طنز؛ بازداشت مرتضوی!
محمدرضا ستوده در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: من شنبه صبح به سمت سرخرود در استان مازندران حرکت کردم. سرخرود حدفاصل محمودآباد و فریدونکنار است. من به همراه خانواده به سرخرود آمدیم تا چند روزی ریلکس کنیم و از شر آلودگیها، کثافات و استرسهای تهران دور باشیم. ما به سرخرود آمدیم تا از مرکزیت خبرهای دلهرهآور و اضطرابزا فاصله بگیریم.
محمدرضا ستوده در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: من شنبه صبح به سمت سرخرود در استان مازندران حرکت کردم. سرخرود حدفاصل محمودآباد و فریدونکنار است. من به همراه خانواده به سرخرود آمدیم تا چند روزی ریلکس کنیم و از شر آلودگیها، کثافات و استرسهای تهران دور باشیم. ما به سرخرود آمدیم تا از مرکزیت خبرهای دلهرهآور و اضطرابزا فاصله بگیریم.
اما دیروز ظهر که از خواب بیدار شدم تلگرام را باز کردم و این خبر را خواندم: سعید مرتضوی صبح امروز در ویلایی در سرخرود مازندران بازداشت و دقایقی پیش وارد زندان اوین شد!
همانطور که دیدید من و سعید مرتضوی برای دور شدن از استرس و دلهرههای تهران، یک نقطه را انتخاب کردیم، یعنی سرخرود!
دو حالت دارد. زمانی که خانواده ما در جاده هراز خوشحال بود که به سرخرود میرود و از آلودگی و استرس تهران دور میشود، احتمالا آلودگی و استرس پشت سر ما بوده و ما را تعقیب میکرده تا آن هم به سرخرود بیاید. حالت دوم اینکه زمانی که خانواده ما در جاده هراز خوشحال بود که از آلودگی و استرس دور میشود، آلودگی و استرس قبل از ما به سرخرود رسیده بوده و منتظر بوده تا از ما استقبال کند!
در این دو روزی که اینجا بودیم حال و هوای سرخرود هیچ فرقی با تهران نداشت. فضایی سنگین و دلهرهآور. دانههای استرس در هوا معلق و پراکنده به این طرف و آن طرف میرفتند. هوا ابری و دریا توفانی بود. هر کاری میکردیم که خوش بگذرد فایدهای نداشت تا اینکه امروز دلیلش را فهمیدم. حضور سعید مرتضوی در چند متری ما...
چرا سعید مرتضوی برای قایم شدن باید همان جایی برود که من میخواهم بروم تعطیلات؟ چرا من باید همانجایی بروم تعطیلات که سعید مرتضوی میخواهد آنجا قایم شود؟
نظر کاربران
خیلی بی مزه ای آقای طناز.