وقتی همسرم دروغ میگوید...!
همه ما دوست داریم در زندگی با همسر خود صادقانه رفتار کنیم و متقابلا نیز صادقانه با ما رفتار شود ولی همیشه شرایط مطابق میل ما پیش نمیرود و گاهی با ناراستیها و دروغگوییها مواجه میشویم که آزارمان میدهد و نمیدانیم چطور باید با آن برخورد کنیم.
صرفنظر از اينكه افراد به چه دليل دروغ ميگويند، چه هدفي را دنبال ميكنند و مقصر اصلي رفتار آنها كيست، دروغگويي رفتار ناشايستي است كه مشكلات زيادي براي خود شخص دروغگو و اطرافيان او بهدنبال ميآورد. بهترين عكسالعمل ما در مقابل شخص دروغگو چه بايد باشد و چگونه ميتوانيم مانع اين رفتار او شويم؟ در اين خصوص با دكتر پروين ناظمي، روانشناس و مدرس دانشگاه گفتوگو كردهايم.
چرا دروغ مي گوييم؟
دروغ تحت فشار روحي: اصولا افراد دروغگو از ضعفي در وجود خود رنج ميبرند كه اين ضعف آنها معمولا به ترس و نداشتن اعتماد به نفسشان مربوط ميشود. اين افراد نه از حقوق واقعي خود آگاه هستند و نه حقوق ديگران را رعايت ميكنند. اگر فرد اعتمادبهنفس لازم را براي انجام كارهايي كه ميكند داشته باشد و بداند كاري كه ميكند درست است، بهراحتي هم ميتواند از كارش دفاع كند.
بنابراين نخستين مشكل كسي كه دروغ ميگويد اين است كه در وجود خود ضعفي احساس ميكند كه با پنهان كردن آن ميخواهد ديگران متوجه كمبود او نشوند. وقتي ما يكديگر را تحت فشار ميگذاريم، رفتارهاي همديگر را زير سؤال ميبريم و ميخواهيم همديگر را تغيير دهيم، باعث ميشويم براي مورد پذيرش واقع شدن به يكديگر دروغ بگوييم.
كودكيتان يادتان هست؟ اگر خود شما يا همسرتان دروغ ميگوييد، اين دروغگويي شما دلايل مختلفي دارد كه يكي از آنها ميتواند برخورد نامناسب والدينتان در دوران كودكي باشد. مثلا وقتي دروغ ميگفتيد نميتوانستند برخورد مناسبي با شما داشته باشند يا گاهي با سختگيريهاي بيش از حد خود عملا شما را در مسيري قرار ميدادند كه چارهاي جز دروغ گفتن نداشتيد. پس اين ميتواند يكي از دلايلي باشد كه وقتي در دوران زندگي زناشوييتان تحت برخي فشارها قرار ميگيريد دروغ ميگوييد.
به حقوق يكديگر احترام بگذاريم: بعضي از افراد به جاي حل مسئله، فقط طرف مقابل را تضعيف ميكنند. در واقع شناخت حقوق دوطرف و احترام به آن در دوران نامزدي و ازدواج بسيار مهم است؛ مثلا مردي كه فكر ميكند اگر به ديدن خانوادهاش برود همسرش ناراحت ميشود، گاهي مجبور ميشود در اينباره به همسرش چيزي نگويد. بنابراين حساسيتهاي دوطرف نسبت به بعضي مسائل، ناخودآگاه باعث ميشود افراد نتوانند هميشه يكديگر را در جريان كارهاي خود قرار دهند. ضمن اينكه حتي اين موضوع هم نميتواند توجيه مناسبي براي دروغگويي همسران به يكديگر باشد.
شجاعت داشته باشيم: اگر ما انجام كاري ر ا جزو حقوق شخصي خود بدانيم نميتوانيم به ديگران اجازه دهيم مانع انجام كارهايمان شوند؛تا حدي كه بهخاطر انجامشان مجبور به گفتن دروغ ميشويم. پس بايد بتوانيم جايي كه لازم است مخالفت كنيم، از خواستههاي خود دفاع و احساسات و خواستههاي خودمان را هم صادقانه بيان كنيم. البته بخشي از دروغگوييهاي ما هم به ترسهايمان برميگردد اما اينكه بخواهيم با يكسري ترس وارد زندگي زناشويي شويم و براي دروغگويي خود توجيه بياوريم مانند اين است كه بخواهيم خودمان را گول بزنيم.
پنهان كردن واقعيت يا گفتن دروغ : گاهي تلقي ما از پنهان كردن يك موضوع شخصي، از نظر طرف مقابلمان دروغ تلقي ميشود؛ درصورتي كه ما گاهي لازم ميدانيم كه بدون تأييد گرفتن از ديگران، كاري را انجام دهيم؛ مثلا شايد شما بخواهيد ميزاني از حقوق خود را به فردي يا جايي ببخشيد، بدون اينكه كس ديگري از آن اطلاع داشته باشد. در اين مورد شايد همسرتان فكر ميكند به او دروغ گفتهايد. بنابراين بهترين كار در اين موارد اين است كه در ابتداي زندگي زناشويي حد و حدود و حريم شخصي خاصي براي همديگر مشخص كنيم.
انواع دروغ را چگونه تشخيص دهيم؟
خاليبنديهاي دوران نوجواني! بعضي افراد در نوجواني براي آنكه بتوانند وجود خود را به ديگران ثابت كنند، به دروغ ميزان تواناييهاي خود را در زمينههاي مختلف چندين برابر جلوه ميدهند. گاهي نميتوان اين رفتار آنها را دقيقا معادل دروغ دانست و شايد بتوان آن را نوعي «قهرماننمايي» ناميد و گاهي هم اصطلاح «خاليبندي!»را براي آن بهكار برد كه با عكسالعمل صحيح از جانب والدين خنثي خواهد شد. ولي ما نميتوانيم در مقابل دروغگوييهاي فرزندمان بگوييم حالا چون بچه است اشكال ندارد گاهي هم دروغ بگويد! بهترين كار براي مقابله با اينگونه دروغها اين است كه تواناييهاي واقعي كودك را برايش پررنگتر كنيم و به او اجازه دهيم حس اعتمادبهنفسش را با توجه به استعدادها و تواناييهايش تقويت كند.
دروغهاي كاري! بعضي افراد در مسائل كاري براي رسيدن به سود و منفعت بيشتر، به راحتي دروغ ميگويند و همين موضوع باعث ميشود بهتدريج اين شيوه بهعنوان الگويي در ذهنشان نقش ببندد و كمكم در جنبههاي ديگر زندگي مانند ارتباط با همسر يا والدين هم به راحتي دروغ بگويند. بهترين راهكار براي مقابله با اين نوع دروغها، برخوردار شدن از اعتقاد و ايمان قويتري است كه ما را از عواقب كارهايي كه ميكنيم آگاه كند.
دروغهاي دوران آشنايي! بسياري از افراد هنگام آشنايي يا نامزدي دروغهايي ميشنوند اما چون دوست دارند رفتار طرف مقابل را توجيه كنند تا او را از دست ندهند آن را جدي نميگيرند. گاهي افراد براي جلب توجه بيشتر دروغهايي ميگويند كه حتما بايد جدي گرفته شوند، علتيابي شوند و از بين بروند. البته در بعضي موارد هم شايد افراد نخواهند تمام اطلاعات مربوط بهخود را در دوران آشنايي و قبل از تصميم براي ازدواج در اختيار همديگر قرار دهند. چون در اين زمان نيازي نميبينند بسياري از مسائل خانوادگي و شخصي خود را مطرح كنند.
گاهي هم پيش ميآيد موضوعي مربوط به گذشته فرد است كه تأثيري در زمان حال او ندارد و نگفتن آن هم مشكلي بهدنبال نخواهد داشت، پس ميتواند مطرح نشود اما در ارتباطات زناشويي هر موضوعي كه مربوط به گذشته است و در زمان حال تأثيرگذار است حتما بايد مطرح شود. در واقع تا قبل از ازدواج، هر كسي بايد صادقانه همهچيز را در مورد خود بيان كند تا طرف مقابل قدرت تصميمگيري و حق انتخاب داشته باشد.
دروغهاي دوران زناشويي! وقتي دروغ گفتنهاي يك شخص در دوران آشنايي يا نامزدي بيش از حد ادامه پيدا كند، ميتواند در نهايت منجر به جدايي شود اما بعد از ازدواج شرايط فرق ميكند، بايد بيشتر تلاش كنيم و اگر طرف مقابلمان دروغ ميگويد او را كمك كنيم تا مشكلش حل شود.
