فیلم جدید جوئل اجرتون، سرشار از بیم و خطر
گاهی آدمها ۱۸۰درجه متفاوت با چیزی هستند که نشان میدهند و «هدیه» داستان هولنـاک ایـنگونه آدمها است
روزنامه ایران - وصال روحانی: فیلم جدید «هدیه» چند هفته از اکرانش در امریکایشمالی و دو هفته از شروع نمایشاش در غرب اروپا و شرق آسیا میگذرد و در این مدت مجموعاً بیش از ۷۰ میلیون دلار فروش کرده، کاری پر رمز و راز و فیلمی جالب از ژانر تریلر (دلهرهآور) است.
این فیلم را جوئل اجرتون استرالیایی و ۴۱ ساله برای استودیوی «STX» امریکا کارگردانی کرده و سناریو را خودش نوشته و یکی از سه نقش اصلی را هم ایفا کرده است و عجیبتر از همه اشراف او بر زیرساختهای یک کار تریلر است که شاید فیلم «هدیه» (GIFT) نخستین ورود او به این ژانر پر حیله و سرشار از تغییرات مکرر در خصوص زمان ومکان به حساب آید. داستان فیلم «هدیه» به ظاهر سرد و بیروح است اما مثل هر تریلر موفقی آکنده از تردید و بیم و نگرانی است و دو تن ازکاراکترهای اصلی را به سرگیجهای واقعی و ترسی ریشهدار وا میدارد. سایمون (با بازی جیسن بیتمن) و همسرش رابین (ربهکا هال) روزی با مردی ملاقات میکنند که ظاهراً همکلاسی سایمون در دوران مدرسه بوده است و او فردی است بهنام گوردون که دوستان او با قدری مخفف کردن نامش گوردو صدایش میزنند.
گوردو از سایمون و همسرش میخواهد حالاکه دو همکلاسی قدیمی یکدیگر را بازیافتهاند، یک شب شام میهمان او باشند و سایمون هم میپذیرد. پس از اتمام شام و رفتن گوردو از رستوران سایمون از رابین میپرسد آیا رفتار این مرد از نظر تو عجیب نبوده و رابین جواب مثبت میدهد.مشکل این زوج بالنسبه جوان این است که رفتارهای گوردو بتدریج دائماً عجیبتر و غرایب پیرامون او پیوسته بیشتر میشود. هر روز هدیهای در مقابل در خانه سایمون و همسرش گذاشته میشود و با اینکه گوردو اشارهای به این قضیه نمیکند، مشخص است که او فرستنده این هدیهها است. سؤال این است؛ چرا گوردو طالب تجدید دوستی با این همکلاسی قدیمی است که او را بهکلی از یاد برده بود و اینک نیز به سختی به یاد میآورد و به چه سبب این هدایا را رگبار وار برای آنها میفرستد؟
وقتی غریبه وارد میشود
در این میان سهم اول را در توفیق «هدیه» به عنوان یکی از بهترین «تریلر»های اواخر تابستان امسال سناریوی حساب شده جوئل اجرتون به خود اختصاص داده است. فرضیه و کلک و سؤال او این است که وقتی یک غریبه وارد زندگی به ظاهر شیرین و موفق یک زوج جوان میشود و یا کارهایش آنها را به یک سری سؤال بیجواب وامیدارد و تمامی گذشتهشان را زیر سؤال میبرد، تکلیف چیست و این زوج چه باید بکنند. مثل این میماند که در یک فضای سالم و پاک ناگهان سم پراکنده باشند و با ایجاد ترس و ابهام در ذهن هر یک از حاضران در محیط، زندگی عدهای را ویران کرده باشند.
از این منظر «هدیه» شبیه به «دماغه وحشت» است که ابتدا در سال 1962 به کارگردانی جیلی تامپسون و با بازی رابرت میچم و گریگوری پک در نقشهای اصلی ساخته شد و سپس مارتین اسکورسیسی آن را با یاری جستن از بازی روان و توفانی رابرت دو نیرو تبدیل به کاری بهتر و خطیرتر در سال 1991 کرد و آنجا هم بازگشت یک غریبه خطرناک و ورود او به زندگی یک خانواده مرفه و میانسال (به سرکردگی کاراکتر نیک نولتی) آنها را تا مرز مرگ به پیش میبرد و لعن و نفرین بر سر آنها نازل میکند. به شکلی دیگر «هدیه» یادآور فیلم «شب شکارچی» هم هست و آنجا هم یک خانواده در معرض تهدید مردی قرار میگیرند که یک نیروی بیرونی و مرموز و خطرساز نشان میدهد و قصد معدوم کردن آنها را دارد.
ترس غیرقابل رؤیت
«هدیه» هم این احتمال (مرگ خانواده در معرض خطر) را مطرح میکند اما با شدت کمتر و ترس ساطع شده در اطراف این خانواده بیشتر روحی و روانی است و نه فیزیکی و قابل رؤیت. بر اثر ورود گوردو به زندگی سایمون و رابین، نه فقط جان آنها بلکه بنیاد ازدواج آنها هم به خطر میافتد اما گوردو در لابهلای زرورق هدایایی که تقریباً هر روزه به خانه آنها میفرستد از کدام راز چهره بر میدارد که این ازدواج را به خطر میاندازد؟ چه چیزی در ارتباط با گذشته سایمون افشا میشود که موجب قطع اعتماد رابین به وی و ویرانی پایههای زندگی مشترکشان میشود؟ رازهای مربوط به گذشته سایمون چیست که ورود گوردو به زندگی او آن را در معرض افشا و معرفی قرار داده است؟
سایمون و رابین چندی پیش از ایالت کالیفرنیا به شهر شیکاگوی امریکا کوچ کردهاند زیرا فرصت شغلی بهتری به سایمون در این شهر که تدوین و مستقر کردن سیستمهای امنیتی یک شرکت مهم تجاری است، پیشنهاد شده است. رابین، طراح لباس و اسباب خانه است و به طور آزاد کار میکند و کاروبارش روبراه است اما به طرز عجیب و مبهمی از زندگیاش ناراضی نشان میدهد. سایمون به او انواع کمکها را میکند تا بتواند زندگی دلخواهش را همان طور که میخواهد در شیکاگو برقرار کند و در همین راستا آنها خانه زیبایی را میخرند که از پشت شیشههای وسیع آن میتوان به محیط سبز اطراف نگریست و لذت برد.
درهای نیمه باز
رابین که به گفته سایمون هیچگاه در خانه و به واقع درب روابط اجتماعیاش را کاملاً باز نمیگذارد و درهای ارتباط او نیمه بسته است، بدش نمیآید که از طریق گوردو به اطلاعات بیشتری درباره گذشته شوهرش دست یابد اما گوردو به آرامی تبدیل به یک خطر برای خود او هم میشود. او وقت و بیوقت و گاه زمانی که سایمون در اداره است به خانه آنها میآید و هدایایش که گاهی با نوشتهای همراه است، پایانناپذیر نشان میدهد. به آرامی سایمون میکوشد این مرد لعنتی را هرچه سریعتر از زندگیاش حذف کند تا ردپای مرموز گذشته را از مقابل چشمهای همسرش برچیند ولی رابین هر روز مطمئنتر میشود که چیزهایی منفی و مشترک در گذشته این دو مرد است که او نمیداند چیست اما باید از آن سردربیاورد.
وجوهی غیرقابل تصور
در یک روش روایی سرشار از ابهام و بیم، انواع وسایل و کمکها برای اجرتون در دسترس است تا این راز و ترسهای این قصه را بیشتر و بهتر به بینندهها انتقال بدهد و یکی از آنها روش فیلمبرداری ادوارد گرائو است که طوری در خانه زوج جوان حرکت و فیلمبرداری میکند که انگار اینجا شهر وحشت است. عامل دیگر بازی خوب هر سه کاراکتر اصلی است و از همه جالبتر مسلط بودن جیسن بیتمن در نقش سایمون است. او هم طالب سلامتی فیزیکی و امنیت فکری همسرش در طوفان تهاجم ظاهراً مهربانانه گوردو است و هم آن قدر بیرحم که حاضر است سر گوردو را از تن جدا کند. تلاقی اجتنابناپذیر سایمون با گوردو وجوه تازهای از شخصیت شوهر رابین را بر این زن مشخص میکند. چیزهایی که رابین هرگز تصورش را نمیکرد. یادتان باشد پشت لبخندهای شیرین بعضی آدمها شیطانی نهفته است که هرگز تصورش را نمیکنید و گاهی آدمها ۱۸۰ درجه متفاوت با چیزی هستند که نشان میدهند و سایمون و گوردو از این گونه آدمها هستند و «هدیه» داستان هولناک این قبیل کاراکترها است.
مشخصات فیلم
٭ عنوان: «هدیه»
٭ محصول: امریکا، آگوست ۲۰۱۵
٭ ژانر: درام، ترسناک
٭ سناریست و کارگردان: جوئل اجرتون
٭ مدیر فیلمبرداری: ادوارد گرائو
٭ طول مدت: ۱۰۸ دقیقه
٭ بازیگران: جیسن بیتمن، ربهکا هال، جوئل اجرتون، دیوید دنمن، بونپ، الیس تولمن، پیجی برن، بیزی فیلیپس، وندل پییرس و کتی اسلتون.
این فیلم را جوئل اجرتون استرالیایی و ۴۱ ساله برای استودیوی «STX» امریکا کارگردانی کرده و سناریو را خودش نوشته و یکی از سه نقش اصلی را هم ایفا کرده است و عجیبتر از همه اشراف او بر زیرساختهای یک کار تریلر است که شاید فیلم «هدیه» (GIFT) نخستین ورود او به این ژانر پر حیله و سرشار از تغییرات مکرر در خصوص زمان ومکان به حساب آید. داستان فیلم «هدیه» به ظاهر سرد و بیروح است اما مثل هر تریلر موفقی آکنده از تردید و بیم و نگرانی است و دو تن ازکاراکترهای اصلی را به سرگیجهای واقعی و ترسی ریشهدار وا میدارد. سایمون (با بازی جیسن بیتمن) و همسرش رابین (ربهکا هال) روزی با مردی ملاقات میکنند که ظاهراً همکلاسی سایمون در دوران مدرسه بوده است و او فردی است بهنام گوردون که دوستان او با قدری مخفف کردن نامش گوردو صدایش میزنند.
گوردو از سایمون و همسرش میخواهد حالاکه دو همکلاسی قدیمی یکدیگر را بازیافتهاند، یک شب شام میهمان او باشند و سایمون هم میپذیرد. پس از اتمام شام و رفتن گوردو از رستوران سایمون از رابین میپرسد آیا رفتار این مرد از نظر تو عجیب نبوده و رابین جواب مثبت میدهد.مشکل این زوج بالنسبه جوان این است که رفتارهای گوردو بتدریج دائماً عجیبتر و غرایب پیرامون او پیوسته بیشتر میشود. هر روز هدیهای در مقابل در خانه سایمون و همسرش گذاشته میشود و با اینکه گوردو اشارهای به این قضیه نمیکند، مشخص است که او فرستنده این هدیهها است. سؤال این است؛ چرا گوردو طالب تجدید دوستی با این همکلاسی قدیمی است که او را بهکلی از یاد برده بود و اینک نیز به سختی به یاد میآورد و به چه سبب این هدایا را رگبار وار برای آنها میفرستد؟
وقتی غریبه وارد میشود
در این میان سهم اول را در توفیق «هدیه» به عنوان یکی از بهترین «تریلر»های اواخر تابستان امسال سناریوی حساب شده جوئل اجرتون به خود اختصاص داده است. فرضیه و کلک و سؤال او این است که وقتی یک غریبه وارد زندگی به ظاهر شیرین و موفق یک زوج جوان میشود و یا کارهایش آنها را به یک سری سؤال بیجواب وامیدارد و تمامی گذشتهشان را زیر سؤال میبرد، تکلیف چیست و این زوج چه باید بکنند. مثل این میماند که در یک فضای سالم و پاک ناگهان سم پراکنده باشند و با ایجاد ترس و ابهام در ذهن هر یک از حاضران در محیط، زندگی عدهای را ویران کرده باشند.
از این منظر «هدیه» شبیه به «دماغه وحشت» است که ابتدا در سال 1962 به کارگردانی جیلی تامپسون و با بازی رابرت میچم و گریگوری پک در نقشهای اصلی ساخته شد و سپس مارتین اسکورسیسی آن را با یاری جستن از بازی روان و توفانی رابرت دو نیرو تبدیل به کاری بهتر و خطیرتر در سال 1991 کرد و آنجا هم بازگشت یک غریبه خطرناک و ورود او به زندگی یک خانواده مرفه و میانسال (به سرکردگی کاراکتر نیک نولتی) آنها را تا مرز مرگ به پیش میبرد و لعن و نفرین بر سر آنها نازل میکند. به شکلی دیگر «هدیه» یادآور فیلم «شب شکارچی» هم هست و آنجا هم یک خانواده در معرض تهدید مردی قرار میگیرند که یک نیروی بیرونی و مرموز و خطرساز نشان میدهد و قصد معدوم کردن آنها را دارد.
ترس غیرقابل رؤیت
«هدیه» هم این احتمال (مرگ خانواده در معرض خطر) را مطرح میکند اما با شدت کمتر و ترس ساطع شده در اطراف این خانواده بیشتر روحی و روانی است و نه فیزیکی و قابل رؤیت. بر اثر ورود گوردو به زندگی سایمون و رابین، نه فقط جان آنها بلکه بنیاد ازدواج آنها هم به خطر میافتد اما گوردو در لابهلای زرورق هدایایی که تقریباً هر روزه به خانه آنها میفرستد از کدام راز چهره بر میدارد که این ازدواج را به خطر میاندازد؟ چه چیزی در ارتباط با گذشته سایمون افشا میشود که موجب قطع اعتماد رابین به وی و ویرانی پایههای زندگی مشترکشان میشود؟ رازهای مربوط به گذشته سایمون چیست که ورود گوردو به زندگی او آن را در معرض افشا و معرفی قرار داده است؟
سایمون و رابین چندی پیش از ایالت کالیفرنیا به شهر شیکاگوی امریکا کوچ کردهاند زیرا فرصت شغلی بهتری به سایمون در این شهر که تدوین و مستقر کردن سیستمهای امنیتی یک شرکت مهم تجاری است، پیشنهاد شده است. رابین، طراح لباس و اسباب خانه است و به طور آزاد کار میکند و کاروبارش روبراه است اما به طرز عجیب و مبهمی از زندگیاش ناراضی نشان میدهد. سایمون به او انواع کمکها را میکند تا بتواند زندگی دلخواهش را همان طور که میخواهد در شیکاگو برقرار کند و در همین راستا آنها خانه زیبایی را میخرند که از پشت شیشههای وسیع آن میتوان به محیط سبز اطراف نگریست و لذت برد.
درهای نیمه باز
رابین که به گفته سایمون هیچگاه در خانه و به واقع درب روابط اجتماعیاش را کاملاً باز نمیگذارد و درهای ارتباط او نیمه بسته است، بدش نمیآید که از طریق گوردو به اطلاعات بیشتری درباره گذشته شوهرش دست یابد اما گوردو به آرامی تبدیل به یک خطر برای خود او هم میشود. او وقت و بیوقت و گاه زمانی که سایمون در اداره است به خانه آنها میآید و هدایایش که گاهی با نوشتهای همراه است، پایانناپذیر نشان میدهد. به آرامی سایمون میکوشد این مرد لعنتی را هرچه سریعتر از زندگیاش حذف کند تا ردپای مرموز گذشته را از مقابل چشمهای همسرش برچیند ولی رابین هر روز مطمئنتر میشود که چیزهایی منفی و مشترک در گذشته این دو مرد است که او نمیداند چیست اما باید از آن سردربیاورد.
وجوهی غیرقابل تصور
در یک روش روایی سرشار از ابهام و بیم، انواع وسایل و کمکها برای اجرتون در دسترس است تا این راز و ترسهای این قصه را بیشتر و بهتر به بینندهها انتقال بدهد و یکی از آنها روش فیلمبرداری ادوارد گرائو است که طوری در خانه زوج جوان حرکت و فیلمبرداری میکند که انگار اینجا شهر وحشت است. عامل دیگر بازی خوب هر سه کاراکتر اصلی است و از همه جالبتر مسلط بودن جیسن بیتمن در نقش سایمون است. او هم طالب سلامتی فیزیکی و امنیت فکری همسرش در طوفان تهاجم ظاهراً مهربانانه گوردو است و هم آن قدر بیرحم که حاضر است سر گوردو را از تن جدا کند. تلاقی اجتنابناپذیر سایمون با گوردو وجوه تازهای از شخصیت شوهر رابین را بر این زن مشخص میکند. چیزهایی که رابین هرگز تصورش را نمیکرد. یادتان باشد پشت لبخندهای شیرین بعضی آدمها شیطانی نهفته است که هرگز تصورش را نمیکنید و گاهی آدمها ۱۸۰ درجه متفاوت با چیزی هستند که نشان میدهند و سایمون و گوردو از این گونه آدمها هستند و «هدیه» داستان هولناک این قبیل کاراکترها است.
مشخصات فیلم
٭ عنوان: «هدیه»
٭ محصول: امریکا، آگوست ۲۰۱۵
٭ ژانر: درام، ترسناک
٭ سناریست و کارگردان: جوئل اجرتون
٭ مدیر فیلمبرداری: ادوارد گرائو
٭ طول مدت: ۱۰۸ دقیقه
٭ بازیگران: جیسن بیتمن، ربهکا هال، جوئل اجرتون، دیوید دنمن، بونپ، الیس تولمن، پیجی برن، بیزی فیلیپس، وندل پییرس و کتی اسلتون.
پ
ارسال نظر