طنز؛ هفت سینِ سالی که گذشت!
ماهنامه خط خطی - مهرشاد مرتضوی:
سین سیاسی: سکوت
سُکوت (Sokooooot): سُک + کوت یا سکو+ت از ریشه سُکت و سکته؛ آنچه آدم بی خبر را سکته دهد. خاموشی، خیره شدن به دوربین، سیاست ورزی، پله ترقی؛ شاعر می گوید: «سکوتم از رضایت نیست» ولی حرف مفت می زند، چون سکوت کرده و پولش را می گیرد. ابن بطوطه می نویسد: «سکوت کن به سه دلیل: سرت بر باد نرود، سر کسی را بر باد ندهی و سرت با سر کسی که سرش بر باد رفته بر باد نرود.»
سین سیاسی: سکوت
سُکوت (Sokooooot): سُک + کوت یا سکو+ت از ریشه سُکت و سکته؛ آنچه آدم بی خبر را سکته دهد. خاموشی، خیره شدن به دوربین، سیاست ورزی، پله ترقی؛ شاعر می گوید: «سکوتم از رضایت نیست» ولی حرف مفت می زند، چون سکوت کرده و پولش را می گیرد. ابن بطوطه می نویسد: «سکوت کن به سه دلیل: سرت بر باد نرود، سر کسی را بر باد ندهی و سرت با سر کسی که سرش بر باد رفته بر باد نرود.»
سکوت کن که سرت جای خود بماند باز هر آنکه کلام فرو می نبست، شد به فنا!
سین فرهنگی: سیخ!
سیخ (Sikh): سیخ از ریشه خاصی نیست، فقط سیخ است! آرشه ویولن، یار سنگ، ابزار کسب احوالات هنری، موتور شاتل.
* سیخ زدن، سیخ کردن: به عمل شنیعی که با جوجه، چنجه و کوبیده انجام می دهند گفته می شود. / سیّاخ: بسیار سیخ کننده، خیلی مشتاق، فضانورد. ذوالسیخَین در تاریخ سَیَخی نوشت: در کار سیخ و سنگ بودم که مرغی از درخت بر افتاد. پرسید: آن چیست که می نوازی؟ گفتم: سیخ است. می زنی؟ گول بخورد و او را سیخ زدم و سیخ زدم و بر منقل نهادم. پس شد آنچه شد.
سین اقتصادی: سنگ پا!
سنگ پا (Sang of foot) گدازه آتشفشانی خنک شده در نعلبکی، سنگی که در حمام بر پا کشند و بیرون حمام به سینه زنند.
* سنگ پای قزوین: سنگ پایی که محصول قزوین باشد. کنایه از اعتماد به نفس بالای صددرصد، رجوع کنید به مدیر، اقتصاددان و مسئول پاسخگویی. طوطیان شکّرشکن، ضمن تکذیب گرانی شکر گویند که مسئولی هنگام سخن گفتن از حادثه ای عظیم تکذیب می کرد و بی توجه به خبرنگاران داخل حمام سنگ پا می کشید. از این رو به سنگ پای قزوین معروف شد.
سین اجتماعی: سیب زمینی!
سیب زمینی (Ground-Siib): سیبی که از زمین بروید و هوا رود، نمی دونی تا کجا رود؛ نماد تعصب و فردین بازی؛ لوتی منشان و با معرفتان در پایش پای او لنگ انداخته و به مرامش معترف؛ در حوادث اجتماعی بسیار زحمت می کشد و فیلم می گیرد و اگر کسی جلویش جان بدهد، با گفتن «چندتا لایک داره» حمایتش می کند. سلفی گیر بی دست و پای.
* سیب زمینی سرخ کرده؛ مسئله ناموسی! لطفا با عشق آدم ها شوخی نکنید! برو فک و فامیلات رو مسخره کن، سیب زمینی سرخ کرده روی چشم ما جا دارد.
سین ورزشی: سیگار!
سیگار (Cigarette)َ: سیغار، تنباکوی سفیدپوش، سه کام حبس، اسموکینگ کیلز اما حال می دهد. دودی که از ریه بر آید بر دل نشیند. دست هر کودک ده ساله شهر... یار پساآبگوشت آدمی، شوینده چربی (سفیدک باقی نمی گذارد)، نیروی پیشرانه ورزشکاران در مسابقات (قبل و بعداز بازی)، پس از قلیان و مکمل بهترین دوپینگ است. اختراع قرن 11 میلادی (تا قبلش ما خودمان چپق مذگان داشتیم).
لعلی بافقی: اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده، بدان بهمن کشیده ایستاده تا بویش برود و از پدرش کتک نخورد.
سین محیط زیست: سوراخ!
سوراخ (Soolakh): حفره، چاله، تیم مقابل، لایه اوزون، موش توش نمی رفت جارو اعمال کرد، طرف رو توی ده راه نمی دادن سوراخ کداخدا رو می گرفت (دنبال یک سوراخ در خانه کدخدا می گشت که ترمیمش کند و عزیز شود تا راهش بدهند)، جایی که مسئولان هنگام یک اتفاق در هفت تای آن پنهان می شوند، عذرخواهی را از من بگیر، اما سوراخ را نه.
* سوراخ کاری: حفره سازی برای دیگران، فعالیت صنعتی به شکلی که لایه اوزون را داستان کند. گل زدن به تیم مقابل.
سین حوادث: سرنگ
سرنگ (Sor-rang): سر+رنگ یا سر+رنج سوزنی متصل به پمپ که پر شدنش ممد حیات است و بر آمدنش مفرح ذات، سوخت موشک، فاصله بین مریخ و مشتری، ابزار تبدیل خمار به شنگول، بزن و پرواز کن داداش (به خواب می رود)، کاربرد پزشکی هم دارد ولی کاربرد پزشکی سیخی چند. فلمینگ در تعریف سرنگ گفته: همان قلاقلی مروی است، با این تفاوت که آن پر کن بخور است و این پر کن بزن! عده ای در هنگام حوادث پر می کنند و می زنند و اگر سیل و زلزله و آتش سوزی هم بشود، هیچ نمی فهمند. سپس به تکذیب می پردازند و می گویند: ئه! این ساختمونه کو؟
پ
ارسال نظر