بهروز صفاریان: خلاقیت هست، حمایت نیست
کارش را با یک کیبورد کرایه ای شروع کرده. از همان دوران کودکی عاشق موسیقی و گوش دادن آثار مطرح موسیقی جهان بوده.
من و محسن سلیقه هایمان خیلی به هم نزدیک است. محسن چون خودش تنظیم موسیقی انجام می دهد، هر چیزی را که از او بخواهم، به خوبی درک می کند و این موضوع در پیشرفت کار خیلی مهم است. از طرفی خودم هم احساس می کنم کارکردن با محسن، خیلی راحت تر از همکاری با خواننده هایی است که هیچ اشرافی به پشت کامپیوتر نشستن و ساختن ندارند و فقط یک سری کارهای بازاری در دست دارند و می خواهند آن ها شنیده شود.
کمتر خواننده ای چنین ویژگی هایی را داشته که با او کار کردم. شاید به غیر از محسن چاوشی، فقط شادمهر و محمد اصفهانی بودند که من از همکاری با آن ها لذت بردم. البته چند خواننده جدید هم هستند که با آن ها کار کردم، ولی هنوز صدایشان شنیده نشده است.
البته فکر می کنم این اعتماد دوطرفه بوده، چون علاوه بر تنظیم برخی از قطعات «امیر بی گزند»، محسن چاوشی مسئولیت مهم دیگر آلبومش را هم به شما سپرده بود: مسئولیتی که محسن چاوشی زمان کلید خوردن آلبوم به آن اشاره کوتاهی کرد، ولی جزییات دقیق آن اعلام نشد. این مسئولیت شامل نظارت بر چه بخش هایی از آلبوم بود؟
تعیین یک سقف استاندارد و سطح مشخص به لحاظ کیفیت اجرا در هر زمان، بافت تنظیمات، انتخاب ساند یا میکس، انتخاب آدم های مناسب برای تولید آلبوم و البته مشخص کردن یک نوع ایدئولوژی مناسب برای غالب شدن بر کار، بخش های مهمی است که من مدیریت آن ها را به عهده داشتم و با خود محسن در اتاق فکرمان به آن ها فکر می کردیم. البته فرشاد حسامی هم در این راه به ما خیلی کمک کرد و ما سه نفری همه این کارها را انجام می دادیم.
حضور مدیریت واحد چقدر به یکدستی آلبوم کمک کرد؟
ما این آلبوم را مثل آلبوم های دیگر جمع آوری نکردیم. سبک کار و حضور مدیریت واحد در این آلبوم باعث شد که همه از کارهای همدیگر مطلع باشند و طیف زیبایی از رنگ آمیزی ترک ها و موسیقی ها، کنار هم قرار بگیرد. مثلا ما سه موزیک 68 (متصل، دل من و شیدایی) در این آلبوم داشتیم که هر سه آن ها، از شعرهای مولانا و در یک سرعت و گام هستند. اما این قطعات، در فضایی کاملا مجزا ساخته و رنگ آمیزی شده و هیچ ارتباطی با هم ندارد. شاید اگر این آلبوم مدیریت نمی شد، خیلی از قطعات به هم نزدیک می شدند و متفاوت از آب در نمی آمدند. در این صورت حضور یکی از این سه قطعه در آلبوم کفایت می کرد.
با این که کارهای من الکترو نیستند و یک تلفیقی بین آکوستیک آنالوگ است، اما تکنولوژی موسیقی امروزی ایجاب می کند که ما تلفیقی از این دو تنظیم را در کارمان داشته باشیم. یعنی تنظیم به گونه ای خلق می شود که هم آنالوگی صدا بدهد و هم به خاطر حفظ سطح کیفیت، نو و تازه باشد.
این یعنی فاصله گرفتن از موسیقی کلاسیک؟
خب اگر این کار را انجام نمی دادیم، هم جذابیتمان را از دست می دادیم و هم هیچ نوع خلاقیتی از خودمان نشان نداده بودیم. از طرفی هم اگر قرار باشد ما فقط کارهای قدیمی را تکرار کنیم، به سمت موسیقی کلاسیک رفته ایم؛ موسیقی ای که مثل یک قفسه ای است و ما برای حفظ اصالتش فقط آن را نگه می داریم تا سر جایش بماند. اما در آلبوم «امیر بی گزند» و کارهای دیگری که من انجام دادم، همیشه سعی بر این بوده که کنار تجاری بودن کار، یک سری چیزهایی را در کنارش بگنجانیم که هم ارزش موسیقایی اثر حفظ شود و هم اتفاق نو و مهمی در موسیقی باشد. چون در این صورت هم نبض بازار را نگه داشتیم و هم به اعتماد مردم خیانت نکردیم.
البته استفاده از فضاهای تکراری و رفتن به سراغ کارهای قدیمی، معضلی است که این روزها موسیقی پاپ بیشتر از سایر سبک های موسیقی با آن دست و پنجه نرم می کند؛ موسیقی ای که دچار فضای یکنواخت شده و کمتر موزیسینی حاضر می شود فضای نو و متفاوتی را در آن تجربه و ریسک کند...
به نظرم اهالی موسیقی و دوستان من، بچه های خلاق و بااستعدادی هستند، اما هیچ مکانیسمی وجود ندارد تا جسارت ها و ریسک های آن ها را تشویق کند. ما آوارد «مدل های کیفیت و تعالی چهارچوبی» در فضای موسیقی نداریم حتی جشنواره موسیقی فجر هم سال گذشته برای اولین بار به موسیقی پاپ توجه کرد! درحالی که از خیلی سال پیش باید این کار را می کرد.
البته این وسط، یک سری از هنرمندان هم انگیزه شان را برای ایجاد خلاقیت از دست می دهند. چون فکر می کند سطح سلیقه مردم هم چنان موسیقی های تکراری را می طلبد. جالب این جاست که فقط شعرها و خواننده ها در این نوع موسیقی ها تغییر می کند. من آدم های باارزشی را می شناسم که می توانند خیلی از کارها را انجام دهند، ولی چون وضعیت بازار کمی به هم ریخته و سطح سلیقه مخاطبان آمده پایین و رشد نکرده، سراغ ساخت کاری نمی روند.
در صحبت هایتان به شکل غیرمستقیم به دولت اشاره کردید. شما معتقدید بی توجهی و عدم حمایت دولت باعث شده که هنرمندان موسیقی پاپ خلاقیتشان از بین برود؟
ببینید، حمایت نشدن خود به خود باعث می شود انگیزه و خلاقیت هم در هنرمندان کور شود. در چنین شرایطی بچه های موسیقی فقط می توانند در مارکت خودشان موفق باشند و نه در مارکت جهانی. اما این به آن معنی نیست که چون ما فضا را بستیم، بچه ها خلاقیت ندارند! اگر امکانات مهیا شود، قطعا آدم هایی هستند که کارهای متفاوت خلق کنند، ولی مشکل این جاست که خیلی از آن ها از ترس ناموفق شدن، وارد فضای کاری نمی شوند و بازار را به حال خود رها کردند.
آن آدم می گوید من اگر خلاقیت به خرج بدهم و این همه فکر و هزینه کنم، آخرش آن اتفاقی که باید بیفتد، نمی افتد. وقتی یکی از راه می رسد و با یک کیبورد معمولی می تواند از او موفق تر باشد، این انگیزه خود به خود در آن شخص از بین می رود.
نقش دولت این وسط چیست؟ چه کاری را باید تا الان انجام می داد که نداده؟
شاید اگر دولت از موسیقی هم مثل سینما و سایر هنرهای دیگر حمایت می کرد، بیشترین افتخارات این مملکت را، موزیسین های ما در جهان می آفریدند. اما هنرمندان ما، بدون حمایت مالی و معنوی دولت، با استودیوها و ساندهای شخصی خودشان وارد رفرنس خارجی شدند و تقریبا سطح کیفیتشان را به جهان نزدیک کردند. (همه نه، ولی خیلی ها موسیقی شان به بین المللی بودن نزدیک است.) شما اگر سیستم کاری بچه های این جا را با موسیقی جهان مقایسه کنید، می بینید که سیستم کاری آن ها دقیقا شبیه یا شاید مشترک با بهترین های جهان مثل آقای فبین ویلیامز است که در آمریکا دارد با همین استانداردها کار می کند.
این در حالی است که سینمای ما به هیچ وجه از صداگذاری و موسیقی تا تصویربرداری، ادیت، کروماکی، افترافکت، جلوه های ویژه و... قابل قیاس با اتفاقات سینمای جهان نیست و این خیلی خنده دار هستند! چون یک سیستم دولتی نتوانسته سینما را به جهانی بودن نزدیک کند. البته فقط به غیر از محتوا؛ محتوایی که اصغر فرهادی وارد این موضوع شده است. ولی به لحاظ تکنیکال و اجرای سینمای ما اصلا قابل مقایسه با استانداردهای جهان نیست. ولی موسیقی بدون حمایت دولت به رفرنس های جهانی بسیار نزدیک شده. با این حال ما به حمایت دولت احتیاج داریم؛ حمایت کلانی که یک مملکت بتواند موسیقی اش را از طریق شبکه های تلویزیون و برون مرزی یا رادیو به جهان صادر کند تا مردم با موسیقی بیشتر آشنا شوند.
شما اخیرا اعلام کردید که از این به بعد به شکل جدی می خواهید کار خوانندگی را ادامه دهید. با توجه به این که چند سال پیش در گفت و گویی از عدم علاقه به خوانندگی گفته بودید، چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفتید؟
علاقه من بیشتر تنظیم و ساخت موسیقی است، اما به دلیل این که نزدیک به دو دهه است کار موسیقی انجام می دهم، کمی از این موضوع خسته شده ام. راستش ثابت کردن این که هر بار موفقیت یک آلبوم را می توانم تضمین کنم، برایم به جریان تکراری و خسته کننده ای تبدیل شده است. متاسفانه گاهی نتایجی که توقع داشتم به لحاظ مالی و معنوی برای یک آلبوم بیفتد، رضایت بخش نبوده و هر چقدر تلاش می کنم و کار هیت و مگاهیت می سازم، اما در نهایت بعضی خواننده ها، در آلبوم های بعدی شان، این فضا و جهت را از دست می دهند و تاثیر موسیقی که با هم به دست آورده بودیم، خیلی زود از بین می رود.
پس با تمام این تفاسیر هیچ وقت دغدغه آلبوم بیرون دادن نداشتید؟
نه، قطعا اگر این دغدغه را داشتم، تا الان این کار را کرده بودم. ولی در حال حاضر به صورت تفریحی کارهایی را که سالیان سال آن ها را دوست داشتم، جمع آوری کردم و قصد دارم با دید متفاوتی آن ها را منتشر کنم.
نظر کاربران
بهروز صفاریان بهترین موزیستن ایران خیلی دوسش دارم کاربلد تکه
ای من فدای تو بهروزم دورت بگردم موفق باشی عشقم قربونت برم خوش تیپم زندگیمی استاد موسیقی تو هستی
خیلی از خواننده ها رو تو معروف کردی عزیزدلم ایشاالله همیشه موفق باشی دورت بگردم عشقم زندگی بدون بهروز صفاریان هیچه
داداش بهروز همیشه تو مراحل زندگیت موفق باشی من خیلی شما رو دوست دارم بهترین آهنگساز شمایی