۱۸۴۵۲
۵۰۰۳
۵۰۰۳
پ

من و بقیه مادران تاریخ

تا همین چند هفته پیش، درگوشی به یکی دو نفر گفته بودم نمی‌دانم این زن‌ها چرا این قدر می‌گویند بارداری سخت است!

من و بقیه مادران تاریخ
برترین ها: تا همین چند هفته پیش، درگوشی به یکی دو نفر گفته بودم نمی‌دانم این زن‌ها چرا این قدر می‌گویند بارداری سخت است! حالا درست است که کمی اضافه وزن، کمردرد، تهوع، سرگیجه و چیزهای دیگر دارد، اما دیگر این قدرها هم که آه و ناله می‌کنند، سخت نیست. حالا چند وقتی است که فکر می‌کنم باید حرفم را پس بگیرم.

بارداری به جاهای سختش رسیده و کارهایی که قبلا خیلی ساده بودند، حالا تبدیل به پروژه‌های عظیم شده‌اند. از همه بدتر غلت زدن در خواب است که آن قدر طول می‌کشد و آن قدر آخ و اوخ می‌کنم که همسایه‌ها هم می‌فهمند! ماه‌های اول سرعت تغییرات طوری بود که هر ماه یادت می‌آمد یک چیزی تغییر کرده. یادت می‌آمد نی‌نی بزرگ شده و قضیه دارد جدی می‌شود. اما کم‌کم روزهای مادرانه عوض شد. حالا دیگر برای این که تغییری در خودم ببینم، لازم نیست بروم سونوگرافی یا روی ترازو یا پیش دکتر تا برایم بگویند که دستگاه گوارش دخترت تکمیل شده یا وزنت نیم کیلو بیشتر شده یا بچه توی دلت چرخیده. حالا هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، آدم جدیدی توی آینه می‌بینم. هر شب موقع خواب یک جای جدید به جاهایی که درد می‌گیرد اضافه می‌شود. دنده‌هایی که زق زق می‌کنند، بالا و بالاتر می‌آیند. حلقه ازدواجم تنگ و تنگ‌تر می‌شود و لباس‌های دیگرم یکی یکی از دور خارج می‌شوند. از آن هم بدتر این که پوستم ترک خورده است. آدم اصلا فکرش را نمی‌کند، اما یک روز بلند می‌شود و توی آینه می‌بیند جای پنجول‌های یک هیولا روی پوستش است!

حق هم دارد پوست بیچاره؛ شکمم درست مثل یک توپ بسکتبال شده و چون کلا آدم لاغری هستم، خیلی عجیب و غیر عادی به نظر می‌آید. یاد کارتون پاندای کونگ‌فوکار می‌افتم که یک پاندای چاق شکم گنده به عنوان جنگجوی اژدها انتخاب می‌شود. کونگ‌فوکارهای حرفه‌ای که حسابی از این انتخاب شاکی‌اند، دارند پشت سر پاندا حرف می‌زنند و مسخره‌اش می‌کنند. یکی می‌گوید: «آخه این چه جنگجوی اژدهائیه که دستش به پاهاش نمی‌رسه؟» و آن یکی می‌گوید: «اون حتی نمی‌تونه پاهاشو ببینه!» و همه با هم می‌خندند. بیچاره پاندای چاق که دارد تمام این حرف‌ها را می‌شنود، کلی تلاش می‌کند که شکمش را بالا بگیرد و پاهایش را ببیند، اما در نهایت پخش زمین می‌شود و پاهایش را هم نمی‌بیند. این روزها بدجوری با پاندای کونگ‌فوکار هم‌حسی می‌کنم. خصوصا وقتی که روی ترازو می‌ایستم و خودم نمی‌توانم ببینم وزنم چقدر شده!


من و بقیه مادران تاریخ

کلک‌های مادرانه

مکیدن انگشت در کودکان خیلی شایع است. تقریبا همه بچه‌ها در یک دوره‌ای به این کار عادت می‌کنند و معمولا قبل از ۲۰ سالگی آن را ترک می‌کنند! بنابراین نگران باقی ماندن این عادت تا زمان ازدواجش نباشید! اگر کودک‌تان شیرخوار است، به آن به چشم یک عادت نگاه نکنید. می‌توانید دندانی دست او بدهید یا اگر پستانک می‌خورد، آن را در دهانش بگذارید تا از سرش بیافتد. در این سن کودکان به مکیدن نیاز دارند و اگر چیز دیگری برای مکیدن داشته باشند دست از سر انگشت‌شان برمی‌دارند. برای کودکان بزرگ‌تر با احتیاط بیشتری برخورد کنید. هیچ وقت کودک را به خاطر این کار دعوا نکنید. اگر دیدید انگشتش را می‌مکد، بدون اشاره به این کارش، حواسش را پرت کنید و یک بازی راه بیاندازید تا یادش برود. می‌توانید در طول روز چیزهایی مثل هویج، کرفس، کاهو یا سیب‌زمینی سرخ کرده به دستش بدهید تا هم انگشتش و هم دهانش مشغول باشند. اگر ماجرا حادتر بود، می‌توانید چسب زخم‌های رنگی و بامزه برایش بگیرید و سر انگشتی را که می‌مکد چسب بزنید. در نهایت اگر فایده نداشت، با یک مشاور صحبت کنید. شاید مشکل، جدی‌تر از یک عادت عادی باشد.

* این‌جا قرار نیست فقط ما کلک‌های مادرانه‌مان را برای شما لو بدهیم. شما هم از کلک‌ها خلاقانه‌تان بنویسید و اگر دوست دارید، خاطره آن را برایمان تعریف کنید تا به نام خودتان آن را منتشر کنیم و مادرهای دیگری هم از آن استفاده کنند.


من و بقیه مادران تاریخ

بازی‌های مادرانه

بازی، فقط ور رفتن با اسباب‌بازی‌ها نیست. هر کاری که موجب خوشحالی بچه‌ها بشود، بازی است. یکی از این کارها انجام دادن کارهای مامان است! منیژه بصیرت مامان عسل کوچولو برایمان نوشته: «همه بچه‌ها دوست دارند کارهای بزرگ‌ترها را تکرار کنند. به آن‌ها این فرصت را بدهید. اگر کودک‌تان بالای یک سال باشد، حتما کاری پیدا می‌شود که بتواند انجام بدهد. به کودک یک ساله می‌توانید میوه‌ها را بدهید تا برایتان بشوید. کودک دو ساله می‌تواند مایه ژله را برایتان هم بزند. کودک سه ساله می‌تواند خیار را رنده کند و ماست و خیار درست کند و کودک چهار ساله و بیشتر از پس بسیاری از بخش‌های آشپزی مثل هم زدن، روغن ریختن، ادویه اضافه کردن برمی‌آید. در نهایت محصول کار را (میوه، ژله، ماست و خیار یا غذا) به عنوان کار کودک‌تان معرفی کنید و به همه حاضران (معمولا خودتان و بابایش!) بگویید که این را کودک درست کرده! این طوری اشتهای او هم بیشتر می‌شود. من و فرزندم عسل از این کارها خیلی لذت می‌بریم.»

* این‌جا قرار نیست فقط ما بازی‌هایمان را بنویسیم. از بازی‌هایی که برای خانه و پارک و خیابان و ماشین با بچه‌هایتان ساخته‌اید، برایمان بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم از آن‌ها استفاده کنند. مثل مامان عسل.


من و بقیه مادران تاریخ

غذاهای مادرانه

خوراندن بعضی چیزها به بچه‌ها واقعا سخت است؛ به خصوص اگر آن‌ها متوجه اصرار شما بشوند و بدانند می‌شود با نخوردن غذا مامان را دق داد! یکی از این چیزهای «نخور تا مامان حرص بخورد» شیر است. اگر کودک‌تان را از شیر گرفته باشید، می‌دانید که تغییر ذائقه کودک از شیر خشک و شیشه یا شیر مادر به لیوان و شیر گاو کار سختی است. اغلب بچه‌ها میل چندانی به خوردن شیر از لیوان ندارند. بنابراین باید راه‌هایی به جز دادن شیر معمولی و لیوان پیدا کنید. اگر با این مشکل مواجهید، این راه‌ها را هم امتحان کنید.
  • بستنی به او بدهید. می‌توانید بستنی‌های آماده را بگیرید، اما کیفیت شیری که با آن بستنی می‌سازند خیلی پایین است، پس بهتر است خودتان بستنی درست کنید. می‌توانید بستنی را یخی کنید که راحت‌تر است. این طوری فقط کافی است شیر و کمی شکر را توی قالب‌های خوشگل بریزید. اگر قالب بستنی دارید که چه بهتر؛ اگر ندارید قالب‌های یخ که شکل‌های جالب دارند، با تولید بستنی‌های کوچک خوشگل، جذاب‌تر از یک بستنی معمولی هستند. اگر کودک‌تان بستنی یخی نمی‌خورد از عطاری ثعلب بگیرید و از روی یک کتاب آشپزی خودتان بستنی درست کنید.
  • شیر را با یک چیزی مخلوط کنید. چیزهای مختلف را امتحان کنید تا ذائقه کودک‌تان دست‌تان بیاید. شاید او تنوع‌طلب باشد و هر روز یک چیز جدید را دوست داشته باشد. شیرکاکائو، شیرقهوه (یک خرده‌اش مشکلی ندارد!)، شیرموز و شیر با سایر میوه‌ها یا شیرشکلات غلیظ (با کمی آرد ذرت شیر را غلیظ کنید) ممکن است جالب‌تر باشند.
  • نی‌شیر بگیرید. نی‌شیرهایی با طعم‌های مختلف وجود دارند که شیر ساده را در داخل نی به شیرکاکائو، شیرموز یا شیرتوت‌فرنگی تبدیل می‌کنند. آن را به عنوان یک جادوی شگفت‌انگیز معرفی کنید تا کودک‌تان زود خسته نشود.
  • ماست، دوغ، خامه و پنیر را جایگزین کنید. ماست را با غذا بدهید، دوغ را توی لیوان بریزید و دم دست بگذارید، خامه را با کمی شکلات تزئین کنید و برای صبحانه بگذارید و پنیر را هم داخل غذا رنده کنید.
  • یک لیوان عجیب مخصوص خوردن شیر بخرید. لیوان‌های نی‌دار، لیوان‌هایی که سوت می‌زنند، لیوان‌هایی که حباب تولید می‌کنند و کلی از این جور چیزها.

* این‌جا قرار نیست فقط ما غذاهایمان را بنویسیم. از غذاهای ابداعی‌تان برای بچه‌ها بنویسید تا با نام خودتان چاپ شوند و مادرهای دیگر هم استفاده کنند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج