوجه ممکن نیست اما میتوان از اشتباهات آن روزها درس گرفت و آینده بهتری ساخت. علیرضا نیکبخت واحدی یک استعداد فوتبالی ناب بود که بدون تعارف قدر تواناییهای فنیاش را ندانست. او حالا مدرسه فوتبالی تاسیس کرده و با حضور در کلاسهای مربیگری مصمم به در اختیار گذاشتن دانش و تجربیات فوتبالیاش برای نسل امروز است. او جزو شاگردان منظم کلاس مربیگری بود. نیکبختواحدی مدعی است که اشتیاق بسیاری برای حضور در این کلاسها داشته و تصمیم دارد که پس از گذراندن زمان مشخص در کلاسهای مربیگری باز هم شرکت کند. او اخبار فوتبال داخلی و تیم ملی فوتبال و... را به خوبی دنبال میکند. نیکبخت میخواهد مربیگری را به عنوان یک حرفه دنبال کند.
چرا تصمیم گرفتی که در کلاسهای مربیگری شرکت کنی؟
من از زمانی که مدرسه فوتبالم را زدم علاقهام به مربیگری بیشتر شد، با اینکه اعتقاد دارم هنوز هم میتوانم بازی کنم. البته برای حضور در کلاس مربیگری دوستان و مشوقان زیادی داشتم. خیلی خوشحالم که این شرایط برایم به وجود آمد و امیدوارم بعضی از آرزوهایی که در فوتبال به آن نرسیدم را در مربیگری تجربه کنم و به دست آورم.
این دوره از کلاسها را چطور ارزیابی میکنی؟
به نظر من فوقالعاده بود. قبل از حضور در این کلاسها ذهنیت دیگری داشتم و شاید صبح زود بیدار شدن در روزهای اول برایم کمی سخت بود. اما بعد از چند روز با اشتیاق ساعت 6 صبح از خواب بیدار میشدم. در واقع حس روزهای اول دبستان را داشتم. فضای کلاس بسیار لذتبخش بود و مطالب بسیاری را از آقایان معینی و صالح یاد گرفتم.
ادامه میدهی؟
صددرصد. البته باید مدت زمان مشخص بگذرد تا در کلاسهای درجه 2 آسیا (B) ثبتنام کنیم.
گفتی از زمانی که مدرسه فوتبال دایر کردی علاقهات به مربیگری بیشتر شده است. در این مقطع سنی چه نکاتی را به شاگردان خودت در مدرسه آموزش میدهی؟
من بیشتر زمان و انرژیام را میگذارم که نظم و انضباط را به بچهها یاد بدهم. اینکه با روح جوانمردی در فوتبال آشنا شوند. آنها در ابتدا باید این مسائل را یاد بگیرند و پس از آن تاکتیکهای فوتبال را آموزش ببینند. در همین کلاسهای مربیگری یاد گرفتیم که فوتبال پایه تا چه اندازه اهمیت دارد و از سن 6 سالگی میتوان آموزش فوتبال را آغاز کرد.
زمان شما اینطور نبود؟
به هیچ وجه. ما این مسائل را نداشتیم و بیشتر فوتبال همدورههای من ذاتی بود.
بازیکن آیندهدار هم در مدرسهات داری؟
8، 7 بازیکن هستند که فوقالعادهاند. همینها مرا مجاب کرده تا به فکر کار کردن در تیم پایه باشم. من الان آکادمی مهدویکیا را میبینم لذت میبرم.
اما کار کردن در سطح پایه مشکلات و حواشی خاص خودش را دارد.
زمانی که من بازی میکردم رقبای بزرگی در پست خودم داشتم اما آنقدر خوب کار کردم که آنها مجبور به تغییر پستشان شدند. الان قویتر و مصممتر از آن موقع هستم تا اشتباهات دوران فوتبالم را در مربیگری جبران کنم.
از این بحث خارج شویم، سطح کیفی لیگ برتر را چطور ارزیابی میکنی؟
من تا الان سطح فنی مسابقات را خوب دیدم. بازیها در مجموع کیفیت خوبی دارد. به نظرم 6-5 تیم اول جدول شانس قهرمانی و کسب سهمیه را دارند. آنها خوب نتیجه گرفتهاند. البته استقلال داستانش فرق میکند. این تیم به خاطر تغییرات زیادش به زمان نیاز داشت. از طرفی مصدومیتهای متوالی بازیکنان این تیم مثل خسرو حیدری، وریا غفوری و بختیار رحمانی مشکلاتشان را بیشتر میکند.
چرا این همه مصدوم؟
نمیدانم، دلیلش را باید از مربیانشان پرسید.
منصور پورحیدری هم از میان ما رفت اما خیلیها در مراسم هفتمین روزش حضور نداشتند.
من واقعا نمیدانم چه حرفی بزنم. الان شرایط طوری شده که تا عزیزی از میان ما میرود بعضیها برای نمایش و در چشم بودن خودشان را نشان میدهند. البته بعضیها هم واقعا دلسوزند. متاسفانه بعضی از ما عادت کردیم به این مدل رفتار در حالی که همین الان پیشکسوتان بسیاری هستند که سالها برای ما افتخار آفریدند اما امروز در شرایط بد مالی قرار دارند، چرا امروز به دادشان نرسیم تا سکته نکنند، چرا امروز سراغی از آنها نگیریم؟ اما متاسفانه بعضیها عادت دارند تا عزیزی از دنیا رفت دسته گلهای چند میلیونی برایش بخرند در حالی که میتوان همان پولها را در زمان حیاتشان هزینه کرد. البته خدا را شکر منصورخان مشکل مالی نداشت اما خیلیها تا یکی فوت میکند زیر تابوتش میروند.
خیلیها به بیمارستان رفتند و عکس گرفتند و...
من هم رفتم. اتفاقا روزی که رفتم وزیر سابق ورزش آقای گودرزی هم آنجا بود و من بیرون ایستادم تا ایشان خارج شوند و من بروم. حتی یک عکاس آنجا بود که از من عکس گرفت که خواهش کردم عکس را پاک کند. من اگر عشق شهرت بودم حتما عکس میگرفتم. بالاخره همه ما یک روز رفتنی هستیم و این اتفاق دیر یا زود برای همه ما میافتد. اما میتوانیم به آنهایی که نیاز مالی ندارند حداقل محبت کنیم. بعضی وقتها همین محبتها تأثیر مثبت زیادی میگذارد.
تیم ملی فردا با سوریه بازی دارد. تو دو بار به این تیم گل زدی و...
- سوریه شاید از نظر فوتبالی از ما ضعیفتر باشد اما آنها جنگنده و مقاوم مثل سرباز، مثل مورچههای کارگر هستند. ما اگر در این بازی گل اول را بزنیم کارمان در ادامه راحتتر میشود چون آنها بعد از دریافت گل، باز بازی خواهند کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر