۱۵۶۳۴۸
۵۰۰۰
۵۰۰۰
پ

یک روایت بامزه از دربی ۷۹

انتخاب دربی آن هم وسط هفته، بدترین انتخاب ممکن بود. انگار تصمیمی بود برای اینکه کسی ورزشگاه نرود و نرفت.

وب سایت نود: انتخاب دربی آن هم وسط هفته، بدترین انتخاب ممکن بود. انگار تصمیمی بود برای اینکه کسی ورزشگاه نرود و نرفت. خیلی راحت دربی نزدیک به ۷۰ هزار نفر را هم به ورزشگاه نکشاند. حتی هوای بارانی تهران هم برای دربی صاف شد اما این هواداران بودند که با دربی قهر کرده بودند. قهری که البته منطقی به نظر می آمد وقتی بازی تمام شد، خیلی هایی که ورزشگاه نرفته بودند هم ابراز پشیمانی کردند که ای کاش ورزشگاه می رفتند. مخصوصا پرسپولیسی ها که برنده از زمین خارج شدند. همه هم مثل هواداران دو تیم فکر می کردیم که این بازی هم مثل بازیهای دیگر بی کیفیت شود.

اما نیمه دوم بازی همه چیز عوض شد. اما نوشتن درباره دربی ۷۹ کار راحتی نیست. اینکه به نکاتی اشاره کنیم که کمتر کسی دیده یا در روزنامه های ورزشی و سایتها کسی آنها را نخوانده باشد. اگر فوتبالی و دربی باز باشید، مطمئنا همه روزنامه ها و سایتها را دیده اید و نوشتن مطلبی که شما ندیده باشید کار را خیلی سخت می کند. در هر حال این گزارش طوری نوشته شده که حال و هوای متفاوتی داشته باشد:

از این اتوبان به آن اتوبان

ساعت سه یکشنبه گذشته به سمت ورزشگاه راه می افتیم. با رخش طوسی رنگ، پراید پر افتخار به سمت ورزشگاه! از مرکز شهر راه افتاده ایم و فکر می کنیم که یک ساعتی در راه باشیم. اولش همه چیزخوب است اما وقتی به اتوبان حکیم می رسیم همه چیز فرق کرده است. کیپ تا کیپ ماشین ایستاده، آقا ورزشگاه می روی؟نه، آقا پسر شما می روی؟ نه! آقای مسن شما می روی؟ نه! خانم پسرت را به ورزشگاه می بری؟ نه! خانم همسرت را به ورزشگاه می بری؟ نه! پس کجا می روید؟ همه از سر کار به خانه می روند!

یکی از همکاران کنارم هست که خوره دربی است و قرار است با هم به ورزشگاه برویم! مجهز به تجهیزات کامل! لپ تاپ و وای فای و آنتن تلویزیون و خلاصه هر چه که فکرش را بکنید، می شود با او رفت و یک جام جهانی و اصلا یک المپیک را پوشش داد.

اتوبان حکیم غلغله است. قفل است و با هیچ کلیدی باز نمی شود. از او می پرسم که چه کنیم؟ آی پدش را رو می کند و من همینطوری می مانم! می گوید یک اپلیکیشن دارد که ترافیک لحظه ای تهران را نشان می دهد. اتوبان حکیم تا ورزشگاه قفل است و هیچ کلیدی آن را باز نمی کند. می گوید نرسیده به تونل رسالت، برویم داخل مدرس شمال و بعد هم اتوبان همت. آنجا اوضاع بهتر است. همین کار را می کنم و بعد از نیم ساعت سکون در اتوبان رسالت وارد مدرس می شویم و بعد به اپلیکیشن درود می فرستیم.

اما همان اپلیکیشن با رنگ قرمز نشان می دهد که همت هم از حکیم هم قفل تر است هم غلغله تر! کار سخت می شود. نگرانی ها بیشتر می شود. نیم ساعت گذشته و ما از جای خودمان ۳-۴ کیلومتر هم تکان نخورده ایم. خبری از تکان دادن پرچم ها و مینی بوسهای نوستالژیک نیست.

همه چیز به هم پیچ خورده و اعصاب ما خردتر می شود. همکارمان حوصله اش سر رفته است. اهل سیگار کشیدن و حرص خوردن پشت ترافیک هم نیستیم. شور دربی داریم ولی ملت شور دربی که هیچ، حتی نمی دانند دربی ساعت چند برگزار می شود!

اتوبان همت هم قفل است. اپلیکیشن می گوید که وارد اتوبان کردستان شوید و از نیایش به سمت غرب تهران بروید. به همکارم می گویم گول اپلیکیشن را خوردیم که به وضع افتادیم. به جای اینکه به سمت غرب برویم به سمت شمال می رویم! اصلا برویم جاده جاده هراز و جوجه کبابی بزنیم!

خلاصه پس از نیم ساعت از چنگ ترافیک همت رها می شویم و وارد کردستان می شویم. کمی که جلو می رویم نامردی اپلیکیشن بیشتر معلوم می شود. کردستان در خروجی نیایش هم قفل است. با مشت به فرمان می کوبیم. یک ساعت و نیم گذشته است و ما همینطور درمانده مانده ایم. اصلا درمانده ایم. چاره ای نیست. نیایش هم قفل است. اپلیکیشن سر ما هم کلاه گذشت دو بار کلاه گذاشت. سه راه بیقتی و چهار و نیم برسی به کردستان! به قول علی دایی، آخه کجای دنیا؟

تلویزیون سیار به دادمان رسید

چاره ای نداریم. ساعت به ۵ نزدیک شده و ما هنوز در اتوبان کردستان هستیم. تلویزیون سیار را روشن می کنیم. البته آنتن به لب تاپ وصل کرده ایم و گذاشته ایم روی سقف ماشین! یکی دو ماشین فکر می کنند پلیس مخفی هستیم! احساس افتخار می کنیم‍!

همان لحظه که تلویزیون را روشن می کنیم، عادل فردوسی پور روی آنتن است ومحسن خلیلی و مهدی پاشازاده میهمانانش هستند. او هم نمک به زخم ما می پاشد:«من توی راه بودم، اتوبان ترافیک بود. من فکر کردم به خاطر بازی است، تو نگو تصادف شده،بعد هم مردم از سر کار دارن میرن خونه و به همین دلیل شلوغ شده!به دلیل دربی نبوده!» از خنده می ترکیم. تلویزیون را همکار ما بالاتر می گیرد که نور آفتاب و هوای صاف نخورد روی ال سی دی.

یکی از رانندگان محترم که مشخص است اصلا فوتبالی نیست ازپنجره را می دهد پایین و انتظار دارد ما هم پنجره را بدهیم پایین:«داداش بازی چند چنده؟» گفتیم آقا یک ساعت مانده، زدو کری خواند برای استقلالی ها که البته قابل انتشار نیست! همین را که یک راننده دیگر با صدای بلند گفت که اتفاقا آن هم قابل انتشار نیست!

خلاصه ما گازش را گرفتیم تا باعث درگیری بیشتر نشویم! البته دروغ چرا؟ نمی شد گازش را گرفت اما چند متری گازیدیم. یکی از مرفهین بی درد سر از پنجره بیرون آورد و به ما که پنجره مان باز بود با خنده گفت:«آخی! ماشینتون ال سی دی نداره؟ پول نداری ماشین تلویزیون دار بخری؟ راننده آژانسی؟ کارمند کجایی؟« همین مانده بود که همانجا با آن راننده محترم بحث طبقاتی واختلاف طبقاتی بکنیم که کمی کردستان باز شد.

قفل بودن ادامه دارد

قفل بودن بزرگراهها ادامه دارد. همکارم می خواهد دوباره از اپلیکیشن کمک بگیرد. می زنم روی دستش! ول کن آقا! همین اپ ها ما را بیچاره کرده اند. از جنوب شهر من را به بالای شهر داری می بری. هدف غرب تهران است! نه جاده هراز. مقصر مشخص می شود. تونل نیایش، کردستان شمال را قفل کرده، وارد اتوبان نیایش می شویم. چند متری جلو می رویم که با هم می گوییم وای! نیایش هم قفل است. بالا شهریها هم ترافیک دارند یعنی؟ همکار می گوید این بار به نظرم برو داخل اتوبان سئول و از آنجا بروی تو یادگار امام و بعد هم حکیم دوباره! یعنی می خواهم تجهیزاتش را پرت کنم داخل اتوبان نیایش! می گویم این را اپلیکشن گفته است؟ قسم می خورد که ای پدش را نگاه هم نکرده است.

اعصاب خرد ما خردتر می شود. این بار عصیان می کنم و به راهم ادامه می دهد. بالاخره اینجا بالای شهر است و باید راهش باز شود! شما فکرش را بکنید که ما می خواهیم به منتها علیه غرب تهران برویم اما سر از شمال تهران درآورده ایم. مسیر را که مرور کنید بیشتر اعصابتان خرد و خمیر می شود. طبق پیش بینی های سرمایه داری ما، اتوبان نیایش سبک می شود اما این سبک سری تا سر اتوبان ستاری است. همکارم التماس می کند که این بار ستاری را بالا برویم و از اتوبان شهید باکری به ورزشگاه برویم. می گوید که پای هیچ اپلیکشنی وسط نیست. عادل فردوسی پور می گوید در فاصله نیم ساعت به بازی جمعیت ۴۰ هزار نفر هم نشده است. همکارم می پرسد پس دلیل این همه ترافیک برای چیست؟ جواب می دهم ملت برای دیدن بازی از تلویزیونهایشان دارند به خانه هایشان می روند. این بار به جای شمال به سمت شمال غرب می رویم و همین جای امیدواری دارد. البته این بار آنجا خلوت تر است. وارد اتوبان شهید باکری می شویم و به پایین که می رویم خروجی ها خیلی خوب قابل دیدن است. حکیم قفل است! همت قفل تر است! برای آنهایی که در ترافیک مانده اند دست تکان می دهیم اما آنها ما را نمی بینند. وارد اتوبان کرج می شویم که حسابی باز است و ما را تا داخل ورزشگاه می برد. ورزشگاه خلوت است. سر سوت آغاز بازی وارد ورزشگاه می شویم.

جعیت به زور ۵۰ هزار نفر است

جمعیت به زور به ۵۰ هزار نفر رسیده است. مهم ترین نکته قابل توجه در جایگاه خبرنگاران حضور پرتعداد افراد متفرقه از جمله راننده رئیس فدراسیون و مسئولان باشگاه هاست.به نظر می رسد تعداد تماشاگران پرسپولیس و استقلال تقریبا مساوی باشد. تماشاکران استقلال به شدت با شعارهای خود از تیم و امیر قلعه نویی حمایت می کنند وتماشاگران پرسپولیس هم موج مکزیکی تشکیل داده اند.تعداد عکاسان برخلاف پیش بینی ها در پشت دروازه استقلال بیشتر از پرسپولیس بوده و تقریبا دو برابر می باشد. کی روش و دستیارانش نیز در جایگاه ویژه تماشاگران بازی هستند.

امیر قلعه نویی به خاطر حمله های استقلال بیشتر حرص و جوش می خورد اما درخشان به خاطر بازی تدافعی تر پرسپولیس آرام است. بازیکنان پرسپولیس به خاطر درگذشت غلامحسین مظلومی با روبان مشکی وارد زمین شده اند و همین به دل می نشیند. پس از اولین صحنه مشکوک پنالتی در محوطه جریمه پرسپولیس امیر قلعه نویی به شدت اعتراض کرده و بالا و پایین می پرید.استقلال که گل می زند بخش آبی ورزشگاه منفجرمی شود.پس از گل استقلال تماشاگران این تیم علی دایی را به کنایه تشویق کرده و پرچم بزرگ آبی و مشکی رنگی را روی سکوها پهن کردند.نیمه اول به سود استقلال به پایان می رسد.آهنگ های مرتضی پاشایی در بین دو نیمه از بلندگوها پخش شده و تماشاگران با حرکت موبایل های خود و همخوانی با آن همراهی کردند. آهنگ های غمگین پاشایی شادی استقلالی ها را هم تحت تاثیر قرار داده و آنها به خاطر برد تیمشان شادی نمی کنند. رئیس کانون هواداران استقلال به همراه چند تن از کارکنان باشگاه در جایگاه خبرنگاران بودند وپیش بینی کردند که استقلال سه بر صفر بازی را می برد. زمانی که از آنان پرسیدیم چرا به جایگاه خبرنگاران آمده اند گقتند CIP جا نبود به اینجا آمدیم.

یکی از مسئولین ورزشگاه گفت تعداد استقلالی ها در خرید بلیط بیشتر بوده. این دربی کم تماشاگرترین دربی رسمی ۱۰ سال اخیر بوده. برخی از عکاسان می گفتند با رفتن به پشت دروازه استقلال اشتباه کرده اند ونیمه دوم پشت دروازه پرسپولیس خواهند بود یک هوادار استقلال قبل از بازی با بنر " جان مادرتان مساوی نکنید " به ورزشگاه آمد که بنرش را جمع کردند. در نیمه دوم پرسپولیسی ها ساکتند و تشویق نمی کنند که برای عقب بودن در زمان دربی عجیب است. بلندگوی ورزشگاه تعداد تماشاگران حاضر را ۶۷ هزار نفر اعلام کرد.پرسپولیس که گل می زند چندین نارنجک در سمت جایگاه ۳۶ پرسپولیسی به پیست دوو میدانی پرتاب شد و به یاد دربی های دهه ۶۰ و ۷۰ افتادیم. تماشاگران پرسپولیس با روشن کردن نور موبایل و بالا و پایین پریده و شادی می کردند. در یک پرتاب اوت به نفع استقلال عالیشاه با شهباززاده از استقلال درگیر شد و همین باعث شد بازی به تشنج کشیده شود وتماشاگران استقلال الفاظ رکیکی علیه عالیشاه سر دادند.

اما عالیشاه چند دقیقه بعد با گلش تلافی کرد تا پرسپولیس برنده دربی باشد. نکته جالب در جایگاه خبرنگاران ماجرایی بود که برای همکار مجهزمان افتاد. پس از اینکه طارمی قیچی برگردان را زد و توپ به تیر خورد از جایش بلند شد، اما صندلی جایگاه خبرنگاران مثل صندلی های سینماست که وقتی بلند می شوی زیرتان را خالی می کنند. آمد بنشیند که با کمر زمین خورد و صندلی جا خالی داد تا خواستم بلندش کنم پرسپولیس گل زد و او بدون اینکه احساس درد کند پرسپولیسی بودنش را نشان داد و در جایگاه خبرنگاران بالا و پایین پرید با گل دوم دیگر کل جایگاه خبرنگاران آبی و قرمز شده بودند و کری خوانی بالا گرفته بود! دربی برای پرسپولیسی ها حسابی دراماتیک و برای استقلالی ها تراژیک شده بود! استقلالی هایی که سیاه پوشیده بوده اند و حالا سیاه بخت شده اند!

وقتی سنگ خوردیم

اما ما در جایگاه خبرنگاران هم سنگ و نان ساندویچی خوردیم. شکست استقلال مقابل پرسپولیس برای هواداران استقلال سنگین بود. آنها یک بر صفر جلو بودند و البته در نهایت دو بر یک شکست خوردند.همانطور که گفتیم در جایگاه خبرنگاران بسیاری از کسانی نشسته بودند که خبرنگار نبودند. از کانون هواداران دو تیم گرفته تا مسئولان باشگاه و حتی راننده علی کفاشیان!زمانی که پرسپولیس گل های اول و دوم را زد، آن بخش از طرفداران پرسپولیس حاضر در جایگاه استقلال به هوا می پریدند و شادی می کردند و با توجه به اینکه جایگاه خبرنگاران در بخش استقلالی ها قرار دارد، پس از پایان بازی هواداران عصبانی استقلال با مشت به جان شیشه های جایگاه خبرنگاران افتادند و البته هر چه در دست داشتند برای افراد حاضر در جایگاه خبرنگاران پرتاب می کردند که یک یدو تا از سنگها به ما خورد و شانس آوریم زنده ماندیم!

عده ای هم نسبت به عملکرد کادرفنی و بازیکنان اعتراض داشتند که باعث شد بین هواداران درگیری اتفاق بیفتد و به جان هم بیفتند. این درگیری درنقاط دیگر ورزشگاه هم مشاهده شد. البته معمولا پس از باخت هواداران اعتراض و انتقاد می کنند، اما اینکه چرا باید انتقاد و اعتراض منجر به درگیری شود هم در نوع خودش عجیب است! شمایی که این گزارش را خواندید امیدواریم در دربی بعدی که آخرین بازی لیگ برتر است و به سال ۹۴ موکول می شود، ورزشگاه را پر کنید تا ما اگر هم در ترافیک می مانیم اینقدر حرص و جوش نخوریم!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج