تکیهکلامهای دوستداشتنی که سرزبانها افتادند
مدتهاست تلویزیون از دوران اوجش فاصله گرفته و دیگر فرهنگ رایج مردم را نمیسازد. در سالهای قبل کافی بود یک سریال یا حتی یک تبلیغ پخش شود تا همه از فردا درباره آن صحبت كرده و مردم با استفاده از تکیهکلامهایش با هم حرف بزنند.
مجموعه تکیهکلامهای دوست داشتنی
در سریال پایتخت تقریبا تمام شخصیتهای اصلی تکیهکلامهای مخصوص به خود را دارند، حتی شخصیتهای فرعی هم از این قاعده مستثنی نیستند و شاید تنها کسی که از این رویه پیروی نکرده «هما» با بازی ریما رامینفر است که در هر 3 مجموعه هیچ تکیهکلامی نداشت.
نقی: فدایی داری!
در هر فصل به فراخور قصه و موقعیت نقی در داستان تکیهکلامهایش متفاوت بود. مثلا در سری اول به دليل درگیریهایش درباره تحویل خانه تکیهکلامهایی مثل «دست بندازم دهنمو جر بدم»، «هما، بابا» و در فصل دوم علاوه بر تکیه کلامهای قبل «چی میگه» هم اضافه شد و در موقعیتهای مختلف ازآن استفاده میکرد مثل «کلاه چی میگه» یا «دریا چی میگه؟» اما داستان در فصل سوم کاملا متفاوت بود و چون محور تمام داستانها به نقی ختم میشد یکسری تکیهکلام جدا برایش طراحی شد، خودش در اين باره میگوید: «در«پایتخت» همیشه تمام تکهکلامها با تحقیق اجرا شده. ما تمام این تکهکلامها را از زبان مازندرانیها شنیدهایم و به دلیل اینکه خودم شخصا دوستان زیادی از خطه مازندران دارم از آنها استفاده کردیم. به عنوان مثال تکهکلام فدایی داری را از زبان آنها خیلی شنیدهام، به همین دليل به این نتیجه رسیدیم که این تکهکلام کاملا مودبانه و جذاب است و به جامعه آسیب نمیرساند و اگر هم به عنوان مثال در دهان مردم بچرخد، چیز بدی نیست، به همین دليل است که آن را اجرایی کردیم و به کار بردیم.» همچنین از تکیهکلامهای دیگر نقی در فصل سوم میتوان به «هد فامیل» و «رو به رشدی؟» هم اشاره کرد.
بابا پنجعلی : عباس معصومیه!
بابا پنجعلی شاید در تاریخ مجموعههای تلویزیونی ایران بینظیر باشد. او در حالی یکی از شخصیتهاي اصلی داستان است که هیچ دیالوگی برایش نوشته نمیشود و گهگاه به فراخور موقعیت یکی از تکیهکلامهای محدودش را میگوید و جالب اینکه او با تمام این ویژگیها در تمام ۳ فصل حضور پررنگی دارد و مخاطب هم از دیدنش خسته نمیشود. او در فصل اول با تکیهکلام «نقی»، «ناهار نخردمه»، در فصل دوم با «زنته؟» و در فصل سوم با «منم میام» و «عباس معصومیه؟» حضور داشت. او درباره تکیهکلامهای جدیدش گفته: « همه کسانی که در پایتخت بودند؛ در بخشهای تولید، تصویر، صدا و حتی در بخش تدارکات همکاران گاهی میآمدند و کنسههایی را از نقش بابا پنجعلی به من ارائه میدادند در نهایت آنچه تایید میشد مورد تایید همه گروه بود. مثلا تکیهکلام عباس معصومیه اشاره به شخص خاصی نیست. او هم جزء توهمات باباپنجعلی بود. شخصیتی که از دست رفته ولی مرگ او را باور نکرده است. از دوستانش است. او مدام به یاد میآورد. حتی یادش نیست که عباس معصومی چه سنی دارد. یکبار به بچه میگفت عباس معصومی، یکبار به پیر میگفت. همه مقاطع سنی او را به خاطر میآورد. اسم بچه هم که میخواستند بگذارند، میگفت بگذارید عباس معصومی.»
احمد مهرانفر : لاکچریه لاکچری!
