میان جمعیتی که داخل زمین ورزشگاه شهید شیرودی پشت سر تابوت منصور پورحیدری حرکت میکردند صمد مرفاوی بغض عجیبی داشت.
ایران ورزشی: میان جمعیتی که داخل زمین ورزشگاه شهید شیرودی پشت سر تابوت منصور پورحیدری حرکت میکردند صمد مرفاوی بغض عجیبی داشت. او حین راه رفتن تمام خاطراتی که در ورزشگاه شهید شیرودی با منصور پورحیدری داشت را در ذهن متبادر میکرد؛ بخصوص آن روز را که وقتی با تصمیم منصورخان تعویض شد کفشهایش را روی زمین کوبید و به بیرون رفت. شیرودی برای مرفاوی که سالیان بسیار شاگرد منصور پورحیدری بود، یادآور ایام جوانی است.
آن روز که منصورخان را در ورزشگاه شهید شیرودی تشییع کردند شما هم با چهرهای بغضآلود در میان جمعیت بودید. چه حسی داشتید آقا صمد.
خیلی متاثر و غمگین بودم و داشتم خاطرات با منصورخان را در ذهن مرور میکردم. چشم به هم میزنی همه چیز تمام میشود.
پورحیدری همیشه از شما به نیکی یاد میکرد. حتی شما را در تیم منتخب تاریخ باشگاه استقلال بهعنوان مهاجم راس قرار داده بود. این نشان میدهد که علاقه زیادی به شما داشت.
این علاقه دوطرفه بود. من هم منصورخان را خیلی دوست داشتم. هیچ وقت بیاحترامی از او ندیدم. منصورخان گردن من و خیلیهای دیگر حق دارد. من با او قهرمان آسیا شدم و به افتخاراتی رسیدم. ضمن اینکه برخی اصول مربیگری را هم از او یاد گرفتم. منصورخان معلم خوبی بود و هیچ وقت فراموشش نمیکنم.
خاطرهای از او دارید که جالب توجه باشد؟
همه روزهایی که با منصورخان بودم خاطره است. منصورخان سرمربی استقلال بود و جلوی یکی از نیمکتهای ورزشگاه شیرودی (امجدیه سابق) نشسته بود. من هم در ترکیب استقلال بودم. یکدفعه دیدم تابلوی تعویض بالا آمده و شماره من روی آن نوشته شده. شوکه شدم. اصلا فکر نمیکردم که منصورخان بهاین زودی تصمیم به تعویض من گرفته باشد. با دلخوری آمدم بیرون و کفشهایم را کوبیدم زمین.
بعد چه شد؟
منصورخان از کارم ناراحت شد و چند بازی من را روی نیمکت گذاشت. من هم چیزی نگفتم چون خودم هم خیلی زود پشیمان شده بودم. جوانی است دیگر. گاهی کارهایی میکنی که زود پشیمان میشوی اما هیچ وقت آن تنبیه را از یاد نمیبرم.
و چند سال بعد شما در همان ورزشگاه پشت تابوت منصورخان بودید.
عاقبت همه ما فوتبالیها همین است. چه میشود گفت.
روزی که برای تشییع آمده بودید بسیاری از هواداران در لابهلای عزاداران عکسهای سلفی میگرفتند. دیدیم که با شما هم عکس میگرفتند اما چهرهتان نشان میداد که هرگز از این کار راضی نیستید.
حقیقت این است که در آن شرایط درست نیست عکس سلفی بگیریم. هواداران اما اصرار دارند در هر حالتی با فوتبالیها عکس یادگاری بگیرند. خودم هم چند بار این کار را کردم اما ته دلم راضی نبود و به همین دلیل خیلی زود ورزشگاه را ترک کردم تا اسیر سلفی گرفتنها نشوم. سوال من از دوستداران فوتبالیها این است که چرا در آن شرایط میخواهند سلفی بیندازند؟ چرا اجازه نمیدهند مراسم تمام شود یا بیرون ورزشگاه این کار را بکنند. من میدانم که آنها هم فوتبالیها را دوست دارند اما وقتی در چنین مراسمی هستیم درست نیست. امیدوارم در مراسمهای بعدی چنین رفتارهایی نباشد.
طبق برنامهای که برای مرحله بعدی جام حذفی اعلام شده باید با استقلال در ورزشگاه آزادی بازی کنید. این بازی بار دیگر شما را رخ در رخ تیم سابقتان قرار میدهد.
ما با محل برگزاری بازی مشکلی نداریم. امیدوارم کهاین بازی یادبود خوبی برای منصورخان شود. ما باید یاد او را زنده نگه داریم. او گردن فوتبال ایران حق زیادی داشت. منصورخان یکی از رویاییترین تیمهای تاریخ باشگاه استقلال و تاریخ باشگاههای ایران را در سال ۱۹۹۰ پدید آورد که با همان تیم قهرمان جام باشگاههای آسیا شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر