صداهای ضبط شده خبر فوت افراد مشهور (۳)
امروز بخش سوم از مجموعه مطالب ” نجواهایی از تاریخ ” و آخرین بخش از ” صداهای ضبط شده از خبر فوت افراد مشهور ” را با توضیح کوتاهی از زندگی بزرگترین دیکتاتور تاریخ آدولف هیتلر آغاز می کنیم.
در ادامه هم زندگی پاپ ژان پل دوم, رابرت کندی ( برادر جان اف کندی ) و کارل مالدن یکی از بازیگران تاریخ ساز را با هم بررسی خواهیم کرد.
آدولف هیتلر
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ در مسافرخانهای در شهری مرزی و کوچک به نام برانآئو ام این در اتریش، بین مرز اتریش و امپراتوری آلمان زاده شد. پدر او آلویس هیتلر (۱۸۳۷ - ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود. مادر هیتلر، کلارا هیتلر، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولا در کودکی زنده ماندند. هنگامی که هیتلر ۳ ساله بود خانواده او به ایالت باواریا در جنوب آلمان مهاجرت کردند. درسال ۱۸۹۴ خانواده هیتلر به نزدیکی شهر لینز مهاجرت کردند و تا زمان بازنشستگی پدر هیتلر در آنجا ماندند، در این دوره هیتلر به عنوان کودکی خستگی ناپذیر به بازی و درس در مدرسهای نزدیک به خانه مشغول بود.
برادر او ادموند بر اثر بیماری سرخک در ۲ فوریه ۱۹۰۰ درگذشت و این اتفاق تاثیری دائمی در هیتلر ایجاد کرد و اعتماد به نفس هیتلر را تا حدود بسیاری تضعیف کرد و باعث شد آدولف هیتلر کجخلق شود و همواره با پدر خود بحثهای طولانی داشته باشد. روابط هیتلر با مادرش بسیار خوب و صمیمانه بود و این کاملاً برعکس روابط او با پدرش بود که معمولاً او را کتک میزد. با اینکه هیتلر علاقهمند بود به رشته هنر بپردازد ولی پدر وی او را به مدرسه فنی فرستاد، هیتلر بعدها در کتاب نبرد من اعتراف کرد که «امیدوارم بتوانم چند سال عقب افتادگی که پدرم به من تحمیل کرد را جبران کنم». هیتلر حتی در زمینه سیاسی هم با پدر خود اختلاف داشت، پدر هیتلر فردی معتقد به امپراتوری اتریش بود اما هیتلر خود و اتریش را جزء آلمان و امپراطوری روم باستان میدانست. پس از مرگ پدر هیتلر در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ وی مدرسه فنی را ترک کرد. آدولف هیتلر در کتابش نبرد من، لحنی مودبانه درباره پدرش دارد، به هر حال او اظهار میکرد تصمیم جدی که برای نقاش شدن داشت باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین آنها شده بود.
هیتلر به عنوان یک کهنهسرباز نشاندار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ میلادی به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام معروف به «کودتای آبجوفروشی مونیخ» به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایدههای ملیگرایی، ضد کمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانیهای پرشور بر ضد پیمان ورسای، حامیان بسیاری در کشور آلمان بهدستآورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید. مجموعهٔ ارتشی-صنعتی آلمان در زمان صدارت وی توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن را تبدیل به یکی از قدرتهای برتر اروپا در زمان خود نماید. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف سیاست لبنسراوم دنبال نمود و یکی از دلایل نخست و عمده وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹ بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانیها و تلفات بسیار بود. اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدش بیشتر مناطق اروپا، بخشهای بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از آنان پیشی گرفته و در سال ۱۹۴۵، رایش آلمان بزرگ را از هر سو احاطه نمودند.
هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانی نبرد برلین با اوا براون که برای سالهای طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد. در ۳۰ آوریل یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.
رابرت اف. کندی
رابرت فرانسیس «بابی» کِنِدی، برادر کوچکتر جان اف کندی رییس جمهور فقید ایالات متحده آمریکا و دادستان کل این کشور از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ بوده است. او همچنین از سال ۱۹۶۴ تا هنگام مرگ در سال ۱۹۶۸، سناتور ایالت نیویورک در مجلس سنای آمریکا بوده است.
در جریان مبارزات انتخاباتی داخلی سال ۱۹۶۸ حزب دموکرات برای ریاست جمهوری آمریکا، لحظاتی بعد از پیروزی در ایالت کالیفرنیا در آشپزخانه هتل آمباسادور شهر لوس آنجلس، هدف گلولهٔ سیرهان سیرهان دانشجوی ۲۴ سالهٔ اردنی قرار گرفت و به مانند برادر بزرگترش کشته شد. در لینک زیر می توانید لحظه ی سخنرانی و به قتل رسیدنش را بشنوید.
مایکل جکسون
مایکل جوزف جکسون در تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۵۸ (۷ شهریور ۱۳۳۷) در شهر صنعتی گَری در ایالت ایندیانا، آمریکا (نزدیک شیکاگو) و در خانوادهای از طبقهٔ کارگر و تهیدست زاده شد. نام پدرش، جوزف و مادرش، کاترین بود. او هفتمین فرزند از ۹ فرزند خانواده جکسون بود. جوزف، پدر خانواده، در استخدام معدن آهن بود و اغلب با برادرش به اجرا در کافهها و دیسکوهای شهر گَری میپرداخت و اغلب در خانه و جلوی چشمان فرزندانشان تمرین میکردند. مادر مایکل بسیار مذهبی بود و فرزندانش را با باورهای سختگیرانهٔ فرقهٔ شاهدان یهوه از دین مسیحیت تربیت میکرد. خانوادهٔ ۱۱ نفری جکسون، در یک خانهٔ کوچک دو اتاق خوابه زندگی میکردند.
مایکل استعدادش در موسیقی را خیلی زود بروز داد. او در سن ۵ سالگی در حضور همکلاسیها و مردم به مناسبت مختلف اجرا میکرد و موجب تعجب همگان میشد. در سال ۱۹۶۴ و زمانی که مایکل تنها ۶ سال داشت، به عنوان خوانندهٔ پسزمینه به گروه برادران جکسون پیوست. او در ۸ سالگی (سال ۱۹۶۶) در مقام خواننده و رقصندهٔ اصلی این گروه قرار گرفت. در همین زمان، برادران جکسون نام گروه را به جکسون فایو تغییر دادند.
در سال ۱۹۷۸، جکسون در فیلمی موزیکال به نام ویز در نقش یک مترسک ظاهر شد. موسیقی این فیلم توسط کوئینسی جونز، یکی از بزرگترین تهیهکنندگان آثار موسیقی جهان تنظیم شده بود. اما فروش این فیلم در گیشه یک فاجعه بود و موفقیتی بهدست نیاورد. در سال ۱۹۷۹، بینی مایکل در یکی از تمرینات پیچیدهٔ رقص شکست. جراحی بینیای که در نتیجهٔ این حادثه انجام شد موفقیتآمیز نبود و باعث ایجاد مشکلات تنفسی برای مایکل شد که میتوانست فعالیت حرفهای او را تحت تأثیر قرار دهد. او در اواسط دههٔ ۱۹۸۰ به دکتر استیو هوفلین معرفی شد که دومین جراحی بینی را برای او انجام دهد.
در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۴ مایکل دچار یک بد اقبالی شد. او در حال ساخت یک فیلم تبلیغاتی برای کمپانی نوشابهسازی پپسی کولا در سالن نمایش بزرگ شراین در شهر لسآنجلس، کالیفرنیا بود که موهایش بر اثر خطا در عملیات آتشبازی، آتش گرفت و پوست سرش دچار سوختگی درجهٔ ۲ و ۳ شد. این حادثه در برابر دیدگان ۳٬۰۰۰ تماشاگری که در آن سالن جمع شده بودند اتفاق افتاد. شرکت پپسی نیز برای جبران این خسارت، مبلغ ۱٬۵ میلیون دلار به مایکل پرداخت کرد و او نیز تمام این پول را به یک مرکز سوانح سوختگی اهدا کرد که بعدها به نام خود مایکل جکسون نامگذاری شد.
جکسون در طول عمرش به نمادی فرهنگی و جزئی از فرهنگ عامهٔ مردم جهان تبدیل شد. سبک منحصربهفرد او در موسیقی، رقص، آواز و مُـد، هنرمندان بیشماری همانند مدونا و بریتنی اسپیرز را در ۳۰ سال اخیر تحت تأثیر قرار داده و همچنان نیز در حال خط دادن به هنرمندان نوظهور همانند لیدی گاگا و جاستین بیبر است. با این وجود ابعاد دیگر زندگی شخصی او، همچون ظاهر در حال تغییر، رفتار و شایعات پیرامونش سبب ایجاد جنجالهای غرض ورزانهای شد که به چهرهٔ مردمی او صدمه زد. از اتهامات معروفی که به وی زده شدهاست میتوان به ۲ اتهام کودکآزاری یکی در سال ۱۹۹۳ و دیگری در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد که در هر دو مورد بیگناه شناخته شد.
او در اواسط سال ۲۰۰۹ بر اثر تزریق بیش از حد داروی قوی بیهوشی پروپوفول توسط دکترش، در سن ۵۰ سالگی درگذشت. پس از گذشت ۲ سال از مرگ جکسون، دکتر او به ۴ سال حبس در زندان به علت قتل غیرعمد جکسون محکوم شد.
ژان پل دوم
پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۲۰ در لهستان به دنیا آمد. وی در ۱۶ اکتبر ۱۹۷۸ به رهبری کلیسای کاتولیک و حاکم واتیکان برگزیده شد و تا زمان مرگش در ۲ آوریل سال ۲۰۰۵ در این سمت بود. او اولین و تنها پاپ اسلاو و لهستانی و اولین پاپ غیر ایتالیایی بعد از پاپ آدریان ششم هلندی در ۱۵۲۲ میلادی بود.او درکل ۳۱ سال و۷ ماه و۲۲روزدر این مقام بود.اورتبه ۳ رادر بین کل پاپ های تاریخ براساس میزان سال هایی که در این مقام بود را داشت. به همین دلیل او از جمله پاپ هایی محسوب می شود که بیشترین مدت تصدی این مقام را در تاریخ داشته اند. او ۲۶۴مین پاپ بود. پاپ ژان پل دوم یکی از جهانیترین پاپهای عصر حاضر بود، به او لقب پاپ خانواده داده بودند.
ژان پل دوم به عنوان یکی از پرنفوذترین رهبران سده بیستم میلادی شناخته میشود. این باور گسترده وجود دارد که او همچنین نقش مهمی در پایان کمونیسم در کشور خود لهستان و به تدریج در اروپا داشته است. وی همچنین در بهبود رابطه کلیسای کاتولیک با اسلام، یهودیت و کلیسای ارتدکس شرقی تاثیر بهسزایی داشته است.
او اولین پاپ کاتولیک بود که در ۶ مه ۲۰۰۱ وارد مسجدی در دمشق شد و در آن به نیایش پرداخت. از سال ۱۹۸۱ میلادی، دربار واتیکان به دستور ژان پل دوم، برای خاتمهدادن به حدس و گمانها در مورد میزان ثروت و درآمد کلیسا، حسابهای مالی خود را منتشر میکند.
در سال ۱۹۸۱ میلادی ژان پل دوم در میدان سنت پیتر واتیکان دچار سوقصد شد وبه شدت مجروح شد٬عامل ترور محمدعلی آقجا (اسلامگرا و اهل ترکیه)٬نام داشت که پس از دستگیری گفته بود که ترور پاپ را سازمان جاسوسی شوروی و گروهی از دیپلماتهای بلغارستان سازماندهی کردهاند.پاپ ضارب خود را زود بخشید. او در سال ۱۹۸۳ به زندان رفت و به مدت ۲۰ دقیقه به تنهایی با آقسا گفتگو کرد و اصرار ورزید که این مکالمه محرمانه باقی بماند. پاپ بعدها گفت که آقسا آموزش دیده بوده و به تنهایی عمل نکرده است. اما معتقد بود که هم سوء قصد و هم زنده ماندن او به اراده خدا بوده است.او گلوله ای را که از بدنش خارج شده بوده به عبادتگاه فاطیما در پرتغال اهدا کرد زیرا معتقد بود حضرت مریم در سال ۱۹۱۷ به سه دختر دراین منطقه خبر داده بود که چنین حادثه ای رخ می دهد.آقسا نیز در هنگام محاکمه خود به این پیشگویی اشاره کرد. اصرار پاپ موجب بخشش آقسا در سال ۲۰۰۰ شد. او به ترکیه بازگردانده شد و حکم مرگش نیز به ده سال تقلیل یافت. آقسا یکبار در سال ۲۰۰۶ آزاد شد اما مجدداً به فرمان دادگاه عالی ترکیه دستگیر شد و بقیه دوران محکومیت خود را سپری کرد.
کارل مالدن
کارل مالدن با نام اصلی ملادن جورج سکولوویچ بازیگر مشهور آمریکایی سینمای هالیوود، برنده جایزه اسکار و رئیس دورهای آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک بود.
کارل مالدن دارای معیارهای زیبایی هالیوود نبود؛ داشتن یک بینی شکسته، گواهی بر این مدعا به شمار میآمد.
بازی در نقش مأمور پلیسی به نام «مایک استون» در دههٔ ۷۰ میلادی، در مجموعه تلویزیونی خیابانهای سانفرانسیسکو در کنار مایکل داگلاس، شهرت جهانی برای کارل مالدن به همراه آورد. بسیاری از بازیهای به یاد ماندنی او در نقش مکمل بودهاست. از آنجمله میتوان به فیلم اتوبوسی به نام هوس اشاره کرد که در سال ۱۹۵۲ میلادی، جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برایش به ارمغان آورد. کارل مالدن، از سال ۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۲ ریاست دورهای آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک را برعهده داشت. پرندهباز آلکاتراز، چگونه غرب برنده شد، بچه سینسیناتی، در بارانداز و پاتون از جمله مشهورترین فیلمهای کارل مالدن به شمار میروند.
کارل مالدن در سال ۱۹۳۸ میلادی، با مونا گرینبرگ، دیگر هنرپیشهٔ هالیوود ازدواج کرد و ازدواج این دو جزو یکی از پر دوامترین ازدواجهای هالیوود قرار گرفت.
ارسال نظر