بهترين واكنش چيست؟
۱- وقتي همسرمان دروغ ميگويد: ما به هيچ وجه نبايد با تحقير و توهين و سرزنش، شخصيت طرف مقابلمان را زير سؤال ببريم چون اگر در ارتباط زناشويي، شخصيت يك طرف زير سؤال برود، آن رابطه به سختي ترميم ميشود؛ ضمن اينكه رفتارهاي پنهاني شخص دروغگو هم بيشتر تقويت ميشود.
۲- بهترين راههاي مقابله با دروغ: بهترين كار، استفاده از محركهاي آزاردهنده براي طرف دروغگو است؛ يعني ميتوان او را از چيزهاي موردعلاقهاش محروم كرد. اينگونه تقويتهاي منفي به شرط اينكه با صبر و حوصله همراه باشد مؤثر واقع خواهد شد.
۳- به فرد دروغگو تذكر بدهيم: اگر مشكل دروغگويي افراد بيمارگونه نباشد، حتما با تذكر طرف مقابل مبني بر ادامه ندادن آن، برطرف خواهد شد. البته نبايد مشكل دروغگويي شخص را با حالتي ناشي از سرزنش و تحقير با او مطرح كنيم؛ چون در بسياري از موارد نتيجه عكس ميدهد و حتي مقاومت فرد را هم بالاتر ميبرد. در واقع نكته مهم در خانواده، شناخت حقوق زن و مرد و احترام به آن است.
۴- بيان و لحن مناسب : توجه به ۳ويژگي مهم يعني نوع كلام، لحن گفتار و زبان بدن هنگام بيان درخواست و گفتوگو در چگونگي برقراري ارتباط بسيار مؤثر است. وقتي ما با حالتي حق به جانب همراه با اخم و خشم از حق و حقوق خود دفاع ميكنيم «من توي اين زندگي حق دارم. به تو هم اجازه نميدم به كارهاي من دخالت كني. من به هر كسي بخوام كمك ميكنم و...» با زماني كه با لحني مهربان ميگوييم «من چون خيلي دوست دارم كمكي به تو بكنم، نميخوام مشكل مالي برات پيش بياد.
اگر مشكلي هست به من هم بگو و...» خيلي متفاوت است. وقتي نميتوانيم رفتار مناسبي در مقابل همسرمان داشته باشيم، خيلي عجيب نيست كه او هم نخواهد مسائل و مشكلاتش را به ما بگويد يا حتي به ما دروغ بگويد. گاهي لحن كلام ما آنقدر پرخاشگرانه و تأكيدي است كه طرف مقابل فكر ميكند داريم براي او تعيين تكليف ميكنيم. بنابراين توجهي هم به حرف ما نميكند.
۵- دروغهاي خود را توجيه نكنيم: اينكه ما گاهي بهخاطر ناراحت نشدن طرف مقابل يا جلوگيري از به هم خوردن رابطه، همسرمان را در جريان بعضي مسائل حساسيتبرانگيز قرار ندهيم، باعث نميشود بهخود اجازه دهيم دائم به همسرمان دروغ بگوييم! در واقع اگر ما انجام كاري را حق خود ميدانيم، ميتوانيم شجاعانه از آن دفاع كنيم ولي اگر كار ناشايستي انجام دادهايم كه حتي نميتوانيم مطرحش كنيم، پس اصلا چه دليلي داشته كه آن را انجام دهيم!
۶- از اعتماد همسرمان سوءاستفاده نكنيم: با توجه به اينكه اساس و پايه زندگي مشترك صداقت است، اگر افراد نتوانند صداقت داشته باشند نميتوانند به يكديگر اعتماد كنند ؛بنابراين بهگونهاي رفتار نكنيد كه اين اعتماد از شما سلب شود. فراموش نكنيم اگر ما بتوانيم محدوده حريم شخصي يكديگر را بشناسيم و به آن احترام بگذاريم، دليلي براي دروغ گفتن باقي نخواهد ماند. البته وقتي يك نفر شروع به دروغگويي ميكند طرف مقابل هم معمولا به اين رفتار او دامن ميزند.
۷- صداقت؛ ضرورت ارتباط زناشويي: بهطور كلي ضرورت پايهريزي صحيح يك ارتباط موفق، صداقت است، يعني وقتي هر كدام از دوطرف صداقت داشته باشند، اعتماد بهوجود ميآيد و وقتي دوطرف به هم اعتماد ميكنند ميتوانند نسبت به يكديگر گذشت داشته باشند. بنابراين به هيچ عنوان در هيچ دورهاي و با هيچ بهانهاي ازجمله ترس از ترك طرف مقابل، از بين رفتن آبرو يا هر توجيه ديگري مجاز به دروغگويي نيستيم چون در هر صورت دروغ، صفتي منفي و آسيبزننده است.
کارشناس: دکتر سعید آزادیعصر روانشناس باليني و مشاور خانواده
سؤال: دختري ۲۴ساله هستم و دانشجوي مقطع كارشناسي. ۳ماه است كه با يكي از همدانشگاهيهايم نامزد كردهام. من خودم اهل شهر كرمان هستم و خواستگارم اهل بابلسر اما هر دويمان در كرمان دانشجوييم و بهمن همين امسال فارغالتحصيل ميشويم. ۳هفته است كه متوجه شدهام نامزدم در شهر خودشان دنبال كار ميگردد. من دوري از خانواده برايم خيلي سخت خواهد بود. چندبار از او خواستم كه در كرمان دنبال كار بگردد اما گفت نظرش تغيير نميكند و من بايد همراه او به بابلسر بروم. بهنظر شما بايد چه كار كنم ؟ چطور ميتوانم او را راضي كنم كه بعد از ازدواج در كرمان زندگي كنيم؟
پاسخ: شما و نامزدتان بايد با يكديگر به توافق برسيد. يك نفر از شما يك شهر و نفر ديگر شهر ديگري را براي زندگي ترجيح ميدهد. توافق يعني يك نفر بايد به نفع ديگري كنار بيايد. چنين مواردي را در زندگي مشترك نميتوان ۵۰درصدي درنظر گرفت؛ يعني اينكه ۵۰درصد خانم حق داشته باشد و ۵۰درصد آقا. شما دوست عزيز بهعنوان گام اول بايد نظر خانوادهتان را هم در اينباره بپرسيد و ببينيد آيا خانوادهتان با مهاجرت شما به يك شهر ديگر مخالفتي ندارند.
شما طي گفتوگو با نامزدتان مطلع شدهايد كه ترجيح ايشان اين است كه در شهر خودش تشكيل خانواده بدهد. با توجه به اين مسئله تلاش شما در اين زمينه كه بخواهيد او را راضي يا وادار به زندگي در شهر خودتان بكنيد نهتنها نتيجهبخش نخواهد بود بلكه ميتواند زمينهساز اختلاف بعدي شما و ايشان باشد. همچنين در فرهنگ و قانون كشور ما، تعيين محل سكونت با مرد است. بنابراين بهعنوان گام دوم ببينيد اگر بعد از ازدواجتان به يك شهر ديگر مهاجرت كنيد آيا ميتوانيد از لحاظ احساسي و عاطفي دوام بياوريد يا نه؟ بهعبارت ديگر سبك سنگين كنيد ببينيد ازدواج با نامزدتان كه به او علاقهمند هستيد برايتان ارجحتر است يا نزديك بودن و در كنار خانواده، اقوام و شهر و ديارتان بودن. اين شما هستيد كه بايد با خودتان روراست باشيد و تن به انتخاب دهيد.
حين تصميمگيري اين نكته را درنظر بگيريد كه در مسئله ازدواج بهخصوص در جامعه ما كه موقعيت و خرده فرهنگهاي خانوادگي زيادي وجود دارد توافقهاي قومي و فرهنگي مستلزم تطابق و سازگاري زيادي است. بهخصوص براي شمايي كه تصميم ميگيريد از خانواده و شهر و ديارتان فاصله بگيريد و در شهر همسرتان زندگي مشتركتان را آغاز كنيد. قبل از تصميمگيري بايد توان پذيرش و سازگاري خود را با شرايط جديدي كه در انتظارتان هست بسنجيد و ببينيد آيا در چنين شرايطي توان تطابق پيدا كردن و سازگار شدن با تغييرات موجود را داريد يا خير. بهعنوان سخن آخر به دليل تفاوتهاي فرهنگي و موقعيتي زيادي كه با همديگر داريد بهتر است قبل از ازدواج و تشكيل زندگي مشترك حتما از يك مشاور خانواده براي ايجاد تطابق فرهنگي كمك بگيريد.
نظر کاربران
اولین قدم باید طرف رو قانع کرد که داره دروغ میگه!!!
اونها اصلا زیر بار نمیرن که دروغ میگن جه برسه به اینکه بخوایم اونها رو منع کنیم !!