عکاسی از حاکمان بلامنازع آسمانها
آسمانها قلمرو بی چون و چرای پادشاهانی است که بی نیاز از هر قانونی، وسعت آن را تحت سیطرهی خود دارند. آری پرندگان مغروری که قدرتمند و شاه وار، از فراز آسمان هر گوشه از قلمروی خود را تحت کنترل داشته و سرفرازانه گسترهی آن را میپیمایند.
آندریاس هِمب (Andreas Hemb)، عکاس خوش ذوقی است که طی یک پروژهی ۶ ساله سعی کرده تصویری متفاوت از فرمانروایان آسمان را به بیننده نشان دهد. او ساعتهای متمادی را در پناهگاههای مختلف سپری نموده و سعی کرده تا حد ممکن به این پرندگان زیبا و مغرور نزدیک شود. همچنین در کنار استتار، او مدت مدیدی را نیز در محیط آزاد در جستجوی سوژههای مناسب به این سو و آن سو سفر کرده است.
آندریاس میلی سیری ناپذیر برای مستند کردن آثار خود داشته و سعی دارد هنر عکاسی را از جنبههای مختلف به تصویر بکشد. در واقع او دوست دارد عکسها به نحوی بازتاب دهندهی احساسات نیز باشند؛ به شکلی که حتی بازدیدکننده نیز در احساسات عکاس در لحظهی ثبت تصویر شریک شده و از زاویهی دید او به سوژه نگاه کند. به عقیدهی او چنین تصویری را میتوان حقیقتاً یک اثر موفق دانست.
البته طبیعت و چشماندازهای باشکوه آن نیز از دیگر موضوعات مورد علاقهی آندریاس برای عکاسی به شمار میروند.
در ادامه همراه شما از دریچهی دوربین این عکاس خستگی ناپذیر، اندکی بیشتر با دنیای حاکمان بلامنازع آسمانها آشنا خواهیم شد.
شبح شمالی
عکاس در مورد ثبت این سری از تصاویر چنین میگوید:
"من در گوشهای از مرغزار و در میان تاریک و روشن غروب، به انتظار نشسته بودم که در گوشهای دیگر جنبشی را احساس کردم. آنجا بود که جغد بزرگ خاکستری رنگی را دیدم که ظاهراً برای شکار عصرگاهی به آنجا آمده بود. این موجود با شکوه یک ساعت به مراقبت مشغول بود تا سرانجام موفق به شکار شد. این تصاویر، گرامیداشت لحظاتی به یادماندنی از تنها ماندن با پرندهای بزرگ و دوست داشتنی است. در این تصویر این شبح خاکستری رنگ را میبینید که درست در نزدیکی من جایی برای نشستن پیدا کرده و در جستجوی شکار مناسب، انتظار میکشید."
" لحظهای که این جغد بزرگ آمادهی شکار شد، درست از کنار جایی که من ایستاده بودم عبور کرد. تصاویر به خوبی این لحظات را به شما نشان میدهند. خوشبختانه بعد از شکار نیز دوباره به جایگاه خود برگشته و فرصت مناسبی در اختیار من قرار داد تا تصاویری به یادماندنی از جریان عادی زندگی او تهیه کنم."
برخورد نزدیک با یک جفت عقاب دم سفید
"در گوشهای مخفی شده و سعی داشتم از زاویهای مناسب، سوژههای خود یعنی حواصیلها و پرندگان منقارقاشقی را به تصویر بکشم که ناگهان یک جفت عقاب دم سفید به آنجا آمدند. یکی از آنها شکارش را که یک غاز خاکستری بود در میان پنجههای قدرتمند خود میفشرد. مراسم صرف غذا یک ساعت به طول انجامید. یکی از آنها درست در نزدیکی مخفیگاه من به دریاچه زد تا اندکی آب بنوشد؛ همین فرصت کافی بود تا عکسی زیبا جاودانه شود."
پایکوبی قِرقیها
"در مخفیگاه خود نشسته بودم که ناگهان تمام پرندههای کوچک جنگلی از آن محدوده خارج شده و اطرافم را سکوت فرا گرفت. بعد از چند لحظه دلیل این پیشامد از راه رسید؛ یک قرقی زیبا که درست از درختی در پشت مخفیگاه من به آن سو پرواز کرد. پرندهای کوچک که خرامان خرامان آب نوشیده و کمی نیز با سرخوشی به آب بازی و شیطنت پرداخت. چند ساعت بعد باز هم یک قرقی دیگر به آنجا آمده و مراسم شنا و آب بازی را تکرار کرد. عکس زیر را همچون هدیهای آسمانی درست قبل از ترک جنگل به ثبت رساندم."
بچه جغدهای دلربا
"یک جفت جوجه جغد کوچک پشمالو که به طرزی باورنکردنی بانمک و دوست داشتنی بودند. اما درعین حال این شکارچیان بیرحم به سادگی هر چه تمام جوندگان کوچک پنهان شده در میان علفهای جنگل را شکار کرده و دلی از عزا درآوردند. بعد از صرف غذا، این کوچولوهای ناز باز هم مشغول بازی و شیطنت شدند."
عقابهای دریایی جزیرهی سنیبِل (Sanibel)
"عقابهای دریایی، این پرندگان زیبا و البته بسیار خجالتی، ساکن وطن من کشور سوئد هستند. البته نزدیک شدن و عکاسی از آنها نیز کار سرگرم کنندهای است؛ به ویژه در ساحل جزیرهی سنیبل که باید اذعان کرد بهشت عکاسی از پرندگان است."
اقتدارعقاب طلایی در چشماندازی از یک طوفان برفی
"پیش از طلوع خورشید در مخفیگاه خود مستقر شدم. اوایل صبح ناگهان هوا تغییر کرده و بارش برف آغاز شد. دانههای ریز برف ،رقص کنان خالق چشم اندازی زیبا و خیره کننده شدند. در همین زمان بود که یک عقاب طلایی جوان از راه رسیده و همچون پادشاهی مقتدر بر فراز درخت کاجی در همان نزدیکی آرام گرفت. این تصویر در همان زمان به ثبت رسید."
در انتظار نوبت
باز هم خیلی ناگهانی یک عقاب طلایی با روباهی مرده از راه رسید. بعد از مدتی او برای استراحت قدری از شکار فاصله گرفته و دورتر رفت. همین موقع یک زاغ کبود با شجاعت به روباه نزدیک شد، به نظر میرسید در انتظار نوبت خود بود. همین لحظه، فرصتی ناب برای ثبت لحظهای خاص و جادویی در اختیار من قرار داد."
جوجهی باز شکاری از راه میرسد
"باز هم یک خوش شانسی دیگر برای من، خوشبختانه یک جفت باز شکاری در نزدیکی کلبهی تابستانی ما آشیانه ساخته بودند. این فرصتی طلایی شد برای مشاهده بزرگ شدن جوجهها، به ویژه هنگامی که پدر خانواده یک هفته وقت صرف کرد تا به جوجههایش شکار کردن را بیاموزد."
این مجموعه تصاویر بسیار دیدنی و جالب توجه هستند. از همین رو از شما دعوت میکنیم حتماً سری به سایت این عکاس زده و از دیگر آثار او نیز دیدن کنید.
ارسال نظر