طنز؛ چهارشنبه خشونتبار
چند سال است که مد شده نزدیک چهارشنبه سوری کمپینهای لوس و ننری راه میافتد با این مضمون که با انجام کارهای خطرناک همدیگر را تبدیل به تکههای رانی نکنیم و به جایش دست به احیای سنتهای نرم و نازک ایرانی بزنیم.
چند سال است که مد شده نزدیک چهارشنبه سوری کمپینهای لوس و ننری راه میافتد با این مضمون که با انجام کارهای خطرناک همدیگر را تبدیل به تکههای رانی نکنیم و به جایش دست به احیای سنتهای نرم و نازک ایرانی بزنیم. البته ما آدمهای غیرمنطقیای نیستیم. هرچند معتقدیم که اینجا خاورمیانه است و نباید اینقدر لطیف و بابک سعیدی بود ولی عمیقا به سنتهای ایرانی و تاریخمان دلبستهایم. یعنی همیشه یه نیمنگاهی به فرهنگ و تمدنمون داریم. مثلا اون کپسول گازی هم که پارسال انداختیم تو آتیش، به جون شما نباشه به جون همین مسعود مرعشی (که اونم به دلیل رژیم سخت آلمانی جونی براش نمونده) به یاد خشایارشاه و آتیشی بود که تو آتن به پا کرده بود وگرنه خدای نکرده منظور بدی نداریم. الان هم کاملا آمادهایم که آداب و رسوم رو یه دور دوره کنیم ببینیم چه خبر بوده قبلا، که امسال همونها رو پیاده کنیم:
یک) پریدن از روی آتش
یکی از رسوم ما اینه که از روی آتیش میپریم و میگیم: زردی من از تو، سرخی تو از من... خیلیها نمیدونن که این رسم به همینجا ختم نمیشه و ادامه داره. مثلا پارسال ما پسر زری خانوم اینا رو انداختیم تو آتیش، همه گفتن این چه کاری بود کردین؟ گفتیم اینجا سیاوش رفته تو آتیش، منتظره بیگناهیش ثابت شه. نمیدونیم چرا یه سری به ما حمله کردن و یه سری هم سریع رفتن پسره رو درش آوردن. اینم بالاخره بخشی از فرهنگ ماست دیگه. البته ما فکر میکنیم پسر زری خانوم یه ریگی تو کفشش بود وگرنه وقتی مینداختیمش تو آتیش اینقدر سر و صدا نمیکرد.
دو) قاشق زنی
در این مراسم باشکوه ایرانیان با قاشق دیوار مشترک با همسایه رو میکندن، بعد توش دینامیت کار میذاشتن. دیوار وقتی میترکید صدای قشنگی میداد.
سه) فالگوشی
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند. [ویکیپدیا] اگر تفسیر مورد قبول و ذائقه دختر مورد نظر قرار نمیگرفت یک نارنجک دستی زیر پای رهگذر منفجر میکرد تا حساب کار دست بقیه بیاید.
چهار) دفع بلا!
مردم پس از آتشافروزي مقداري زغال به نشانه سياهبختي، كمي نمك به علامت شورچشمي و يك سكه دهشاهي به نشانه تنگدستي در كوزهاي سفالين مياندازند و هريك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود ميچرخاند و آخرين نفر، كوزه را بر سر بام خانه ميبرد و آن را به كوچه پرتاب ميكند و ميگويد: «درد و بلاي خانه را ريختم توي كوچه».
این مراسم معمولا چند کشته و دهها زخمی بر جا میگذاشت، چون بعضی مکانها پرتردد بودند و یهو درد و بلای خانه میافتاد روی سر رهگذران.
ملاحظه میفرمایید که چهارشنبه سوری از دیرباز با خشونت آمیخته شده و در حال حاضر هم ما کاری نمیتوانیم بکنیم. همینه که هست! ناراحتی داداش؟ نیا بیرون، بذار ما خودمون به تنهایی سنتها و آداب چهارشنبهسوری رو به جا بیاریم. زت زیاد.
ارسال نظر