ستاد مبارزه با چرندیات (۲)
در این سری مطالب سعی داریم به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد.
در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.
******
سوژه اول: اثر ماگنوس چیست؟
اثر ماگنوس ( Magnus effect) اثری است که عموماً در یک توپ (استوانه) در حال چرخش دیده میشود که این توپ چرخان را از مسیر معمول خود به صورت حرکت منحنی وار منحرف میکند. این اثر برای بیشتر توپهای بازیهای مختلف بسیار مهم است. اثر ماگنوس بر پرتابهٔ چرخان تاثیر میگذارد و به همین علت دارای برخی کاربردهای مهندسی است، برای مثال در طراحی کشتیهای چرخان و هواپیماهای چرخان از این اثر استفاده میشود. این نام به افتخار هاینریش گوستاو ماگنوس، فیزیکدان آلمانی کسی که این اثر را بررسی کرد گذاشته شده است.
با مشاهده این ویدئو بیشتر با این اثر آشنا شوید:
*این نوشته یک مقاله علمی درباره یک اثر فیزیکی است.
سوژه دوم: آیین بارپرستی!
باورهای خرافی گرچه در شکل و محتوا تفاوت دارند، اما همگی خاستگاه یکسان و روش ثابتی در شکلگیری و پرورش داشتهاند. با شروع استعمار نوین اواخر قرن نوزده و شروع قرن بیستم و حضور جدی استعمارگران در جزایر دورتر از تمدن، بومیان این جزایر با مواردی روبرو شدند که برایشان به شدت عجیب بود. مردم بومی این مناطق که نمیتوانستند تصور کنند محمولهها و کالاهای لوکس و پیشرفتهای که سفیدپوستان و استعمارگران به این نواحی آوردند ساخته دست انسان باشد آن محمولهها را فرستادههایی از سوی نیاکان درگذشته خود پنداشتند که سفیدپوستان با روشهای خود موفق به دستیابی به این محمولهها شدهاند. مخصوصاً اینکه اکثر این محمولههای غریب از هوا و با هواپیما به جزایر وارد میشد. به این خاطر مردم بومی کوشیدند تا با تقلید رفتار سفیدپوستان نظر نیاکان را جلب کنند تا بارها را به جای سفیدپوستان به بومیان تحویل دهند.
جزیرهنشینان متوجه شدند که هیچ یک از این اسباب و وسایل را خود مهاجران نمیسازند. وقتی دستگاهی نیاز به تعمیر پیدا میکرد، آن را از طریق بندر میفرستادند و دستگاه جدید به صورت بار توسط کشتی، یا بعدها هواپیما به جزیره میرسید. بومیان هیچ گاه ندیده بودند که سفیدپوستی چیزی را تعمیر کند، هرگز هم ندیده بودند که سفیدپوستی، کار مفیدی انجام دهد. پس اندیشیدند که «بار» باید منشایی فراطبیعی داشته باشد. به علاوه بعضی حرکات سفیدپوستان هم موید آن بود که گویی دارند فرایضی مذهبی به جا میآورند. آنان برجهایی میساختند و سیمهایی به آن وصل میکردند؛ مینشستند و به صدای جعبههای کوچکی گوش میدادند که نور و صداهای عجیبی از آن در میآمد. مردم بومی را وا میداشتند که لباسهای همسان بپوشند و به شکل منظمی قدم بزنند. پشت میز مینشستند و چیزهای نامفهوم میکشیدند و در ساختمانهای عجیب با لباس مخصوص کارهای نامفهوم انجام میدادند (کار اداری یا نظامی). در نظر آنها، کاری از این بیفایدهتر پیدا نمیشد. بومیان، تصور کردند که کارهای غیرقابلفهم سفیدپوستان، مناسکی بود که آنان برای رضای خدایانی که برایشان «بار» میفرستادند انجام میدادند. اگر بومیان هم «بار» میخواستند، پس باید همان کارها را میکردند. طی جنگ جهانی دوم و بلافاصله پس از آن فعالیت فرقههای بارپرست در منطقه اقیانوس آرام افزایشی چشمگیر داشت، چرا که اهالی این مناطق شاهد از راه رسیدن مقادیر زیادی محموله بوسیله ارتشیان بودند. بومیان برای جلب نظر خدایان شروع به تقلید کارهای سفیدپوستان کردند و حتی ماکتهای هواپیما، باند فرودگاه و ماکت دستگاههای مخابره ساختند. نمونهها را در زیر ببینید:
نکتهٔ مهم و قابلتوجه اینجاست که آیینهای بارپرستی به طور جداگانه در جزایری ایجاد شد که هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ فرهنگی بسیار دور از هم بودند و نمیتوان آنها را بهم مرتبط دانست. این نوعی معجزه نبود، بلکه تنها روش غریزی مردم غیرمتمدن برای درک چیزهایی بود که تمدن و علم آورده بود و آنها بدون ارتباط دادن آن به خدایان قادر به فهم آن نبودند. جالبتر اینکه اغلب این ادیان مدعی بودند که در «روز قیامت» «یک منجی» بار نهایی را خواهد آورد!
سوژه سوم: آیا مارمولک خانگی سمی است؟
در کشور ما بسیاری بر این باورند که دم مارمولکهای خانگی حاوی مقادیری از سیانور یا سم مهلک است که میتواند برای انسان کشنده باشد. افسانههای فراوانی وجود دارد از مرگ دستهجمعی خانوادههایی که مارمولکی در دیگ غذا یا کتری چاییشان افتاده.
برای بررسی این موضوع در ابتدا باید تفاوتی برای زهر و سم قائل بشویم. زهر مادهی سمی است که توسط حیوان به شکار یا موجود مهاجم تزریق میشود در صورتی که سم میتواند در سطح پوست یک حیوان قرار داشته باشد و موجب مسموم شدن حیوان مهاجم شود.
گونههای زهرآگین مارمولک هیچکدام در منطقهی جغرافیایی کشور ما زندگی نمیکنند. هیولای گیلا (Gila monster که سوسمار بومی جنوبغربی آمریکا و شمال مکزیک است) و پوست منجوقی (Heloderma horridum ، مارمولکی که در در مکزیک و جنوب گواتمالا زندگی میکند) از جمله گونههای زهراگین هستند. گونهای از مارمولک خانگی به نام Cyrtopodion scabrum در منطقهی جغرافیایی ایران و خاورمیانه زندگی میکنند و همین مارمولکهایی هستند که تا امروز هزاران بار روی دیوار خانهها دیدهاید. اینگونه مارمولک نه سمی است و نه زهرآگین و هیچگونه خطری برای ما انسانها ندارند.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان به پرسشی پاسخ داده اند که سالها برای زیست شناسان معما بوده است:
چه چیز موجب می شود مارمولک ها بتوانند در صورت حمله شکارچیان دم خود را از بدنشان جدا کنند؟
پاسخ ساده است : زهر حیوانات مهاجم از جمله گرزهمار!
از دست دادن دم در مارمولکها، که دانشمندان آن را با اصطلاح دمبری یا caudal autotomy میشناسند عکسالعمل دفاعی معمول در میان مارمولکهاست. در صورت حمله به یک مارمولک، این جاندار دمش را از بدنش جدا و فرار میکند. این عمل به مارمولک خوش شانس فرصت میدهد که در حالی که شکارچی سرگرم خوردن دم است به جایی امن پناه برد.لازم به ذکر است که مارمولک بعدا میتواند دوباره دمش را بازسازی کند. توانایی مارمولکها در خود بری دم به گونه مارمولک و زیستگاه آنها وابسته است. زیستشناسان از قرنها پیش تصور میکنند این متغیر ارتباط مستقیم با تعداد شکارچیان دارد: جایی که تعداد شکارچیان مارمولک افزایش یابد، نیاز برای این ساز و کار دفاعی نیز افزایش خواهد یافت. اگر مارمولکها در کنار موجوداتی که مایل به شکارشان هستند زندگی کنند، احتمال بیشتری دارد که توانایی دمبری را به دست آورند، چرا که این امر به آنها فرصت تولید مثل و انتقال ژنهایشان به نسل بعدی را میدهد. اما، از دست دادن دم آثار جانی دراز مدتی چون مشکلات حرکتی، موقعیت اجتماعی پایینتر و کاهش سرعت رشد را به همراه دارد. از این روی از دیدگاه تکاملی توانایی از دست دادن دم تنها به شرط حضور شکارچی در زیستگاه مارمولک قابل توجیه است.
تیم دانشگاه میشیگان تصمیم گرفت این مساله را که، فشار درازمدت شکارچیان موجب ایجاد توانایی از دست دادن دم در مارمولکها میشود، را از طریق مطالعه در آزمایشگاه و نیز در محیط طبیعی در یونان و جزایر دریای اژه که زیستگاه شکارچیان متفاوتی هستند به محک آزمون بگذارد. این مطالعه گرچه فرضیه فشار شکارچی را تایید کرد، نتیجهای غیر منتظره نیز در بر داشت: اینکه همه شکارچیان موجب ایجاد توانایی از دست دادن دم در مارمولک ها نمیشوند. به گفته یوهان فوفوپولوس اکولوژیست، یکی از پژوهشگران این تیم، تنها حضور گرزهماران است که میتواند توانایی از دست دادن دم را در مارمولک ها ایجاد کند. فوفوپولوس، استادیار دانشگاه منابع طبیعی و محیط زیست و دپارتمان زیست بوم شناسی و فرگشت، میافزاید: «گرزه ماران حوزه دریای اژه، در شکار مارمولک متخصصند. بدین ترتیب کاملا منطقی است که اصلیترین واکنش دفاعی مارمولکها به شکلی باشد که از آنها در مقابل دشمن اصلیشان حفاظت کند. اما تا به حال هیچ کس به این نتیجه نرسیده بود.» فوفوپولوس میگوید که این نتیجه به ویژه با توجه به ویژگی های خاص حمله گرزه ماران قابل توجیه است. وقتی شکارچی غیر سمی به مارمولک حمله کرده باشد، از دست دادن دم تنها در شرایطی مفید خواهد بود که شکارچی دم مارمولک را محکم در اختیار گرفته باشد. اما اگر حمله کننده یک گرزه مار باشد، سم ناشی از نیش آن می تواند کشنده باشد. در نتیجه، توانایی از دست دادن دم در چند ثانیه و پیش از آنکه سم به ارگانهای حیاتی مارمولک برسد از اهمیت حیاتی برخوردار است. فوفوپولوس می گوید: «ممکن است دمت را از دست بدهی. اما از مهلکه جان به در خواهی برد و همیشه قادر خواهی بود دوباره دم در بیاوری». گرچه این پژوهش در منطقه مدیترانه انجام شده است، به عقیده فوفوپولوس نتایج آن در بقیه مناطق جهان چون جنوب غرب آمریکا و استرالیا، جایی که مارمولکها و مارهای سمی با هم در یک محیط زندگی می کنند، قابل تعمیم است. همانطور که بررسی گونههای منقرض شده در مدیترانه نشان میدهد، مارمولکهایی که چنین توانایی را از دست داده اند قادر به دفاع از خود نیستند و به راحتی در دام مارهای شکارچی گرفتار میشوند.
یافتههای مربوط به توضیع توانایی از دست دادن دم در میان مارمولکها برای زیستشناسانی که به دانش «زیستشناسی بقا» میپردازند اهمیت کاربردی دارد. با توجه به اهمیت حیاتی توانایی از دست دادن دم بعنوان واکنشی دفاعی در مقابل شکارچیان، زیستشناسان حال میتوانند بهتر پیشبینی کنند چه گونههایی از مارمولکها در مقابل ورود تصادفی شکارچیان غیربومی به زیستگاهشان بیشتر در خطر نابودی هستند. پس در نهایت میتوان نتیجهگیری کرد که در صورتی که دم مارمولک رها شدهای را دیدید، احتمال این میرود که آن مارمولک توسط حیوان مهاجم زهرآگینی مورد حمله قرار گرفته باشد. پس احتمال آن میرود که آن دم توسط حیوان مهاجم به زهر آلوده شده و برای شما نیز مضر باشد.
سوژه چهارم: ماجرای حاجی ایرانی و فرزندخوانده آفریقایی!
چند روزی است که خبری در شبکه های اجتماعی مبنی بر سرپرستی یک زوج ایرانی از یک کودک آفریقایی که پدر و مادر خود را در فاجعه منا از دست داده، منتشر شده است.
کاربران فضای مجازی با انتشار عکسی اقدام به انتشار مطلبی با عنوان فرزند خواندگی کودک افریقایی توسط زوج بوشهری کرده اند.
در این مطلب که در فضای مجازی در حال بازنشر است آمده است: حاج عباس اسیری از اهالی روستای شهنیا شهرستان دیر استان بوشهر در اقدامی انسان دوستانه کودک سه ساله آفریقایی که پدر و مادرخود را در حادثه منا ازدست داده بود را به فرزند خواندگی پذیرفتند.
انتشار این خبر از سوی شبکه های اجتماعی دروغ و شایعه ای بیش نیست و روند فرزند خواندگی به خصوص در کشوری دیگر به این راحتی انجام نمی شود. ورود و خروج از کشورها دارای شرایط و قوانین خاصی است و با مطالب مطرح شده در شبکه های اجتماعی در خصوص فرزندخواندگی یادشده منافات دارد. درهمین رابطه مدیر کاروان شماره 16133 بوشهر که این زوج با آن به مراسم حج تمتع امسال اعزام شدند نیز پیش از این قضیه فرزند خواندگی را تکذیب کرده بود.
عبدالرسول میگلی نژاد رئیس کاروان بوشهر یادآورشده است: این عکس جلوی در یکی از هتل های عربستان سعودی گرفته شده و این زوج این کودک را به فرزندخواندگی قبول نکرده اند.
واقعاً عجیب است کسانی که به سادگی به چنین شایعاتی باور میکنند و به پخش آن دامن میزنند. مگر قبول کردن فرزندخوانده، آن هم فرزندی از یک ملیت دیگر به همین راحتی است که زوج بوشهری کودکی را بپسندند و همراه چمدان ها آن را با خود به ایران بیاورند؟! ای کاش قبل بازنشر و فوروارد هر مطلب و عکسی در شبکه های اجتماعی و پیامرسان ها اندکی تعقل میشد.
نظر کاربران
فكر نمي كنين كه ماها هم تو ايران احتياج بسيار # مبرمي # به تشكيل يك ستاد با همين نام و كارايي داريم ؟!؟!!!!!!!!!!!!
وضعیت انتشار دروغ توی فضای مجازی افتضاح هست