طنز؛ تو چی میفهمی آخه؟
آیدین سیارسریع در وبسایت چیزنا نوشت:
جامعه روشنفکری یه زمانی هی غر میزد که چرا جامعه به بعضی از اخبار و حوادث مهم کشور واکنش نشون نمیده. مثلا روزنامهای توقیف میشد، همان روز پربینندهترین خبر سایتها این بود: گفتگو با ژلی که فلان بازیگر به خودش تزریق کرد + عکس.
بعد از انتقادهای جامعه روشنفکری، جامعه معمولی به خودش اومد و تصمیم گرفت دیگه در برابر این اتفاقات ساکت نباشه. اون موقع فیسبوک هم اومده بود و دیگه انتقاد و اعتراض با درد و خونریزی همراه نبود، سرپایی کارت رو میکردی و میرفتی. یه دقیقه با پروفایل فیسبوکت به اسم Jamshid Irani مینوشتی فلانی را آزاد کنید، بعدش با خیال راحت به کارهای دیگهات میرسیدی. کمکم این واکنش به اخبار ناخوشایند جنبه سرگرمی پیدا کرد. یادمه دو سه سال پیش که روزنامه آسمان بعد از شش شماره توقیف شده بود جامعه مجازی در سوگ توقیف نابهنگام این روزنامه شروع کرد به ساختن جملات زیبا و شاعرانه با «آسمان». «آسمانم را گرفتند ولی من پرواز میکنم»، «هرکجا باشم آسمان مال من است»، «آسمانم ابری است، اندازه مهدی یزدانی خرم گریه دارم»، «آسمانم را بده، من یک خردادیام».
بعد که تحریریه آسمان اعلام کرد قرار نیست به بهترین جملهسازیها با واژه آسمان جایزه بده یهو این موج فروکش کرد. در بحث بازداشتها هم همینطور است. اصلا خیلی از اینها رو نمیشناسیم ولی از مادرش هم ناراحتتریم. اینقدر که مهربونیم، اگه خودشون هم بهمون بگن آقا ما نمیخوایم از ما حمایت کنی، میگیم تو چی میفهمی آخه؟ خفه شو این کاری که میکنیم به نفعته!
حالا هم که دوباره معلوم شده که روزنامهنگارها از غرب تغذیه میشن و مشکلاتی به وجود اومده، جامعه مجازی واکنشهایی نشون داده. امروز دیدم یکی از سر دلسوزی نوشته نام: هادی حیدری… جرم: خبرنگاری! بنده همین جا به بحث خاتمه میدهم!
جامعه روشنفکری یه زمانی هی غر میزد که چرا جامعه به بعضی از اخبار و حوادث مهم کشور واکنش نشون نمیده. مثلا روزنامهای توقیف میشد، همان روز پربینندهترین خبر سایتها این بود: گفتگو با ژلی که فلان بازیگر به خودش تزریق کرد + عکس.
بعد از انتقادهای جامعه روشنفکری، جامعه معمولی به خودش اومد و تصمیم گرفت دیگه در برابر این اتفاقات ساکت نباشه. اون موقع فیسبوک هم اومده بود و دیگه انتقاد و اعتراض با درد و خونریزی همراه نبود، سرپایی کارت رو میکردی و میرفتی. یه دقیقه با پروفایل فیسبوکت به اسم Jamshid Irani مینوشتی فلانی را آزاد کنید، بعدش با خیال راحت به کارهای دیگهات میرسیدی. کمکم این واکنش به اخبار ناخوشایند جنبه سرگرمی پیدا کرد. یادمه دو سه سال پیش که روزنامه آسمان بعد از شش شماره توقیف شده بود جامعه مجازی در سوگ توقیف نابهنگام این روزنامه شروع کرد به ساختن جملات زیبا و شاعرانه با «آسمان». «آسمانم را گرفتند ولی من پرواز میکنم»، «هرکجا باشم آسمان مال من است»، «آسمانم ابری است، اندازه مهدی یزدانی خرم گریه دارم»، «آسمانم را بده، من یک خردادیام».
بعد که تحریریه آسمان اعلام کرد قرار نیست به بهترین جملهسازیها با واژه آسمان جایزه بده یهو این موج فروکش کرد. در بحث بازداشتها هم همینطور است. اصلا خیلی از اینها رو نمیشناسیم ولی از مادرش هم ناراحتتریم. اینقدر که مهربونیم، اگه خودشون هم بهمون بگن آقا ما نمیخوایم از ما حمایت کنی، میگیم تو چی میفهمی آخه؟ خفه شو این کاری که میکنیم به نفعته!
حالا هم که دوباره معلوم شده که روزنامهنگارها از غرب تغذیه میشن و مشکلاتی به وجود اومده، جامعه مجازی واکنشهایی نشون داده. امروز دیدم یکی از سر دلسوزی نوشته نام: هادی حیدری… جرم: خبرنگاری! بنده همین جا به بحث خاتمه میدهم!
پ
ارسال نظر