احمدرضا كاظمي در ستون طنز رونامه قانون نوشت: بنرهاي تبليغاتي شهرداري تهران در مترو و ايستگاههاي اتوبوس بيشتر شباهت بسياري زيادي به برنامههاي صداوسيما دارن. همونقدر روي مُخ، همونقدر بيمنطق و همونقدر متناقض! با اين تفاوت كه در مساله برنامههاي صداوسيما، حداقل ميشه با خاموش نگه داشتن تلويزيون نگاهمون رو ازشون مصون بداريم اما از بنرهاي شهرداري هيچ راه گريزي نيست.
احمدرضا كاظمي در ستون طنز رونامه قانون نوشت: بنرهاي تبليغاتي شهرداري تهران در مترو و ايستگاههاي اتوبوس بيشتر شباهت بسياري زيادي به برنامههاي صداوسيما دارن. همونقدر روي مُخ، همونقدر بيمنطق و همونقدر متناقض! با اين تفاوت كه در مساله برنامههاي صداوسيما، حداقل ميشه با خاموش نگه داشتن تلويزيون نگاهمون رو ازشون مصون بداريم اما از بنرهاي شهرداري هيچ راه گريزي نيست. اصلا انگار كه شاعر، ترانه «رو در و ديوار اين شهر، همهاش از تو يادگاره» رو براي سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري گفته. يعني شما كافيه سرتون رو تو يكي از ميدونهاي بزرگ شهر بچرخونيد، قطعا هيچ جهت جغرافيايي رو پيدا نخواهيد كرد که يه پوستر از شهرداري در مسيرش قرار نگرفته باشه. حالا قسمت جالب ماجرا اينجاست كه اين تنوع فقط در حوزه تعدد تعريف نشده و در بحث محتوا هم ما شاهد اين هستيم كه كارشناسان محترم شهرداري هيچ حوزهاي رو بينصيب نميذارن. از موضعگيري در مورد نحوه تربيت فرزند و اخلاق و اقتصاد تا اعتياد و... همه توي طراحيهاي دوستان لحاظ ميشه.
اما جديدترين شاهكار اين عزيزان طراحي يك پوستر عليه شبكههاي اجتماعي تلگرام و اينستاگرامه كه توش يه كودك میخواد بره داخل كتابخانه و به سمت يه كتاب براي مطالعه اما آقا اينستاهه و آقاتلگرامه دستاش رو از پشت بستن بهش اجازه نميدن كتابشرو لمس كنه و احتمالا ميخوان ببرن بندازنش توي منجلاب تاريكي و جهل! محتوايي كه ما حداقل انتظار داشتيم توي دوره كسي مثل آقاي نجفي باهاش روبهرو نشيم! اما اين انتظارمونم مثه ساير انتظاراتي كه براي «شايسته سالاري»، «عدم استفاده از آقازادههاي اصولگرا»، «هوشياري در هنگام بحران» از تيم جديد آقاي شهردار داشتيم، فقط seen شد! اما جالبترين نكته اين پوستر آنتياينترنتي اينه كه دقيقا گوشهاش آدرس صفحه اينستاگرام و كانال شهرداري رو هم نوشتن و از مردم دعوت كردن كه دنبالشون كنين!
يعني مرحوم اخوان ثالث در شعر «از تهي سرشار، جويبار لحظهها جاري» هم نتونسته بود به اين زيبايي مفهوم آرايه ادبي «پارادوكس» رو به نمايش بذاره! حكايت اين دوستان ما در شهرداري حكايت آدم رطبخوردهايه كه نه تنها مردم رو از خوردن رطب منع ميكنه، بلكه آهنگ «امشب دل من هوس رطب كرده» استاد شماعي زاده رو هم با صداي بلند گذاشته توي ماشينش و توي شهر مشغول دور دوره!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر