وقتی هری پاتر با دنيای بزرگسالی ملاقات ميکند
رادکليف با پشتکار زياد و ميزان ريسکپذيري بسياربالا از حضور در هرنقش نامتعارف و چالشبرانگيزي ابايي ندارد و مشخصا خواستار مستقلشدن از زير سايه بسيارسنگين هريپاتر است. دانيل رادکليف در راه تحققبخشي به اين خواسته بسياردشوار راهي بسيارسخت انتخاب کرده است.
در سالهاي پس از فارغالتحصيلي (يا بهتر بگوييم رهايي يافتن) دانيل رادکليف در نقش و دنياي «هريپاتر» اين بازيگر جوان بهخوبي نشان داده است که به هر دري ميزند تا پرسوناي سينماييش را با تحولي قابلتوجه مواجه کند.
رادکليف با پشتکار زياد و ميزان ريسکپذيري بسياربالا از حضور در هرنقش نامتعارف و چالشبرانگيزي ابايي ندارد و مشخصا خواستار مستقلشدن از زير سايه بسيارسنگين هريپاتر است. دانيل رادکليف در راه تحققبخشي به اين خواسته بسياردشوار راهي بسيارسخت انتخاب کرده است.
راهي که در آن ما ميتوانيم شاهد حضور وي در نقشهايي بسيار متفاوت باشيم، براي مثال؛ حضور در آثار ژانر وحشت چون «بانوي سياهپوش»، حضور در اثري فانتزي کمدي مانند «شاخ» يا نويسندهاي سختکوش که در اواسط قرن بيستم بهدنبال رسيدن به شهرت دوستي پردردسري را با همکار پرحاشيهاش آغاز ميکند، در فيلم «عزيزت را بکش» و درنهايت متفاوتترين نقشآفريني وي در فيلم «امپراتوري».
اما فيلم «امپراتوري» تنها به تلاش بيشائبه رادکليف در خارجشدن از قالب هريپاترياش خلاصه نميشود، فيلمي که ميتوان درحقيقت آن را اولين اثر کاملا متفاوت با آنچه از تواناييهاي معمول رادکليف سراغ داريم در نظر گرفته و شاهد آغاز دورهاي جديد در کارنامه وي باشيم.
او در اين اثر نقش مامور افبيآي را بازي ميکند که بهصورت مخفيانه در گروهي نئونازي نفوذکرده و در انتظار موقعيتي مناسب مجبور به انجام خواستههاي نامتعارف اعضاي اين گروه براي جلب اطمينان آنهاست.
رادکليف با آن کلاه بيسبال و کاپشن بادگيرش از حيث شمايل نيز تفاوت بسيارزيادي با روزگار پساهريپاترياش دارد. او در تکميل شخصيتي که ايفا ميکند بهصورت قابل روئيتي از کاراکترهاي ديگرش فاصله گرفته و ديگر نميتوان او را فردي خجالتي که سخت ميتواند منظور خود را در جملات مقطعي که بر زبان جاري ميسازد در نظر گرفت. او اسلحهاي بر کمر دارد و با عظمي راسخ به نبرد با اعمال تروريستي اين گروهک خشونتطلب ميپردازد.
بسيار قاطع و جدي سخن ميگويد و بهدرستي از پيامدهاي عملکرد ناموفق در اين عمليات آگاه است؛ امري که بهنظر ميرسد در مورد شخصيت دانيل رادکليف نيز صدق ميکند و تلاش بيشتر وي در راه هرچه بهتر اجراکردن نقشش در اين اثر خود گواه معتبري براي اثبات اين ادعاست. از منظري کليتر بايد اذعان داشت فيلم «امپراتوري» درحقيقت نشاندهنده پيشرفت انکارناپذير رادکليف در عالم بازيگري است.
درحقيقت اولين نکتهاي که نقشآفريني دانيل رادکليف در فيلم «امپراتوري» نظر مخاطبان اين قبيل آثار را جلب ميکند انتخاب صحيح او در نقش مامور مخفي پليس فدرال با نام نت فاستر است.
او يک ابرسرباز، مانند جيسون بورن نيست و از سويي فيزيکش يک مامور ساده و جوان را در ذهن تداعي ميکند؛ در کلامي ديگر حس آسيبپذيري که رادکليف به نقش نت فاستر اضافه کرده است مقدار قابلتوجهي هيجان به ماجراهاي فيلم افزوده است. شخصيت نت فاستر از اينرو حس باورپذيري کاراکتر را براي مخاطبانش بسيار پررنگ کرده است.
شخصيت فاستر در «امپراتوري» يک سرباز نابغه است اما اين خصوصيت را بهدليل تحصيلات و هوش بالايش يدک ميکشد و مانند بسياري از فيلمهايي که اينروزها درباره مامورين مخفي ساخته ميشود نکات مثبت وي ربطي به قدرت بالاي فيزيکي وي ندارد. او پسري درسخوان، باهوش و مصمم است، براي مثال ميتوان به توانايي وي در زمينه صحبت به زبانهاي ديگر اشاره کرد، زماني فاستر شروع به صحبتکردن به زبان عربي ميکند، کمتر تماشاگري از رقمخوردن اين اتفاق تعجب نميکند.
نت فاستر جزو افرادي است که رفتاري بسيارجدي را در تقابل با همکارانش در اداره پليس پيش گرفته است، او اعتقاد عجيبي در برقراري نظم و برخورد قاطع با خلافکاران دارد، زماني ارشد او در اداره پليس آنجلا زامپارو (با نقشآفريني توني کولت) تصميم ميگيرد نيرويي را بهعنوان نفوذي در گروهي نئونازي که خود را مليگرايان سفيدپوست ناميدهاند، رخنه دهد. فاستر بدون درنگ اين وظيفه را ميپذيرد و از ايده چنين عملکردي استقبال ميکند.
فاستر که در بخش مبارزه با تروريست فعاليت ميکند بهخوبي ميداند که وجود چنين تشکيلات بزرگي که خود را در سايه نفرت اعضاي پليس و ساکنين کلانشهرها از تروريستهاي عرب مخفي کردهاند ميتوانند مشکلات بسيار عديدهاي را براي آنها بهوجود آورند. در قسمتي از فيلم، زامپارو به او ميگويد: تو تمام تمرکز خود را بهروي تروريستهاي عرب گذاشتهاي، اين عمل مانند رفتار ديگران قابل پيشبيني است، معمولا انسانها چيزي را مهم تلقي ميکنند که قادر به ديدن آن باشند، اما مشکل اينجاست که خطرهاي بسيار جديتري وجود دارد که قادر به ديدن آن نيستيم. حال ايده اصلي فيلم «امپراتوري» را ميتوان از دل اين جمله نظارهگر باشيم، نفوذ يک پليس مخفي در گروهي تروريستي که خود در دل سايهها فعاليت ميکند.
هرشخص علاقهمند به سينمايي که آثاري چون «مرحوم» و «داني براسکو» را پيشتر ديده باشد، بهخوبي ميتواند چگونگي پيشرفت داستان را از اينجاي کار گمانهزني کند؛ نت فاستر موهاي خود را ميتراشد و شخصيتي جديد براي او درست ميشود، دامپزشکي که در عراق خدمت کرده است و پس از بروز مشکلاتي، حال به فردي تندرو و قلدرمآب تبديلشده که بايد در دنياي خلافکارها ديگران را تحتتاثير اعمالش قرار دهد.
او رقابتي سنگين را براي ماندن در دنياي خلافکاران آغاز ميکند و پلههاي رسيدن به اين گروه نئونازي را با صبر و سختي پشت سر ميگذارد. فاستر با گذشت زمان از زندگي خلافکارانهاش مبدل به شخصي عوضي ميشود که از انجام کارهاي غيرانساني هيچ ابايي ندارد. اين فرايند پس از مدتي بهروي اخلاقيات او تاثير ميگذارد، او نيز مانند بسياري از مامورين مخفي پليس با وحشتي فراوان دستوپنجه نرم ميکند، از طرف ديگر بهصورت بيمارگونهاي عمق احساسات خود نسبت به آرمانهايش را دچار اختلال ميبيند و به همهچيز مشکوک است.
مشکلات فيلم «امپراتوري» از جايي آغاز ميشود که نويسنده و فيلمساز اثر دانيل راگوسيس بهعلت پرداخت مشکلات برآمده از نژادها و ايدئولوژيهاي سختگيرانه مجبور ميشود براي پايانبندي فيلم، رويکردي کليشهاي را پيش بگيرد. فيلم بهراحتي از نتيجهگيري صحيح و غيرکليشهاي ميگذرد تا مسير انبوه آثار مشابه با داستان را طي کند.
از سويي ديگر روايت فيلم هيچگاه دليل اصلي گرايش جوانان اين گروه نئونازي به چنين تشکيلاتي را بهصورت صحيح باز نميکند، از اينرو پرداخت صحيحتر به شخصيتهاي منفي اثر که در نمونههايي اتفاقا بسيارخوب از کار درآمدهاند ميتوانست تاثيرهاي مثبتي بر پايانبندي عجولانه فيلم نيز بگذارد. زيرا برخلاف بسياري از مخالفان فيلم بازگويي ايدئولوژيهايي که درنهايت منجر به اعمالي تروريستي ميشود، توان به چالشکشيدن نظرات و عقايد مخاطبان خود را دارد و درصورت پرداخت صحيح ميتواند جزو نکات مثبت اثر بهشمار رود. در اين ميان از بازيهاي خوب برن گورمن و کريس ساليوان در نقشهاي مکمل نميتوان بهراحتي گذشت. نقشآفرينيهايي که در مجالي بيشتر و منــــاسـبتر ميتوانست نتايجي بسيار بهتر را براي کليت اثر به ارمغان آورد.
«امپراتوري» حائز ديالوگهايي خوب و کارآمد است. دانيل راگوسيس در مقام فيلمنامهنويس موفقشده باتوجه به داستاني از مايکل جرمن ديالوگهايي ماندگار را به رشتهتحرير درآورد که مخاطب را به فکر فرو ميبرد.
براي مثال زمانيکه يکي از افراد اين گروه تروريستي به نت فاستر ميگويد: اين يکي از آن رويدادهايي نيست که براي بيدارشدن مردم از خواب خوش رقم ميخورد، اين يک واکنش است به رويدادي ناخوشايد.
بازي دانيل رادکليف بيشک بهترين نکته مثبت فيلم است، وي توانسته باتوجه به پيشينه هريپاترياش شخصيتي بسيار متفاوت را به معرض نمايش گذاشته و حس همذاتپنداري مخاطبان را برانگيزد. درحقيقت ما در فيلم «امپراتوري» با بازيگر اسبق نقش هريپاتر مواجه ميشويم که خطر واقعي را در دل زندگي تبهکارانه تجربه ميکند، اتفاقي که خبر از تلاش زياد رادکليف جوان در راستاي بيرونآمدن از برچسب هريپاتر دوران کودکي و نوجوانيش دارد.
ارسال نظر