اختلاف صفاییفراهانی با مهرعلیزاده چه بود؟
خیلی سخت راضی به انجام مصاحبه شد. محسن صفایی فراهانی در شرایط حاضر موافق مصاحبه در حوزه ورزش و فوتبال نبود. میگفت همه چیز که خوب است و به جام جهانی رفتهایم و دیگر حرفی نمیماند.
قانون با ذکر این مقدمه، گفتوگوی دو ساعته خود با صفایی فراهانی را منتشر کرده که گزیده آن در پی میآید:
* ملت یک رویکرد مثبتی را به انتخابات نشان دادند، شرایط به سمتی رفته که جامعه دارای یک روحیه و امید شده که در این فضا تحرک بهوجود میآید اما الان نمیتوان گفت سیاستهای مورد نظر دولت یازدهم در حوزه ورزش چیست و به چه نسبت میتوان تحول ایجاد کرد. اگر بخواهند مسکن و ترمیمکننده شرایط موجود باشند خیلی نباید امیدوار بود. اینکه بخواهند کمی وضع بهتر شود هیچ اتفاق اساسی رخ نخواهد داد.
* مشکلی که ما در دولت آقای هاشمی، آقای خاتمی و دولت آقای احمدینژاد در حوزه ورزشی داشتیم این بود که هیچوقت ورزش را به عنوان یک فعالیت فرهنگی، اقتصادی نگاه نکردیم. در طول ۲۵ سال گذشته بعد از جنگ هیچ ورزشی را به عنوان یک پایگاه فرهنگی اقتصادی نگاه نکردیم و بیشتر برای دولتها یک پایگاه تفریحی سرگرمی بوده است و این بزرگترین اشتباهی بوده که دولتهای گذشته نسبت به ورزش داشتهاند.
* کشور ژاپن با اقتصادی کردن ورزش سبب شد تا ۴۵ هزار باشگاه در این کشور فعالیت داشته باشند که بالغ بر ۴۰ میلیون نفر در این باشگاهها فعالیت دارند و میبینید که در المپیک در خیلی از رشتهها مدالآور هستند.
* مدیران به دنبال این هستند شرایطی که پرسپولیس و استقلال بهوجود میآورند را از دست ندهند و بهرهبرداریاش را خودشان انجام دهند. بهرهبرداری همیشه هم مالی نیست بلکه بهرهبرداری سیاسی است. اگر واقعا دولت توجه کند که ورزش هم میتواند یک بال اقتصادی مناسب باشد هم در جهت بهرهوری مناسب هم در راستای اشتغالزایی مناسب نباید بهخاطر دو باشگاه کل ورزش را تحتالشعاع قرار دهد.
* من به نظرم اشتباهی که در این موضوع بهوجود آمده این است. آیا این آدمهایی که به ورزش میآیند میتوانند سیاسی باشند یا نمیتوانند؟ اصلا هیچ مدیری در جامعه نمیتواند فعالیت کند مگر آنکه سیاسی باشد. پس سیاسی بودن عیب ندارد اما آیا مقوله سیاست را وارد محیط کارش میکند یا این کار را نمیکند. این بحث ورود سیاسیون در مورد فرهنگ و صنعت هم صادق است مگر در این حوزه ها و حوزههای دیگر افراد سیاسی حضور ندارند؟ من از خودم دفاع نمیکنم اما در آن دوره شما یک رئیس هیات پیدا میکنید که بهخاطر مسائل سیاسی آمده باشد یا با یک مدیر باشگاه یا بازیکن بهخاطر مسائل سیاسی برخورد کرده باشم؟
* در سال ۷۳ زمانی که مصطفوی رئیس فدراسیون بود من عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بودم و در دولت نبودم و فعالیت سیاسی هم نمیکردم. یک سال عضو فعالیت هیات رئیسه بودم اما دیدم نمیتوانم در کنار ایشان کار کنم. دیگر حضور پیدا نکردم تا اینکه مهندس فائقی آمدند پیش من و اصرار کردند که من برگردم به فوتبال و بیایم مسئولیت فوتبال را بر عهده بگیرم که جواب من منفی بود و بعد از اصرار دوباره گفتم باشد اگر مشکل شما تیم ملی هست یک پست نایبرئیس برای من بزنید تا تمام امور تیم ملی را برعهده بگیرم و مربی بیاورم و نمیگذارم مشکلی برای تیم ملی بهوجود بیاید. حتی مهندس فائقی قبول کرد اما هاشمیطباء اصرار کرد شما باید رئیس فدراسیون شوید و مطلقا در آن زمان نه آقای خاتمی با من تماس داشت نه آقای خاتمی را دیدم و نه کسی واسطه شد.
حتی آقای هاشمیطباء اشارهای مبنی بر اینکه آقای خاتمی یا کس دیگری خواستهاند که من باشم نداشتند. من به دلیل اینکه از قبل در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بودم این ارتباطات وجود داشت. این طور نبود که فیالبداهه آمده باشم. آن زمان من با اکراه پذیرفتم و دیگر ماندنی شدیم ...
* ورزش ما به صورت گلخانهای اداره میشود. به همین صورت مربی میآوریم، باشگاه اداره میکنیم و بازی دوستانه ترتیب میدهیم، بدین شیوه نتیجه هم میگیریم و به جام جهانی هم میرویم. این موضوع در تمام زمینهها وجود دارد. امروز یک جراح مغز ایران در دنیا معروف میشود به این معنی نیست که ما هر چی جراح تربیت کردهایم نخبه هستند. ما ساختارسازی نمیکنیم، هیچوقت نکردهایم. ما به جام جهانی ۹۸ فرانسه شانسی رفتیم و جرقهای بود.
* یکی از دلایلی که من از فدراسیون فوتبال کنار آمدم که حواشی زیادی داشت، این بود که متوجه شدم نمیگذارند باشگاهها را به سمت خصوصیسازی ببریم. عامل اصلی کنارهگیری من این بود که مدیریت آن زمان سازمان ورزش (محسن مهر علیزاده) آمادگی هیچگونه تغییری را نداشت و وقتی این آمادگی وجود ندارد هر گونه تلاشی بینتیجه خواهد ماند.
* به هرحال ما بایستی میرفتیم به سمتی که زمینه رشد ورزش در بخش خصوصی را به وجود بیاوریم اما این نگاه وجود نداشت. زمانی که مهندس هاشمیطباء را میخواستند تغییر دهند از من پرسیدند و مشورت کردند و من پرسیدم آیا نگاه حکومت به ورزش کاملا تغییر میکند با این جابجایی که گفتند نه، گفتم چه فرقی میکند، اگر قرار باشد نگاه تغییر نکند، خود هاشمیطباء بهترین است. آدمی که جای هاشمی طباء میآید تا بخواهد با شرایط آشنا شود زمان میبرد.
* وقتی آدم جدید آمد احساس کردم نه تنها در حد روال آقای هاشمیطباء اتفاقی نمیافتد بلکه بسیار ضعیفتر کارها پیش میرفت. از طرف دیگر هم به دلیل ناآشنایی با مکانیزمهای ورزشی دخالتهای بیموردی انجام میشد. شاید بیشترین اختلاف را با آقای هاشمیطباء داشتم و ایشان با من اما در کاری دخالت نکرد و من هم به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی حرمتش را حفظ کردم. اختلاف سلیقه داشتیم اما فقط اختلاف سلیقه بود و وقتی آقای هاشمیطباء دید من کار فوتبال را انجام میدهم در کار من دخالت نمیکرد و کرارا هم به اطرافیانشان میگفتند وقتی فلانی دارد فوتبال را اداره میکند من به ورزشهای دیگر میپردازم و بعد از هاشمیطباء به نظر میرسد این نگاه دخالتگرایانه سبب شده ورزش در حوزه مدیریت سیر نزولی به خود بگیرد.
* مادامی که نگاه ما نگاه دولتی است هیچ اتفاقی در ورزش رخ نمیدهد. یک جام جهانی در آفریقای جنوبی برگزار شد یا در کره و ژاپن، چه تعدادی استادیوم با کلاس جهانی به آن کشورها اضافه شد و در چه مدت؟ بعد میآییم به ایران نگاه میکنیم، به ساختار ورزش کاری نداشته باشیم. هنوز بهترین استادیوم ما آزادی است که استادیوم آزادی سال ۱۹۷۳ ساخته شده است.
* ساخت ورزشگاه نقش جهان اصفهان زمان آقای خاتمی شروع شد و از آن تاریخ نزدیک به ۱۶ سال است میگذرد. چرا تمام نشده؟ شهر اصفهان دو تیم در لیگ برتر و آسیا داشتند و دارد اما همیشه هواداران باید ۷۰۸۰ کیلومتر بروند خارج شهر برای دیدن بازی.
* همانطور که وزیر صنعت مهم است وزیر ورزش هم اهمیت دارد. مساله انسانهاست و سلامتی آنهاست. فقط بحث قهرمانپروری نیست بلکه جایگاه ورزش شوخی نیست. به هر حال چون ورزش در هیچ کابینهای چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به عنوان یک فعالیت فرهنگی اقتصادی مورد توجه دولتها قرار نگرفته است، طبیعی است چنین نگاهی وجود داشته باشد.
* آن چیزی که من از لیگ حرفهای در ذهن داشتم و فکر میکردم ظرف ۵ سال باید به آن میرسیدیم امروز فکر نمیکنم به ۵ تا ۱۰ درصد آن هم رسیده باشیم. چون بارها گفتهام آییننامهای که ابتدا نوشته شد یک آییننامه ساده بود که قرار بود سال به سال اصلاح شود و به سمت حرفهایگر شدن باشگاهها پیش برود اما رفتیم به سمت تیمداری و باشگاه حرفهای امروز نداریم.
* مدیران A.F.C آن زمان هم میگفتند باشگاههای شما را اگر بخواهیم مقایسه کنیم در حد باشگاههای دسته دوم کره و ژاپن هم نیستند یعنی اینجور نبود که ندانند. امیدوار بودند از فرصتی که دادند استفاده کنیم که نکردیم. بخش زیادی را قبول کنیم که دور خودمان حصار کشیدهایم و فکر میکنیم هیچکس ما را نمیبیند.
* ما در سه دوره در A.F.C رای آوردیم که در هر سه دوره نماینده ایران من بودم. در سال ۹۷، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ من بودم. غیر از من کسی ثبتنام نکرد و برای رایگیری اقدامی هم نشد. با کمال تاسف، قبل و بعد از من نتوانستند رای بیاورند چون نگاه دوستان، شخصی بود نه ملی. من در سال ۹۸ وقتی در انتخابات شرکت کردم و کاری کردم که ایران صاحب کرسی شد، خودم نرفتم و آقای خبیری را فرستادم چون این کرسی برای مملکت بود نه شخص من. پستهای بینالملل مال مملکت است.
* فدراسیون فوتبال بهخاطر مردم مورد توجه است. همه دنیا فوتبال را دوست دارند ولی اینجوری نیست که فکر کنیم مقامات سیاسی از اینکه فوتبال را دوست دارند نمیآیند به فوتبال بچسبند. ورزش و فوتبال ابزاری برای موفقیت حکومت است، نه شخص اما در ایران اینگونه نیست و همه چیز را برای شخص میخواهند.
* من هیچوقت با آقای قلعهنویی ارتباط نداشتم و نه مصاحبههایش را خواندم و نه جواب دادم چون دچار اشتباه بود و بر اساس اشتباه خودش مصاحبه میکرد. من هیچ دخالتی در آوردن و کنار گذاشتن ایشان نداشتم. حرفهای ایشان از روی کماطلاعی بود.
* کیروش یک مربی شناخته شده و دارای سوابق خوب است. حال باید دید چقدر بستر و موقعیت را برای او فراهم میکنیم تا از تواناییهایش استفاده کند اما اگر این روال باشد، موفق نمیشویم. کیروش ابزار میخواهد. زمانی که من فدراسیون فوتبال بودم به طور متوسط سالی ۱۵ بازی ملی برای تیم ملی تدارک میدیدیم. وقتی تیم ملی شما با دانمارک یا اتریش بازی کند خیلی فرق دارد تا با لبنان یا سنگاپور. ما اگر خوب تدارک ببینیم، با همین روش گلخانهای هم میشود در برزیل موفق بود. اگر این کارها را نکنیم و در کار مربی هم دخالت کنیم، معلوم است چه میشود.
* اصلا اصلا حاضر نیستم به فوتبال بازگردم. چرا که معتقدم نیروهای جوانتر هستند و از سن ما گذشته. باید نیروهای خوشفکر و بهروزتر بیایند.
ارسال نظر