هفت دليل دوست داشتن تيم كي روش
به دلايل متعدد تيم ملي در زمان افشين قطبي، علي دايي، امير قلعه نويي و حتي برانكو، «محبوبيت عام» نزد افكار عمومي نداشت.
* گل هاي متنوع
تيم ملي ايران براي ايجاد موقعيت روي دروازه حريف و رسيدن به گل، روش هاي متنوعي را امتحان مي كند. در همين بازي با بحرين، گل اول حاصل يك اوت دستي بلند بود، دومين گل با استفاده از توپ هاي برگشتي (ريباند) به ثمر رسيد. گل هاي سوم و پنجم، از ضربات ايستگاهي به دست آمد. گل چهارم با شوت از راه دور و گل ششم با دور زدن مدافع كناري حريف و ارسال به تير دوم. اين وضعيت در بازي با فلسطين هم ديده شد و فارغ از اينكه حريفان ما تا امروز چقدر قوي يا ضعيف بوده اند، همين كه تيم ملي براي گل زدن، محدود به يكي دو ترفند هميشگي نيست، خبر خوبي براي فوتبال ايران است.
* اتكا به سيستم، نه مهره
كي روش از روزي كه به ايران آمد تا امروز به سيستم ۴-۳-۳ خود كه در هنگام دفاع به ۴-۵-۱ تبديل مي شود وفادار بوده و با وجودي كه اين سيستم در برابر ماداگاسكار و مالديو چندان جواب نداد، به آنچه كه اعتقاد داشت، اصرار كرد و حالا بعد از چند بازي نشانه هاي اميدوار كننده اي از عادت كردن ملي پوشان به شيوه مورد علاقه كي روش ديده مي شود. در واقع اين مربي پرتغالي برخلاف بعضي از مربيان سابق تيم ملي كه سيستم تيم شان را بر اساس نفرات كليدي پايه ريزي مي كردند، مهره ها را در خدمت سيستم قرار داده و به همين دليل است كه غيبت مهره اي مثل علي كريمي در بازي با بحرين اصلاً به چشم نيامد.
* عطش گلزني
رسم ديرينه اي در فوتبال ايران وجود دارد كه اكثر تيم ها در طول بازي، بعد از اينكه به حاشيه امنيتي مي رسند و يكي دو گل مي زنند، «بازي را اداره مي كند». اداره كردن بازي هم چيزي نيست رد و بدل كردن پاس هاي كسل كننده در زمين خودي! جالب اينجاست كه در بعضي مواقع، همين «اداره كردن» به حريف فرصت مي دهد تا نتيجه را جبران كند. اما در تيم ملي فعلي، بازيكنان وقتي با ۶ گل جلو هستند، در دقيقه ۹۳ به دنبال زدن گل هفتم هستند. اين عطش براي زدن گل هاي بيشتر، اگر نگوييم اتفاقي ناياب، لااقل رخدادي كمياب در فوتبال ايران است.
* تشخص روي نيمكت
هيچ كس نمي تواند آينده را پيش بيني كند و شايد اين تيمي كه امروز به آن اميد بسته ايم، در مسير راهيابي به جام جهاني ناكام بماند اما اين واقعيت را نمي توان كتمان كرد كه نيمكت تيم ملي با حضور كارلوس كي روش، «متشخص» شده است. او مربي شناخته شده اي است كه در منچستر يونايتد، رئال مادريد و تيم ملي پرتغال با بزرگترين ستارگان دنيا كار كرده و همين كارنامه او باعث مي شود شاگردانش در تيم ملي، به مربي شان اعتقاد قلبي داشته باشند. كي روش شايد شخصيتي كاريزماتيك نباشد اما چهره متفكر و عكس العمل هاي خاص او در كنار زمين، انرژي مثبتي به بازيكنان مي دهد كه آثار آن در زمين هويداست.
* تيم ملي محبوب
به دلايل متعدد تيم ملي در زمان افشين قطبي، علي دايي، امير قلعه نويي و حتي برانكو، «محبوبيت عام» نزد افكار عمومي نداشت. طبعاً تيم ملي هميشه دوست داشتني است و همه ما در غم و شادي هايي كه در زمين فوتبال خلق شده، شريك بوده ايم اما كي روش در همين مدت كوتاه توانسته افكار عمومي را كاملاً با تيم ملي همراه كند و به نوعي تماشاگران را با اين تيم آشتي دهد. اين روزها حتي گروهي كه منتظرند با اولين شكست تيم ملي، شعار «خارجي هاي بي مصرف» را سر دهند، از ترس بازخوردهاي منفي افكار عمومي، سكوت كرده اند چرا كه خوب مي دانند تيم محبوب را نمي شود سلاخي كرد. كي روش براي اينكه فوتبال دوستان را با خود همراه كرد، راه را براي دو ستاره پرطرفدار اين روزهاي فوتبال ايران، فرهاد مجيدي و علي كريمي، باز كرد تا فاكتور «محبوبيت» در تيم ملي تشديد شود. او تقريباً در همه مصاحبه هايش، «مردم» را مخاطب قرار مي دهد و در پايان همين بازي هم، اين پيروزي تاريخي را ناشي از حمايت تماشاگران دانست. كي روش زياد در ايران زندگي نكرده و از فرهنگ ديگري آمده، اما در همين ۶ ماه خوب فهميده كه بدون حمايت افكار عمومي شانسي براي موفقيت ندارد.
* ليست سفيد
چند مربي شاغل در فوتبال ايران را سراغ داريد كه «ليست سياه» نداشته باشد؟! شايد يكي از بزرگترين ويژگي هاي كي روش اين است كه قبلاً در اين فوتبال نبوده كه كسي تكل خطرناك روي او زده باشد، به او سلام نكرده باشد و يا لپ تاپش را شكسته باشد! در نگاه كي روش، هيچ تفاوتي ميان بازيكنان نيست و اين «بهترين ها» هستند كه در تركيب اصلي قرار مي گيرند. شايد خيلي از كارشناسان به او انتقاد داشته باشند كه چرا به طور مثال به جاي احسان حاج صفي، از مهرداد پولادي استفاده مي كند اما در اين نمي توان ترديد داشت كه اين انتخاب ها ناشي از «سليقه» و «تفكرات» اوست نه مشكلات شخصي.
* شكستن انحصار
اكثر مربيان پيشين تيم ملي، وقتي به تركيب مورد علاقه خود مي رسيدند ديگر تمايلي به تغيير اين تركيب نشان نمي دادند اما كي روش، مثل منچستر يونايتد كه تقريباً هيچ گاه با يك تركيب ثابت به ميدان نمي رود، اين امكان را به بازيكنان داده كه حتي با دو سه بازي خوب در ليگ، به تركيب اصلي تيم ملي راه يابند. از مايلي كهن تا برانكو و از علي دايي تا افشين قطبي، همگي مربياني بودند كه پيش بيني تركيب ۱۱ نفره آن ها، بسيار ساده بود اما در اين تيم، ميداوودي و قاضي با درخشش در ليگ بلافاصله جاي غلامرضا رضايي و انصاري فرد را مي گيرند و حسين ماهيني براي اينكه ملي پوش شود، ديگر لازم نيست يك سال روي نيمكت پيچ و مهره شود. اين نوع نگاه كي روش، انگيزه مضاعفي در ميان بازيكنان ايجاد مي كند كه با درخشش در ليگ، در تيم ملي هم صاحب جايگاهي شوند.
منبع: گل
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر