گفتوگو با «رضا درميشيان» كارگردان
فیلم «بغض» از يک بغض شروع شد!
هميشه نام «رضا درميشيان» را در كنار كارگرداناني چون «داريوش مهرجويي» و «فريدون جيراني» ديدهايم كه در مقام دستيار كارگردان، برنامهريز و مشاور كارگردان حضور داشته اما اين بار نام درميشيان به عنوان نويسنده و كارگردان در تيتراژ فيلم بلند سينمايي «بغض» ديده ميشود.
فيلمي كه توانست در اكران جشنواره فيلم فجر سال گذشته نظر منتقدان سينمايي را به خود جلب كند. رضا درميشيان فيلم «بغض» را در تركيه ساخت. نشان دادن هشت ساعت از آخر زندگي دو جوان به نام ژاله و حامد كه در نهايت سرنوشت سختي بر آنها رقم ميخورد.
وي ساخت فيلمهاي مهاجرت و اجتماعي را از اولويتهاي خود در فيلمسازي قرار داده است. رضا درميشيان علاوه بر فيلمسازي از سال ۱۳۷۶ به عنوان منتقد و روزنامهنگار سینمایی در نشریات تخصصی سینمایی نيز فعاليت داشته كه ميتوان به دبيري تحریریه انتشارات آگهسازان «ناشر کتابهای سینمایی» اشاره كرد.
وي در دهه ۸۰ فيلمنامههايي را نوشته و بازنويسي كرده است. «بغض» در اولین حضور بینالمللی خود در بخش رقابتی فیلمهای اول سی و ششمین جشنواره فیلم مونترال کانادا مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
«بغض» همچنین قرار است در ادامه حضور بینالمللی خود در بخش مسابقه رسمیبیستوهشتمین جشنواره فیلم ورشو در کشور لهستان و بخش مسابقه پنجمین جشنواره فیلم دیدار کشور تاجیکستان و دومین جشنواره فیلمهای استرالیا و جشنواره «بارباکان» اسلواکی به نمایش در آید.
درمیشیان در اين گفتوگو كار كردن در شرايط امروز سينماي ايران را غيرقابل پيشبيني ميداند و بر پرداختن به موضوعات اجتماعي در سينماي ايران تاكيد دارد.فیلم «بغض» این روزها با شعار «فیلم دهه شصتیها» در حال نمایش است.
براي شروع از ماجراي ساخته شدن فيلم «بغض» برايمان بگوييد؟
«بغض» از یک بغض شروع شد. از حس کندن و رفتن. پرواز. پسری که دیوانهوار عاشق دختری بود و درباره او قضاوتی میکرد که بعد میدیدیم اشتباه کرده...
گويا شرط ساخت فيلم «بغض» آن بود كه اين فيلم خارج از كشور ساخته شود؟
هنگامي كه طرح ارائه شد، گفتند كه فيلمنامه تلخ است و بهتر است زمان اين فيلم به زمان ديگري برگردد و در دوران متفاوتي ساخته شود، من چون اصلا آن فضاها را ندیده بودم و میدانستم که رفتن به قبل از انقلاب فیلم را به يک فیلم باسمهای و شعاری تبدیل میکند، پيشنهاد دادم «بغض» را در خارج از كشور بسازیم كه با اين پيشنهاد موافقت شد و سرانجام فيلم «بغض» در تركيه ساخته شد.
آيا فيلمنامه بغض را تغيير داديد؟
من در قصه اوليه هم بر غربت و تنهایی آدمها تاکید داشتم. غربت فرقي نميكند كجا شكل بگيرد. من الان در کشور خودم احساس غربت ميكنم. غربت يك احساس دروني است كه با تم مهاجرت بسيار نزديك بوده و بهنحوي آن را تصويري و ملموس ميكند.
اين فيلم مضمون اجتماعي دارد؟
بله، وقتي كه فيلمنامه را ارائه دادم گفتند قصه تلخ است، اين قصه تلخ یعنی همان سينماي اجتماعي. گويا نگاه فعلی مخالف پرداختن به سینمای اجتماعی است و سینمای اجتماعی با انگ سیاه نمایی طرد میشود. متاسفم که سینمای اجتماعی ایران این روزها در حصر خانگی است و سینماگران اجتماعی منزوی شدهاند و جايی برای طرح موضوع ندارند. این خودش تلخ و سیاه است که تو نتوانی از تلخیهای اجتماعت حرف بزنی... چه اشکالی دارد یک فيلمساز با فیلم خودش دردی را نشان دهد؟
پس اینکه ميگويند اين فيلم نگاه بسيار تلخي دارد، درست است؟
«بغض» نگاه واقعگرا دارد. ما باید واقعیت تلخ خودمان را نشان دهیم تا دنیا شیرین شود، و گرنه با دروغ که تلخ باقی میمانیم. من در حال حاضر چيزي براي لبخند زدن نميبينم و نميتوانم به خودم و مردم دروغ بگويم. خب هستند کسانی که هنوز شرایط تلخ فعلی را باور ندارند و همه چیز را گلستان میبینند. این دوستان حق دارند که از نگاه تلخ خوششان نیاید ولی از آنها خواهش میکنم یک گشتی در محله خودشان بزنند و تلخی ما را ببینند.
از اكران فيلم راضي هستيد؟
پخش فیلم با فیلمیران است و با۲۱ سینما برای «بغض» قرارداد بسته است. اما از اين ۲۱ سالن سينما، ۱۰ سالن سينما به صورت تك سانس یا دو سانس، فيلم را نمايش ميدهند. باید راضی باشم؟ نمیدانم ولی به هرشکل در سینمای فعلی حرف اول و آخر را سلیقه سینمادار و مناسبات میزند. از نگاه کسانی که درسینماهایشان بغض را تک سانس نمایش میدهند، «بغض» یک فیلم با مخاطب خاص است و باید در زمان حداقل! به نمایش در بیاید.
فیلم را در یک سانس مرده نمایش میدهند بعد میگویند مخاطب ندارد! میدانید در سینمای ایران خیلی زمان میبرد تا یک فیلم جا بیفتد. بخشی از این به هزینه بالای تبلیغات برمیگردد که در شرایط فعلی به اندازه هزینه تولید خود فیلم تمام میشود. فیلم هم که جا افتاد از اکران برداشته میشود. به هر شکل امیدوارم این اتفاق برای بغض نیفتد.
فيلم «بغض» اولين ساخته شما بود كه توانست نظر منتقدان سينمايي و مخاطبان را جلب كند، فيلم دوم خود را چه موقع ميسازيد؟
خيلي زود، مشغول کارروی فيلمنامه جدیدم هستم و امیدوارم خیلی زود آن را به جریان بیندازم.
به هر حال اين كار اول شما بود، به عنوان يك كارگردان جوان دغدغه اكران نشدن یا توقف اکران فيلم خود را ندارید؟
در شرايطي در سينماي ايران تنفس ميكنيم كه اتفاق هر چيزي بعيد نيست، من فيلم بغض را در ۲۶ روز ساختم و ۲۶۰ روز به دنبال اكران و پروانه ساختش بودم. در شرايط امروز سينماي ايران ممكن است هر اتفاقي بيفتد.
در بغض يك نوع دوگانگي در ساختار و لحن ديده ميشود، آيا اين نگاه تعمدي بوده؟
من منظورتان را از دوگانگی ساختار و لحن نمیفهمم، ولی اگر منظورتان تفاوت ساختار فصلهای فلاشبک و رئال فیلم است که باید بگویم در روایت رئال فیلم، دوربین تپنده و سیال روی دست است و در فصلهای گذشته، صحنهها را در قابهای ثابت به تصویر کشیدیم تا کارت پستالی بودن خاطرات حامد و ژاله حفظ شود.
اين قصه درام است؛ آيا موقعيت جغرافيايي آن ضرورت دراماتيك شدن آن را افزايش ميدهد يا موقعيت جغرافيايي ربطي به درام فيلم ندارد؟
ترکیه پناهگاه مهاجران ایرانی است و فکر میکنم این در درام قصه هم تنیده شده است. در «بغض» آوارگي و غربت و تنهایی را نشان ميدهیم كه اگر هر جاي دنيا باشند هم اين آوارگي وجود دارد، دو جوان ایرانی كه قرباني شدند. فکر میکنم حس غربت آدمها هم هر جايي كه باشند تغيير نميكند حتی در سرزمین مادری.
در طول فيلم دو شخصيت و بازيگر مدام در روياهاي خود ميروند و اين روياها را به ياد ميآورند،تكرار اين صحنههاي رويا تعمدي بوده؟
پایه اصلی فیلم بر دو روایتی بودن آن است و فکر میکنم این دو روایت مکمل هم هستند.
اگر روایت دوم یعنی همین رویاهایی که میگویی نبود شاید آنطور که باید به حس و حال و روحیه ژاله و حامد نمیرسیدیم و تقابل عشق و نفرت فیلم در نمیآمد.
فيلم بغض داراي ريتم تندي است، شما از زمان فيلمبرداري به اين ريتم رسيديد يا در زمان شكلگيري قصه، اين ريتم تند وجود داشت؟
به نظرم ريتم هر فيلمیاز فیلمنامه شروع میشود. فيلمنامه است که حکم اصلی فیلم را صادر میکند و مسیر جریان فیلم و انتخاب آدمهای فیلم را مشخص میکند.
احساس ميشود تدوين هم به ريتم شما كمك كرده است؟
بله، انتخاب خانمهايده صفيياري هم بر همين مبنا بود. یک تدوینگر خلاق و البته جسور که نمیتوان منکر اثرگذاری او شد.
از بازنويسي سناريو بگوييد، خودتان انجام داديد يا گروهي شكل گرفت؟
براي بازنويسي فیلمنامه با حبیب رضایی و باران کوثری و بابک حمیدیان دست به کار شدیم. جلسه پشت جلسه. يك سال كار كرديم، در این جلسات متعدد كه ميگذاشتيم لحظات فيلمنامه زنده شد.
بازيگران فيلم به تيپ نزديك بودند يا شخصيت؟
مسلما در بغض با کاراکتر روبهرو هستیم تا تیپ.
نه از قبل انتخاب شده بود، بعد دورخوانی را آغاز کردیم. من نقش «ژاله» را از ابتدا براي باران كوثري نوشته بودم و حبيب رضايي به درستی بابک حمیدیان رابه من پیشنهاد داد که فکر میکنم کسی جز بابک حمیدیان نمیتوانست این نقش را بازی کند.
چرا بابك حميديان را به عنوان بازيگر نقش «حامد» انتخاب كرديد و از چهره گيشهاي استفاده نكرديد، نگران فروش فيلم نيستيد؟
من در ساخت فيلم نگران حال خودم بودم كه فيلم خوب ساخته شود، نه گیشه! معتقدم بازيگران در سينماي ايران ملاك گيشه و حتي ملاك اكران فيلم نيستند بلكه بازيگران ملاك خوب يا بد شدن فيلم هستند.
آيا بازهم دوست داريد فيلم اجتماعي بسازيد؟
صددرصد... فيلم سينمايي بغض ماحصل سينماي مستقل در ايران است، سينماي مستقلي كه در حاشیه سينماي دولتي ايران كار ميكند، سينماي مستقل و كار درباره موضوعات اجتماعي در سينماي ايران هميشه زير ذرهبين بوده و اين نوع فيلمسازی مشكل است اما من سينماي مستقل و كار در سينماي اجتماعي را دوست دارم و ادامه خواهم داد.
نقد
سحر عصرآزاد «بغض» نگاه موشكافانه كارگردان به قهرماناني از نسل خودش را نشان ميدهد، نسلي كه ريشه نگرفته وامدار آرمان نسلهاي قبل شد و در جستوجوي اين آرمان رويازده، از غربتي سردرآورد كه شباهتي به روياهايش نداشت.فرم و محتوا با پيروي از يك قانون به يكدستي و پيوند رسيدهاند.
مازيار فكريارشاد جسارت در طرح مضمون و نوآوري در فرم اجرا ميتواند مهمترين ويژگي فيلم بغض باشد. درميشيان در اولين تجربه كارگرداني خود نويد فيلمساز خوشذوق را به سينماي ايران داده است.
علي افشار «بغض» فیلمیمستقل بر مبنای یک قصه ساده اما درست و شخصیتهای باورپذیر ساخته شده و كارگردان توانسته از يك لوکیشن برای یک روایت در ژانر اجتماعی و برای ساخت یک فیلم خیابانی به بهترین شکل و با دقت در جزئیات استفاده كند.
خلاقیتهای ظریف خالق اثر در بیان یک رابطه عاشقانه که تحت شرایط خشن مهاجرت به ته ماندههای دردآور یک زخم بدل میشود، بدون اینکه مثل فیلمهای مرسوم به شعار و بیانیه گلدرشت منتهی شود، به دل مینشیند و تماشاگر را با روایت دردمندانه «بغض» همراه میسازد.
ارسال نظر