مجید جلالی:
کیروش یک کار مهم تر از جام جهانی دارد!
مجید جلالی معتقد است که تیم ملی نیازمند تغییر نسل و سبک بازی است و این می تواند یک تغییر بنیادی در فوتبال ملی ایران باشد.شاید برای خیلی ها رفتن ایران به جام جهانی برزیل مهمترین اتفاق باشد ولی...
برخي معتقدند كارلوس كيروش هنوز تغيير خاصي در ساختار تيم ملي و سبك بازي اين تيم ايجاد نكرده است. نظر شما چيست؟
وقتي يك مربي كارش را شروع ميكند، براي اينكه بتوانيم در مورد عملكردش ارزيابي خوبي داشته باشيم، ابتدا بايد توقعاتي كه از او داريم مشخص شود. اگر آن توقعات بنيادي است بايد مرحلهبندي شود و برايش پروسه زماني تعيين كرد. به عنوان مثال اگر بخواهيم در ساختار و شيوه بازي تغيير ايجاد دهيم يا تغيير نسل ايجاد كنيم، نميتوان در ۶ماه اين كار را انجام داد. بايد براي اين كار، يك پروسه زماني سه ساله در نظر گرفت و هر ۶ماه يكبار مرحله پيشرفت را مورد بررسي قرار داد.
بيش از ۶ماه از حضور او در تيم ملي ميگذرد. ميتوان در اين مدت عملكرد او را مورد ارزيابي قرار داد؟
اين موضوع بستگي به خواستههايي است كه فدراسيون از او دارد. ما كه نميدانيم آنهايي كه با كيروش حرف زدند چه خواستههايي از او داشتند.
حدس شما چيست؟
نميدانم.
شايد يا حتما مهمترين خواسته فدراسيون اين است كه كيروش تيم ملي را به جام جهاني ببرد. درست است؟
اين يك هدف كلي است و نميتوان برايش پروسه زماني تعريف كرد. يعني تا وقتي مربي برنده باشد روي نيمكت مينشيند و وقتي ميبازد بايد مثل علي دايي و امير قلعهنويي برود. اگر خواهان پيشرفت هستيم، معنياش چيزهاي ديگري است و ابتدا بايد تكليف خودمان را با درخواستهاي خودمان معلوم كنيم.
اگر تيم ملي با كيروش به جام جهاني راه پيدا نكند ولي در سبك بازي تيم ملي يك تغيير بنيادي انجام شود و نسل بازيكنان عوض شود، ميتوان گفت كه او كارنامه موفقي داشته است؟
صددرصد. اگر او بتواند تغيير نسل ايجاد كند و سبك بازي ايران را تغيير دهد دست به يك خدمت بنيادي زده است نه خدمت زودگذر. رفتن به جام جهاني يك خدمت زودگذر است ولي تغيير نسل جزو خدمات پايدار محسوب ميشود. البته به يك موضوع مهم بايد اشاره كنم، اينكه چنين موضوعي بايد تعريف شده باشد و همه بدانند كه چه تحولي در تيم ملي به وجود آمده است.
فكر ميكنيد مردم و اهالي فوتبال با نرفتن ايران به جام جهاني، به شرط اينكه يك تحول بزرگ در تيم ملي ايجاد شود، راضي ميشوند. آيا كيروش يك مربي ناكام لقب نميگيرد؟
اگر با مردم صحبت كنيم و همه چيز را صادقانه بگوييم و خواستههايي كه از سرمربي داريم به صورت شفاف روشن شود، آنها مطمئنا ميتوانند بهتر از ما فكر كنند و همه چيز را تشخيص دهند.
شما كيروش را از لحاظ مربيگري در كدام سبك قرار ميدهيد؟
قبلا بارها در اين مورد صحبت كردم و فكر ميكنم اگر حرف بزنم تكراري شود.
او به دنبال بازي زيباست يا نتيجه؟
جواب دادن به اين سوال باز هم بستگي به خواستههايي است كه از اين مربي وجود دارد و نميتوان به اين راحتي دربارهاش صحبت كرد. ما بايد براي خودمان اين موضوع را روشن كنيم كه ميخواهيم تيم بسازيم، بازيكن بسازيم و نتيجه بسازيم. اگر اين اهداف را داريم پس موفق هستيم چون اين يك خدمت پايدار است ولي با خدمتهاي زودگذر مردم خوشحال نميشوند.
كيروش مدتي پيش در مصاحبهاي اعلام كرد كه ايران بعد از ژاپن، كره جنوبي و استراليا بايد خودش را پادشاه چهارم آسيا كند. فكر ميكنيد او با چه ذهنيت اين حرف را زد؟
حتما براي خودش منطقها و ايدههايي داشته و با توجه به امكانات، ساختار فوتبال و مسائل ديگر اين حرفها را زده است. اين سوال را بايد خودش جواب دهد.
آيا دستخط كيروش در تيم ملي ديده ميشود؟
اگر منصفانه باشيم بايد بگويم كه اثرات نسبتا خوبي داشته و نشانههاي پيشرفت ديده ميشود. با اين مربي در مسير خوبي هستيم، او در كوتاه مدت اقداماتي انجام داد كه موثر بود ولي براي بلندمدت نياز به اقدامات عميق و تأثيرگذارتري داريم. ما در ۱۰سال گذشته چيزي ارائه داديم كه مبهم و نامشخص بود ولي حالا بايد تغييراتي ايجاد دهيم.
امكان دارد بيشتر توضيح بدهيد؟
اولين چيزي كه مورد توجه قرار ميگيرد ايجاد انسجام و وحدت تيمي است كه او اين كار را انجام داد و در همان ابتدا بين عناصر تيم يك انسجام به وجود آورد. دومين اينكه كيروش يك نظم درون تيمي به وجود آورد و موضوع سوم انگيزه و شوق پيشرفتي است كه در بين بازيكنان وجود دارد. وقتي تيم عقب ميافتد بازيكنان آنقدر تلاش ميكنند تا حتي در دقيقه ۹۳ شكست را عوض كنند. بحث چهارم شكل بازي تيم ملي است، هر چند كه معتقدم كه وابستگي ما به ضربات ايستگاهي زياد است. با اين روش ميتوان به نتيجه رسيد ولي يك خدمت پايدار و بنيادي نيست. تيم ملي نشان ميدهد كه هنوز به طرز قابل توجهي از ضربات ايستگاهي استفاده ميكند.
آيا وابستگي به ضربات ايستگاهي از سالهاي گذشته در تيم ملي جا مانده؟
در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶، ۷۴درصد گلهاي ما مربوط به ضربات ايستگاهي بود. در حالي كه تيمهاي دنيا در بهترين شرايط ۳۰درصد از ضربات ايستگاهي استفاده ميكنند.
يعني شما مخالف استفاده از اين روش هستيد؟
عيبي ندارد ولي اين فقط در پروسه ساخت نتيجه است و فقط ميتواني بازي را ببري. اين را نميتوان در ساخت بازيكن و تيم حساب كرد.
فكر ميكنيد در بازيهاي آينده كيروش درصد استفاده از اين روش را پايينتر بياورد؟
نميدانم و اين را زمان ثابت خواهد كرد. فعلا تمركز ما روي ضربات ايستگاهي است ولي در بازيگرداني هم علامتهايي ميبينيم كه نشان دهنده پيشرفت است. تيم ما از لحاظ گردش بازي، تعداد پاس، سرعت انتقال توپ و ... پيشرفت كرده اما اينها هنوز مطلوب نيست. با توجه به زمان فعاليت كيروش در تيم ملي، شرايط در حال بهتر شدن است و اين پيشرفت اگر تا دوسال ديگر ادامه پيدا كند خوب است، در غير اينصورت خوب نيست.
به نظر شما تغيير نسل يا تغيير ساختار بازي مهمتر از رفتن به جام جهاني است؟
من اينطور فكر ميكنم. اگر تغيير نسل را ايجاد كنيم ولي به جام جهاني نرويم ميتوانيم در جام ملتهاي آسيا قهرمان شويم و دوباره اميدوار به حضور در جام جهاني باشيم. البته بايد يك چيز را هم در نظر گرفت، اينكه گاهي اوقات نتايج فوتبال دستخوش خيلي از اتفاقات ميشود.با این حال هم می توان خدمت پایدار کرد و هم به جام جهانی رفت.
كيروش را در مقايسه با برانكو ايوانكوويچ چطور ميبينيد؟
الان نميتوانيم قضاوت كنيم. اين چيزهايي كه ميگويم نظر شخصي من است و توقع من از كيروش علاوه بر رفتن به جام جهاني خيلي بيشتر است.
ولي قبول داريد كارنامه برانكو قابل دفاع است؟
از بُعد ساخت نتيجه قابل دفاع است.
خيليها معتقدند برانكو يا ميروسلا بلاژويچ در دوران مربيگري خود با ۲۵تا ۳۰بازيكن خاص كار كردند و تعداد فوتباليستهايي كه در زمان آنها به فوتبال ايران معرفي شدند زياد نبود. نظر شما چيست؟
من نميخواهم حرفهايم را فقط به يك مربي معطوف كنم و ميتوان همه چيز را خيلي خوب تشخيص داد.
در مورد ميروسلاو بلاژويچ چه ميتوانيد بگوييد؟
خيلي روشن است و ميتوانيد ببينيد آيا بعد از مربيگري او بازيكنان جديدي داشتيم كه رو بيايند يا خير؟
كيروش در اين مدت بعضي از بازيكنان را به اردو دعوت كرد كه انتقادهاي زيادي را به همراه داشت. نظر شما چيست؟
اگر تغيير نسل ميخواهيم بايد اين كار را انجام دهد. بايد اين حق را قائل شويم كه حتي بيشتر از ۲۰۰بازيكن را دعوت كند و آنها را آزمایش کند. در اين مدت يكسري دعوت شدند كه واقعا در ليگ خوب بازي كردند و شايد مربي ديگري بود اين بازيكنان هيچ وقت دعوت نميشدند.
اگر كيروش را ببينيد چه چيزي به او ميگويد؟
به او ميگويم به مربياي مثل رايكوف نگاه كند كه فوتبال ايران هيچ وقت او را فراموش نخواهد كرد. شايد او براي فوتبال ايران نتيجه كسب نكرد ولي به يكباره تغيير نسل ايجاد كرد و ۹بازيكن جديد را به تيم ملي آورد كه يادم ميآيد آن زمان ۵گل از تركيه خورديم. اما همين بازيكنان در آينده تبديل به فوتباليستهاي بزرگي شدند. مرحوم پرويز دهداري هم اين كار را انجام داد. معمولا مربياني كه اين سبك را دارند كارهايشان براي خودشان نيست و براي مربي بعدي كار ميكنند
منبع: گل
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر