آیا کلاس کواچ از والیبال ما پایین تر است؟
چهار بازی و فقط یک امتیاز. تیم ملی والیبال ایران شروع درخشانی در لیگ جهانی ۲۰۱۵ نداشت. این تزلزل، پیشتر از اردوی اروپایی آغاز شده بود. دو شکست مقابل فنلاند که والیبالش برای علاقه مندان این ورزش در ایران ناآشناست؛ سپس پیروزی هایی نه چندان مقتدرانه مقابل جمهوری چک.
مجله روشن - مهدی رستم پور: چهار بازی و فقط یک امتیاز. تیم ملی والیبال ایران شروع درخشانی در لیگ جهانی 2015 نداشت. این تزلزل، پیشتر از اردوی اروپایی آغاز شده بود. دو شکست مقابل فنلاند که والیبالش برای علاقه مندان این ورزش در ایران ناآشناست؛ سپس پیروزی هایی نه چندان مقتدرانه مقابل جمهوری چک.
در آمریکا حساب ویژه ای باز کرده بودیم روی حمایت ایرانیان مقیم؛ اما تهرانجلس هم کمکی به تیم ملی نکرد. عملکرد نامطلوب بچه ها باعث شد «اسلوبودان کواچ» انتقادات فراوانی را متوجه شاگردان خود کند. سرمربی تیم ملی گفت: «شاگردانم اشتباهات زیادی داشتند، چه بگویم وقتی با این همه اشتباه و خطا در زمین بازی کردند. من با تیم ایران در 60 بازی حضور داشتم و هنوز هم نمی دانم چرا بازیکنان من می ترسند. باید این مشکل را حل کنم. ایران واقعی فقط لحظاتی در زمین حضور داشت.»
«سعید معروف» نیز عقیده ای مشابه داشت. او تاکید کرد: «چیز زیادی برای گفتن ندارم. بدترین بازی من در چند سال اخیر بود. باید از بازی امروز درس بگیریم و در بازی های آینده از این تجربه استفاده کنیم. وقتی می دیدیم آمریکا در هر سمت از ما پیش می افتد، تمرکز خود را از دست دادیم و کار چندانی از دست مان برنیامد.»
این اظهارات برای هر چهار مسابقه تیم ملی صدق می کند و فقط در برخی ست ها نقض شده. گرچه پارسال هم شروع والیبالیست ها بی فروغ بود و سپس به تدریج، رقبا را از پیش رو برداشتند.
پیشرفت شگفت انگیز والیبال ایران و اقبال گسترده عمومی به این ورزش، شبیه ماجرایی هست که در آن از هزاره سوم میلادی برای فوتبال ترکیه اتفاق افتاد.
صعود به جام جهانی پس از نیم قرن، ایستادن روی سکوی سوم جام جهانی و بعدا کسب همین عنوان در جام ملت های اروپا و هم چنین پیوستن ستاره های ترک به لیگ های معتبر.
شهروندان این کشور، دیوانه وار شیفته فوتبال شدند. آن ها خود را بهترین تیم دنیا می دانستند و در بحبوحه بحث الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا، از این آقایی خودخوانده به وجد آمده بودند.
حجم هیجان ملی، احساس و هزینه های هنگفتی که صرف توسعه فوتبال ترکیه شد، تناسبی با محتوای فنی این فوتبال نداشت. نه فقط دریای پولی که دولت و بانک ها برای تاسیسات فوتبالی پرداختند؛ بلکه هزینه گزاف و غیرقابل جبران، تخریب سایر رشته های ورزشی بود.
«تانیر ساگیر»، «خلیل موتلو» و «نعیم سلیمان اوغلو» در وزنه برداری، «محمود دمیر» یا «حمزه یرلی کایا» در کشتی دیگر تکرار نشدند. ترکیه ناخواسته ورزش های سنتی و کم هزینه اش را فدای شتاب مهارناپذیر فوتبال کرد.
اگر سال ۱۹۹۴ در سالن «ایپکچی» استانبول برای تماشای کشتی قهرمانی جهان، جایی برای ایستادن هم پیدا نمی شد، سال ۲۰۱۳ سالن «سینان اردم» در همین شهر خالی بود و فقط ایرانیان حضور داشتند!
ترکیه در فوتبال دیگر به جام جهانی صعود نکرد. حدود ۶۰ سال است که به المپیک نرسیده و در آخرین دوره جام ملت ها هم غیب بوده. باشگاه هایش به طرزی محسوس، جایی در جمع بزرگان اروپا ندارند و آن التهاب و هیجان فزاینده عموم مردم نیز فرونشسته. والیبال در ایران همیشه پرطرفدار بوده اما از دوسال پیش بود که تمام جامعه را دربر گرفت. هواداران تازه وارد به این ورزش، در خیابان و مواجهه با والیبالیست ها یا در صفحات مجازی، پتک والیبال را بر سر فوتبال می کوبیدند. این جمله برای همه ما آشناست: «درد و بلات بخوره تو سر فوتبالیست ها!»
تصور بسیاری، هم چنان بر این است که والیبالیست ها پولی دریافت نمی کنند. در حالی که میانگین قرارداد بازیکنان تیم ملی والیبال، کم تر از رقم دریافتی ملی پوشان فوتبال شاغل در لیگ ایران نیست. والیبال تنها رشته ای بود که در بازی های آسیایی اینچئون، اعضای خانواده ورزش کاران نیز کنارشان حضور داشتند. ورزشی که بابت موفقیت های ارزنده اش، با اهدای مجوز واردات خودرو تجلیل شد.
احساسات عاشقانه ای که والیبال را بر تخت شاهی ورزش ایران نشاند، در پی چند شکست، تقریبا به همان شدت و تندی، معکوس شد! بخشی از حامیان سینه چاک پارسال، امسال منتقدانی برافروخته اند که بازیکنان تیم ملی هم دیدگاه های شان را در صفحات مجازی می خوانند. حتی سعید معروف پس از بازی با لهستان نسبت به بازتاب تلخ شکست ها، واکنش نشان داد.
در این بین، حملاتی هم به سرمربی تیم ملی صورت گرفت. اصولا در روزش ما، محتمل ترین برخورد با نتایج ضعیف، سرنگونی سرمربی است، حتی اگر عامل اصلی و فرعی ناکامی نبوده باشد.می گویند چرا سکوت می کند. عده ای برعکس، ایراد می گیرند چرا فریاد می زند! اغلب نمی دانند او سه سال مربی سال در صربستان و دو سال هم مربی سال در والیبال ایتالیا شناخته شده است. فریادهای ولاسکو هم زمانی مورد اعتراض منتقدان بود. نقدهای بی بنیه و فاقد محتوای فنی. «سعید رضایی»، مربی پیکان و لژیونر سابق در لیگ ایتالیا معتقد است بازیکنانی مثل صنوبر، باید با فریاد، تهییج و هدایت شوند. به گفته سعید، نمونه های خشن تر در والیبال دنیا فراوان است. مثلا «رزنده» سرمربی برزیل.
یک فعال محیط زیست که با حفظ سمت، شکارچی هم هست(!) یادداشتی داد به یک سایت پرمخاطب. او ایرادهایی در علمکرد کواچ تشخیص داد و خواستار پیوستن «مصطفی کارخانه» به کادر فنی تیم ملی شد! چنان مصمم که شاید حتی فرصت مرور نتایج کواچ در سال گذشته را نیافته بود. قبلا مشابه همین رفتار را برخی رسانه ها با «خولیو ولاسکو» انجام داده و او را رنجانده بودند. طوری که ناگزیر شد در کنفرانس خبری، تاکید کند والیبال را بهتر از ما می فهمد. شکست والیبال در فنلاند، آمریکا و لهستان یا روسیه هواداران این رشته را غمگین می کند اما واکنش های عصبی و غیرحرفه ای به نتایج، حمله به سرمربی و تخریب روحیه بازیکنانی که در کوران مسابقاتی فشرده و پرفشار قرار دارند، می تواند موقعیت کنونی والیبال ایران در جهان را به سرعت از ما بگیرد.
کشورهای زیادی هم توی صف هستند که عطش پس گرفتن جایگاه شان را دارند. وقتی در مصاف دو تیم بزرگ، مثلا ایران و لهستان، یک تیم به برتری می رسد، حتما نباید علت شکست تیم مقابل را در کم فروشی یا ناتوانی کادر فنی یا بازیکنان جست و جو کنیم. زیرا نه قهرمانی آسیا به صورت ابدی متعلق به ماست و نه حضور در جدول برترین های لیگ جهانی. صعود به المپیک نیز ممکن است باز هم به تاخیر بیفتد. سهل است شادی در پیروزی ها و سهیم شدن در حماسه های ورزشی. اما صبوری در ناکامی ها داشتن جنبه باخت هم بخشی از فرهنگ هواداری است.
نظر کاربران
دست نویسنده محترم درد نکنه ! خیلی وقت بود که همچین متن زیبای ورزشی نخونده بودم !
کواچ بسیار هم مربی خوبیه...من نمیفهمم چرا بعضیها اینقدر جوگیرند که با یک باخت داد وهوار راه می اندازند وبا یک پیروزی چنان تعریفهای اغراق آمیز میکنند که برزیل قدرت اول دنیا هم چنان با اعتماد به نفس حرف نمی زند
تعادل بهترین کاره...