رد پای دایناسورهای پردار در ایران
نصرالله عباسی دانشیار رشته زمینشناسی دانشگاه زنجان گفت: با همکاری اساتید دانشگاههای پکن و کلرادو موفق به یافتن ردپای دایناسورهای پردار در ایران شدیم.
وی ادامه داد: با همکاری پروفسور لیدا زینگ از دانشگاه علوم زمین پکن و پروفسور مارتین لوکلی از دانشگاه کلرادو با بررسی رسوبات ژوراسیک میانی منطقه بلده استان مازندران ردپای دایناسورهای دو انگشتی پیدا شد که مربوط به گروه دایناسورهای پیراپرنده است. قدمت این ردپاها به ۱۷۰ میلیون سال پیش برمیگردد. این کشف از دو جنبه اهمیت دارد. یکی اینکه زیست دایناسورهای پردار را در ایران به اثبات میرساند و دیگر اینکه وجود ردپای دوانگشتی دایناسورهای پردار پیشتر از زمان کرتاسه کمتر شناخته شده است و وجود ردپای این گروه از دایناسورها در زمانهای قدیمیتر همراه با ابهاماتی است.
وی افزود: شاید بتوان با این یافته که چهارمین یافته در نوع خود در سطح دنیا است در بازسازی چگونگی پراکنش این دسته از دایناسورها در زمان پیش از کرتاسه گام برداشت. به بهانه یافتن رد پای فسیلی مربوطه به یک دایناسور پردار در منطقه البرز مرکزی در این مقاله دکتر مجید میرزایی عطا آبادی به پرسش هایی درباره دایناسورهای ایرانی و قدمت کاوش در این زمینه پاسخ داده است.
دایناسورهای ایرانی چه زمانی و کجای ایران میزیستند؟
با توجه به آثار یافت شده تا امروز و همچنین بررسی محیط دیرینه دوران دوم زمین شناسی یا عهد دایناسورها در ایران می توان گفت که بقایای دایناسورها در ایران را میتوان از انتهای دوره تریاس (۲۱۰ میلیون سال پیش ) تا ابتدای دوره کرتاسه (۱۳۰ میلیون سال پیش) در ایرانیافت. البته این بازه زمانی شامل کل زمانی است که شرایط برای زیستن دایناسورها در ایران مهیا بوده است در حالی که شواهد یافت شده نشان می دهد که دایناسورهای ایرانی بدون تردید در دوره ژوراسیک (۲۰۵ تا ۱۴۰ میلیون سال پیش) در چند نقطه از منطقه البرز و ایران مرکزی (شمال کرمان) زندگی میکرده اند.
چند عملیات اکتشافی در ایران انجام شده است؟
بقایای فسیلی و آثار دایناسورها تاکنون از چند نقطه از کوههای البرز (البرز مرکزی، شرقی و غربی) و همینطور مناطقی از شمال کرمان (ما بین زرند و راور) یافت شده است. اولین آثار یافت شده دایناسور در ایران ردپاهایی بود که توسط زمین شناسان ایرانی وقت شرکت ملی فولاد ایران و در نتیجه پی جویی های اکتشاف زغال سنگ در دره نیزار در شمال زرند در سال ۱۳۴۸(۱۹۶۹) کشف گردید. قالبی از این ردپاها در نمایشگاه بین المللی آسیایی تهران در همان سال به نمایش گذاشته شد. به نظر می رسد این نمایش عمومی موجب جلب توجه مسولان وقت به حضور دایناسورها در ایران شده باشد به گونه ای که مدت کوتاهی پس از آن اولین سفر اکتشافی برای یافتن آثار و بقایای دایناسورها در ایران توسط سازمان زمین شناسی کشور و با رهبری دایناسورشناس معروف و جهانی فرانسوی آلبرت دو لاپارن در نواحی مختلف کرمان ترتیب داده شد که در نتیجه آن آثار ردپای بیشتری از دایناسورها در دره نیزار کشف گردید.
نتایج این مطالعات در گزارش ۲۶ سازمان زمین شناسی در سال ۱۹۷۲ میلادی به چاپ رسید. بخشی از ردپاهای یافت شده نیز به موزه سازمان زمین شناسی منتقل گردید. اما اولین و زیباترین ردپای دایناسور ایرانی که همچنان به شکل طبیعی خود تا همین اواخر در دره نیزار قرار دشت چندی پیش توسط افراد سودجو و نادان دچار تخریب شده و بخشی از آن از میان رفته است. خوشبختانه قالب های خوبی از این رد پا در اختیار نگارنده و موزه های سازمان زمین شناسی، تاریخ طبیعی اصفهان و دانشگاه اصفهان میباشد.
پس از این اکتشافات ابتدایی، آثار دیگری از ردپای دایناسور توسط کارشناس دیگری از سازمان زمین شناسی در منطقه زیراب مازندران (البرز غربی) یافت شد که نمونه فوق هم توسط دولاپارن مطالعه و به عنوان نمونه جدیدی از ردپای دایناسور نامگذاری گردید. محل نگهداری این آثار نامعلوم است و به نظر میرسد به دلیل سهل انگاری در نگهداری، این آثار از بین رفته باشد یا در مجموعه ای شخصی حفظ شده باشد. در هر حال اطلاع ما در مورد این نمونه بسیار اندک است. پس از این اکتشافات اولیه برای ۳۰ سال فعالیت خاصی در زمینه اکتشاف و مطالعه دایناسورها در ایران صورت نگرفت تا آنکه در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) با تلاش های نگارنده و همکاری دانشگاه اصفهان و سازمان زمین شناسی کشور دومین عملیات پی جویی دایناسورها در ایران با حضور متخصصینی از برزیل، ایتالیا و ایران در منطقه کرمان برگزار گردید.
خوشبختانه در جریان این کاوش ها علاوه بر بررسی مجدد آثار ردپای دره نیزار و کشف چند اثر فرعی دیگر در همان منطقه، با کمک توصیه ها و راهنمائی های گزارش دلاپارن توانستیم اولین آثار اسکلتی دایناسورها، که شامل چند قطعه استخوان و یک دندان بود، را در رسوبات قرمز رنگ مشهور به سری بیدو در مسیر جاده کرمان - راور پیدا کنیم. البته پیش از این برنامه اکتشافی نیز بررسی های نگارنده در این مناطق منجر به کشف آثار دیگری که می توان با تردید آنرا به دایناسورها نسبت داد، شده بود. پس از این برنامه اکتشافی و علی رغم اشتیاق متخصصان خارجی به ادامه پی جویها در ایران، حضور نگارنده در خارج از کشور به جهت ادامه تحصیلات و نبود افراد علاقمند و پیگیر در ایران باعث فطرت ۱۰ ساله دیگری در زمینه پی جویی آثار دایناسورها در ایران گردید. در طی ایندوره آثار ردپایی از یک دایناسور کوچک در منطقه هرزویل البرز شرقی که پیش از این یافت شده بود مطالعه گردید.
همچنین تخته سنگ جالبی که حاوی تعداد زیادی ردپای دایناسور با ابعاد مختلف بود توسط یکی از کارشناسان سازمان زمین شناسی مرکز کرمان در بین مصالح ساختمانی یک خانه روستایی در منطقه دشت خاک کرمان شناسی و به موزه سازمان زمین شناسی این مرکز منتقل گردید. در یکی دو سال گذشته نیز آثار ردپای فراوانی از دایناسورها در ناحیه بلده، البرز مرکزی یافت شده است که همکار گرامی دکتر نصرالله عباسی در حال پژوهش بر روی آثار فوق است. عملیات پی جویی دایناسورها در منطقه کرمان نیز از سال گذشته با همکاری دکتر الکساندر کلنر از برزیل و همکارانی از دانشگاه اصفهان مجددا آغاز شده و امید است با تداوم آنها کشفیات قابل توجهی در آینده نزدیک صورت پذیرد.
دایناسورهای ایرانی گوشت خوار بودند یا گیاه خوار؟
از آنجایی که عمده آثار یافت شده از دایناسورهای ایرانی مربوط به آثار ردپای آنها میباشد و بدلیل آنکه این آثار اطلاعات چندانی در مورد ویژگی های زیستی و جزئیات موجودات در اختیار ما قرار نمی دهد باید گفت که اطلاعات ما در مورد مشخصات دایناسورهای ایرانی بسیار اندک میباشد. با این حال و با توجه به آثار و بقایای دایناسورهای ایرانی میتوان گفت که این موجودات بیشتر از گوشت خواران، با جثه هایی متوسط یا کوچک بوده اند. البته این می تواند خود به دلیل محیط زیست خاص این موجودات باشد چرا که سرزمین ایران در زمان زندگی این موجودات به صورت مجمع الجزایری چند بوده است و به گونه ای که می دانیم موجودات در محیط های جزیره ای به دلیل کمبود منابع جثه هایی کوچک تر نسبت به همنوعان خود که در مناطق قاره ای ساکن هستند، پیدا می کنند (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به بخش دایناسورهای ایرانی کتاب فرهنگ نامه دایناسورهای ایران و جهان نگاشته مهندس عرفان خسروی از انتشارات طلایی مراجعه کنید).
تاکنون چه نوع سنگوارههایی از دایناسورها کشف شدهاند؟ آیا به نظر شما امکان کشف سنگوارههای جدید در ایران وجود دارد؟
آثار یافت شده از دایناسورهای ایرانی به طور عمده شامل ردپاها و به تعداد انگشت شماری شامل بقایای اسکلتی از قبیل چند خورده استخوان نامشخص و یک دندان کامل دایناسور گوشت خوار میباشد. تعدادی از ردپاهای اصلی و همچنین قالب تعدادی دیگر و آثار استخوانی و قالبی از دندان یافت شده در موزه سازمان زمین شناسی در معرض دید علاقمندان میباشد. عملیات های پی جویی دایناسورها نیز متاسفانه انگشت شمار بوده است. تا کنون دو عملیات نسبتا جامع و یکی دو عملیات کوچکتر برگزار شده است که تفصیل آنها را می توانید در پاسخ پرسش ۲ بیابید. اما با توجه به گستردگی رسوبات مستعد حاوی دایناسور که بیشتر آنها در نواحی شمال کرمان برونزد دارند (البته این رسوبات مستعد در دیگر نواحی ایران نیز وجود دارند) باید عنوان نمود که کاوش های انجام شده که عمدتا ۱۰-۱۵ روزه و با تعداد نفرات اندکی همراه بوده است مصداق خراشیدن سطح یک پوسته بزرگ و عمیق را دارد و با اطمینان می توان گفت که کاوش های بیشتر در مناطق مستعد میتواند منجر به کشفیات بیشتر و با اهمیت تری گردد. با این حال مشکلات چندی نیز در این راه وجود دارد: اول آنکه برای گسترش پی جوی ها نیاز به افراد علاقمند و«رندان بلاکشی» است که روزها در نواحی مستعد به پی جویی و کاوش بپردازند. دوم مخاطرات پی جویی در برخی از این نواحی است که با قرار داشتن در مسیر اشرار و عبور قاچاقچیان مواد مخدر بررسی های علمی را دلهره آور می سازند. امید است با رفع این مشکلات و ظهور افراد علاقمند آثار بیشتر و ارزشمندتری از دایناسور ها در ایران یافت شود.
دایناسورهای ایرانی چه میخوردند؟ آیا میتوان به یک نظر قطعی رسید که دایناسورهای ایرانی گوشتخوار یا گیاهخوار بودهاند؟
از ابتدا و با کشف اولین آثار ردپای دایناسورها در ایران مشخص شده بود که ایران زمین کنام همزمان دایناسورهای گیاه خوار و گوشت خوار بوده است. البته بررسی مجدد اولین ردپاهای یافت شده در ایران که توسط تیم دومین پی جویی دایناسورها در ایران انجام شد و نتایج آن به زودی در کشور ایتالیا به چاپ می رسد نشان داد که عمده آثار ردپاهای موجود در دره نیزار کرمان به دایناسورهای گوشت خوار تعلق داشته است. کشفیات بعدی دور و نزدیک از جمله ردپاهای یافت شده در نقاط مختلف البرز و همچنین ردپاهای منطقه دشت خاک کرمان نیز نشان از چربیدن تعداد دایناسورهای گوشت خوار به گیاه خوار دارد. آثار اسکلتی اندک یافت شده نیز بیانگر تعلق آنها به گوشت خواران می باشد. بنابراین میتوان بیان نمود که اکثریت آثار دایناسورهای ایرانی یافت شده تا امروز به گوشت خواران دو پا تعلق داشته است چرا که این آثار ویژگی های رد پاهای دایناسورهای گوشت خوار را به خوبی در خود حفظ کرده اند.
با این حال باید توجه داشت که وفور گوشت خواران در یک منطقه نیازمند تعداد فراوان تری از موجودات گیاه خوار است تا امکان تغذیه و بقای آنها را فراهم نمی آیند. بنابراین بدون تردید دایناسورهای گیاه خوار فراوانی باید در ایران دوره ژوراسیک وجود داشته باشند. گستردگی منابع زغال سنگ ایران در این دوران که بیانگر تنوع گیاهی فراوان جنگل های آن زمان است شاهدی دیگر بر این مدعاست. اما فقدان آثار دایناسورهای گیاه خوار فراوان در ایران میتواند به دو دلیل باشد: یکی کمبود کاوش در این زمینه و دوم، که به نظر نگارنده میتواند مهم تر باشد، تفاوت در محیط زندگی دایناسورهای گیاه خوار با گوشت خواران. به نظر می رسد نواحی از ایران که آثار ردپای دایناسورها در آن یافت میشود حاشیه تالابها و رودها یا دریاچه هایی است که در عصر ژوراسیک توسط گوشت خوران به امید دست یابی به شکار زیر پا گذاشته می شده است. از سوی دیگر گیاه خواران با توجه به انبوهی جنگلها بیشتر وقت خود را صرف حرکت در نواحی دارای پوشش گیاهی می کردند و به همین دلیل شانس فسیل شدن آثار حرکتی آنها در این نقاط بسیار کمتر از حواشی تالابها و رودها یی است که بیشتر محل گذر گوشت خوران گرسنه بوده است.
دایناسورهای ایرانی چرا و چه زمانی منقرض شدند؟
به نظر تغییر در شرایط جغرافیایی دیرینه ایران دلیل اصلی نابودی دایناسورها در ایران است. با پیشروی گسترده دریاها در ابتدای دوره کرتاسه (۱۳۰ میلیون سال پیش) که آثار آن در اکثر نواحی ایران قابل مشاهده است، دریاهای کم عمق و عمیق اکثر نقاط سرزمین مان را فرا گرفت و نواحی خشکی موجود در البرز و ایران مرکزی به زیر آب فرو رفت و در نتیجه دیگر محیط زیست مناسبی برای زندگی دایناسورها در ایران وجود نداشت تا این موجودات به زندگی خود ادامه دهند. البته در برخی از رسوبات مستعد این زمان احتمال یافتن آثاری از دیگر خزندگان غیر خشکی زی مانند خزندگان دریایی و هوایی وجود دارد. این نواحی در ناحیه کپه داغ در شمال شرق ایران و برخی نواحی زاگرس قرار دارند و برای یافتن این آثار نیاز به تلاش های گسترده تری داریم.
نظر کاربران
با سلام
با توجه به این که این متن را باید متن علمی به حساب آورد لازم دانستم که تذکر دهم غلط املایی غیرقابل چشم پوشی است در طول متن چندین جا کلمه قالب (به معنای ساخت نمونه از روی جسمی با ماده ای مانند گچ) به اشتباه غالب (فاعل غلبه کردن و گاهی به معنای اغلب) نوشته شده است و به نظر می آید نگارنده در کل به املای درست این کلمه آگاه نبوده است. خواهشمندم این کلمه درست شود تا نگارش درست کلمات در فارسی از یاد نرود.