نومی راپاس؛ بازیگر مو کوتاه و سخت کوش هالیوود
ستاره سوئدی مجموعه فیلمهای اصلی «دختری با خالکوبی اژدها» از پروژه جدید و به شدت سختش برای نت فلیکس، «بیگانه» ریدلی اسکات و دیوید فینچر می گوید.
به نقل از ایندپندنت، نومی راپاس ممکن است سختکوشترین بازیگر هالیوود باشد. این ستاره مو کوتاه سوئدی که یک بعد از ظهر در هتلی در مرکز شهر لندن نشسته، به تازگی کار فیلمبرداری دو فیلم جدید را تمام کرده که او را از لسآنجلس تا رم برد و با گذر از پایتخت کشورش، در نهایت به لندن، شهری که او آن را خانه میخواند، رساند. به عبارت دیگر، نومی راپاس به تعطیلات احتیاج دارد.
این بازیگر سخت کار میگوید «من خیلی به این مسئله عادت دارم، عاشق کارم هستم، اما این نخستین باری است که حس می کنم واقعا نیاز به کمی استراحت دارم.»
اگر یک نگاه به جدیدترین پروژه او یعنی «چه اتفاقی برای دوشنبه افتاد» بیندازید که روز جمعه هجدهم آگوست از طریق نت فلیکس منتشر شد، میبینید که منظورش چیست. در این فیلم تریلر علمی تخیلی که توسط تامی ویرکولا کارگردانی شده، راپاس با وظیفه عظیم وارد شدن به ذهن نه یکی، بلکه هفت خواهر چندقلوی یکسان مواجه شد. این خواهرها وانمود میکنند یک نفر هستند تا از دست یک سازمان شریر که به عنوان «دفتر واگذاری کودکان» شناخته میشود و ویلم دفو و گلن کلوس مسئولیت هدایت آن را بر عهده دارند، جان سالم به در ببرند.
گستره این چالش، هم از نظر فیزیکی هم احساسی، بر بازیگر اول این فیلم پنهان نبود. راپاس میگوید: «یادم می آید برای بیشتر بازه فیلم در یک اتاق با پرده سبز تنها بودم و فقط یک گوشی داشتم که دیالوگ های از پیش ضبط شده می گفت.» این تجربه ای بسیار عجیب و سخت برای او بود. او میگوید: «هر روز ساعت چهار صبح در باشگاه بودم و ساعت شش می آمدند دنبالم. برای شام بیرون نمیرفتم و هیچ کس را نمیدیدم. در حباب خودم زندگی می کردم. حتی یک میلیمتر هم فاصله اضافی در ذهنم وجود نداشت، تمام تمرکزم روی آن خواهرها بود. این فیلم حقیقتا من را تا افراطیترین و شدیدترین نسخه خودم تا اینجای کار جلو برد. برگشتم و به نظرم به هشت یا نه فیلم جواب منفی دادم.»
او روزی را به یاد می آورد که بعد از چند هفته تنهایی، دفو سر صحنه برگشت. «ویلم بعد از ۱۰ هفته برگشت و در ۹ هفته قبل فقط خودم بودم و تا آن موقع دیگر حسابی عجیب و غریب شده بودم، گریه میکردم و می گفتم خیلی خوشحالم که تو اینجایی. خیلی برای خوشحال کننده بود که دوباره می توانم با یک انسان دیگر باشم.»
این تجربه فراگیر یک شخصیت دیگر را به ذهن میآورد، شخصیتی که شاید راپاس بهتر از همه به خاطر آن شناخته شده است: لیزبت سالاندر در اقتباس سوئدی سه گانه «هزاره» استیگ لارسون که فیلم اولش «دختری با خالکوبی اژدها» محصول سال ۲۰۰۹ بود. این نقشی بود که او را تبدیل به «یک دیوانه کامل» کرد.
راپاس میگوید: «آن پروژه هم یک سال و نیم بود. ما هر سه فیلم را پشت سر هم ضبط کردیم و من داغان شده بودم. فیلمبرداری فیلم سوم را تمام کردم و یادم میآید که تهیه کنندگان آمدند و همه داشتند جشن میگرفتند. اما من باید میدویدم طرف دستشویی تا بالا بیاورم. بدنم داشتم لیزبت را طرد میکرد. من هیچ وقت آنقدر مریض نمی شوم اما آن روز نمی توانستم روی پاهایم بایستم. مثل یک جن گیری فیزیکی بود.»
راپاس نظری در مورد بازسازی سال ۲۰۱۱ دیوید فینچر از این مجموعه ندارد که رونی مارا در آن نقشآفرینی می کرد (با هیچ یک از این دو نفر ملاقات نکرده است) و تنها دلیلش برای این کار هم شعار اصلی اش در بازیگری است: هرگز خودت را تکرار نکن.
او میگوید: «به نظرم همه شان می دانستند که سفر من با لیزبت به پایان رسیده است. من هرگز به عقب نگاه نمیکنم بنابراین برای من آن بخش به پایان رسیده بود. حالا آن ها دارند برای فیلم چهارم بازیگر انتخاب میکنند و یک لیزبت جدید دارند و در حقیقت چند نفر از دوستان خودم قرار است تست بازیگری بدهند و به من زنگ زدهاند تا به آن ها راهنمایی کنم.»
او اضافه می کند: «اما آن نسخه خودم بود. او در من زندگی می کرد. یک نوع داستان عاشقانه بین او و من است و فقط بین خودمان است بنابراین نمی توانم واقعا به کس دیگری در این کار کمک کنم.»
راپاس ممکن است هرگز بازسازی این فیلم را تماشا نکند اما این باعث نمی شود او به هیچ وجه نسبت به وجود آن احساس تلخی داشته باشد و میگوید رونی مارا «بازیگری فوق العاده» است و از این لذت برد که پیش از فیلمبرداری نسخه خودش، نیلز آردن اوپلف کارگردان فیلم، او را وادار کند فیلم «زودیاک» ساخته فینچر در سال ۲۰۰۷ را تماشا کند که برایش الهام بخش بود. «او در دنیای خودمان بود! وقتی شنیدم او دارد این فیلم را بازسازی می کند به نظرم خیلی ایده خوبی رسید.»
این بازیگر برای مدتی کوتاه از کد حرفه ایاش فاصله گرفت و در فیلم «بیگانه: کاوننت» سال ۲۰۱۷ ریدلی اسکات دوباره در نقش دکتر الیزابت شاو که در «پرومتئوس» هم آن را ایفا کرده بود، ظاهر شد. سردرگمی زیادی حول محور نقش او در این فیلم شکل گرفته چون در ابتدا تصور می شد نقش بسیار پررنگ تری داشته باشد، اما او بالاخره این مسئله را روشن کرده و گمانهزنی ها را شدت بخشیده که ممکن است شخصیتش در یک پیش درآمد بعدی دیگر هم بازی کند.
راپاس می گوید: «من اصلا قرار نبود در آن فیلم بازی کنم اما به نظرم ریدلی می خواست یک نوع پل بین فیلم ها بسازد. من ۱۰ روز بود که در سیدنی مشغول فیلمبرداری بودم و از او پرسیدم خب قرار است بمیرم دیگه؟ می خواهی الیزابت را بکشی. ریدلی هم گفت هممم. آدم هرگز نمی داند او چه کار می خواهد بکند. یک راز کامل است و خیلی او را دوست دارم.»
ترجمه ایتالیایی نام خانوادگی راپاس نشان از رفتار کاری دقیق او دارد: «پرنده شکاری». او توضیح می دهد که چطور مسئله نبرد برای برابری درآمد بین زنان و مردان در هالیوود باعث شد او تبدیل به یک نیروی تک نفره زنانه شود. «راستش را بگویم، در وهلهای تصمیم گرفتم هرگز خودم را به عنوان یک قربانی نبینم. تصمیم گرفتم وارد آتش بشوم و هرگز منتظر مردم نمانم که پیش من بیایند. من تست بازیگری نمی دهم؛ در کل زندگی ام پنج تست بازیگری داده ام. اگر من با کسی ملاقات کنم، با هم ارتباط برقرار می کنیم و یک پروژه پیدا می کنیم. بنابراین من تا حدود خیلی زیادی موتور محرک خودم هستم.»
نشانی هم از متوقف شدن او به چشم نمی خورد و این بازیگر تا تابستان آینده برنامه کاری کاملا پری دارد. علاوه بر فیلم «روشن» دیوید آیر و «استکلهم» که در آن او کنار اتان هاوک نقش آفرینی می کند، او برای یک فیلم بیوگرافیکی در مورد ماریا کالاس ساخته نیکی کارو کارگردان «نهنگ سوار» به دریا می زند.
او می خندد و چهره اش روشن می شود. می گوید «من معتاد هستم. بازیگری مواد من است. بهترین حرفه دنیاست.»
ارسال نظر