احمد مهرانفر یک پارتنر فوقالعاده است و تمام بار جذابیت پایتخت به خاطر کشمکشهای او و نقی به وجود میآمد اما مهمترین نکته در بازی و شخصیت ارسطو نوع حرف زدن و تکیهکلامهای پرتعدادش بود. او در فصل اول تکیهکلامهای «حساس نشو» ،«آخ آخ آخ»،«نگووووووو»، «مسیج مسیج» را مدام تکرار میکرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و حتی حساس نشو فارغ از تب این سریال هنوز هم شنیده میشود که نشان از اقبال آن دارد. البته ارسطو همان روند را ادامه داد و فقط یکی، دو تکیهکلام دیگر مثل «فحوای کلام من اینه!» ،«آیا این کار کار خوبی است» را به لغات تکراریاش اضافه کرد، اما داستان در فصل سوم به کلی متفاوت شد. او حالا به واسطه سفر به خارج از کشور دایره واژگان جدیدی پیدا کرده بود و به همین خاطر تکیهکلامهایش کاملا متفاوت شده بود. او در این فصل از کلماتی مثل «وات تو دو وات نات تو دو»، «لاکچری»، «بیبی»، «اوووو گاد» و «سربازتم» استفاده میکرد، مهرانفر درباره این تکیهکلامها گفته :« من حواسم به مسئله تکيهکلام هست و در اين قضيه شاخکهايم تيز است. وقتي در يادداشتي چيزي از يکي ميشنوم، سريع آن را يادداشت ميکنم. الان در موبايل من نگاه کنيد کلی از این کلمات پیدا میکنید. بعضی از این تكيهكلامها از قبل در ذهن من بود، با محسن هم آن را در ميان گذاشتم و او هم موافقت كرد. حتی چند تا از آنها خاطراتی هم با خود دارند مثلا اين جمله «حساس نشو» مربوط است به شوخي من با كامبيز ديرباز كه فكر ميكنم خيلي مورد توجه قرار گرفت.
تکیهکلامهای شخصیتساز
عروسکی میتواند تکیهکلام داشته باشد که واجد هویتی مستقل باشد. این عروسک با تکرار یک کلمه یا جمله منحصربهفرد خودش را در ذهن مخاطب ماندگار میکند و جذابیت کل اثر را بالا میبرد. به عنوان مثال «فامیل دور» مجموعه «کلاه قرمزی» را به عنوان آدمی عجول و مضطرب میشناسیم و وقتی او مدام تکرار میکند «شما درباره من چی فکر میکنین» این جمله کاملا همراستا با ویژگیهای رفتاریاش قرار میگیرد. فامیل دور نگران قضاوت دیگران است و میخواهد خودش را اصلاح کند. بعضی از عروسکها، دیالوگهایشان را در مسیر قصه گفتهاند و اینقدر بهموقع بوده و مورد اقبال قرار گرفته که بعدها در قالب تکیهکلام تکرار شده است.
کلاه قرمزی
دیبی: ازت متنفرم
شخصیت بامزه دیگری که امسال به کلاهقرمزی اضافه شد، دیبی است. او که در اصل یک دیو است و به خاطر کمبود آب از زمین بیرون آمده، همه چیز را برعکس میگوید، به همین دليل به جای اینکه بگوید دوستت دارم، میگوید متنفرم.
فامیل دور :
«سال نوتون مبارک، صد سال به این سالها، هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز»
همه تکیهکلامهای شخصیتهای کلاهقرمزی براساس شخصیتهایشان تعریف شده است و به همین خاطر فامیل دور به واسطه شغلش که دربان بوده همه چیز را به در ربط میدهد، اما فامیل دور امسال تکیهکلام جدیدی نداشت و فقط به واسطه حضور پسرش شعر، پسر کو ندارد نشان از پدر، را به سبک خودش میخواند. از تکیهکلامهای فامیل دور میتوان به «سال نوتون مبارک، صد سال به این سالها، هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز»، «نخوردیم نون گندم، دیدیم که دست مردم»،«در بستنی رو باید بست، راه رفتنی رو باید رفت.» «چی شده؟» و «من الان چه جوری؟» اشاره كرد.
عزیزم ببخشید: من یه آدم تیپیکال شرقیام
امسال هم به روال هر سال عروسکهای جدید به برنامه اضافه شدند و شخصیت امسال هم آقای عزیزم ببخشید بود که ظاهرا آبدارچی است اما به خاطر وسواس زیاد هیچ وقت نمیتواند کارش را بهخوبی انجام دهد و با سؤالهای بیوقفه و همه را کلافه میکند كه شیرینیهای خاص خودش را داشت. او به واسطه حضور همیشگی درآشپزخانه به خوبی با سینی ضرب میگیرد اما اگر کسی از او فقط یک چای ساده بخواهد آنقدر برای جزئیات سؤال میکند که طرف کلا بیخیال موضوع میشود. مثلا داغ یا سرد؟ تو لیوان شیشهای یا فنجون؟ لیوان گلدار یا ساده؟ تو سینی باشه یا نه؟ شیشه ملامین یا شیشهای؟ و... او یک تکیهکلام بامزه دیگر هم داشت؛ من یه آدم تیپیکال شرقيام.
نظر کاربران
همتون فدایی دارید :)