گزارشی از شادیِ خیابانی بعد از باخت به آمریکا!
تیمملی فوتبال ایران با شکست یک بر صفر مقابل آمریکا نتوانست طلسم حذف در مرحله گروهی جامجهانی را بشکند.
روزنامه اعتماد: اینها مشاهدات عینی خبرنگار روزنامه اعتماد بعد از باخت ایران به امریکاست: «تا بعد از ساعت یک بامداد در تحریریه ماندیم تا خبر برد ایران و صعود تاریخی به دور بعدی جام جهانی را کار کنیم اما ایران باخت و تیتر ما از «بچهها متشکریم» تبدیل شد به «میلیونها آه و افسوس». کار که تمام شد با بیحوصلگی سمت خانه روانه شدم با این تصور که به دلیل خلوتی خیابان در آن ساعت در عرض چند دقیقه میرسم. وقتی سوار ماشین شدم تعدادی موتورسوار با بوق و شیپور از کنارم گذشتند. جلوتر که رفتیم با تعجبآمیزترین صحنه ممکن مواجه شدم. خیابان تقریبا قفل بود. خیابانی که در آن ساعت نباید پرنده در آن پر میزد مخصوصا بعد از باخت تیم ملی. خیابان شلوغ بود. واقعا شلوغ بود. صدای بوق میآمد. ماموران نظامی و انتظامی در دو سمت و وسط خیابان به چشم میخوردند. چند متر به چند متر کف زمین خردهشیشه ریخته بود. باورکردنی نبود. این حقیقتا یک تصویر آخرالزمانی بود که در لحظهای ناممکن زیر پوست شهر به تصویر کشیده میشد. مسیر ۱۵ دقیقهای رسیدن تا خانه بیشتر از یک ساعت و نیم طول کشید. تلاش برای خوابیدن با وجود خستگی امکانناپذیر بود چرا که مدام این سوال در ذهنم میچرخید که چطور ممکن است؟»
رسانههای خارجی و مخصوصا امریکایی هم با تعجب این اتفاق را به گزارشهای خود کشاندند. نیویورکتایمز و واشنگتنپست و سایرین به شلوغیهای خیابانهای برخی شهرهای ایران بعد از شکست تیم ملی اشاره کردند تا این سوال بزرگ و بزرگتر شود: «آخر چرا ما به اینجا رسیدیم؟»
پاسخ ساده به این سوال میشود مزدور بودن، وطنفروش بودن و خائن بودن «معدود» نفراتی که در خیابان حضور داشتند یا در شبکههای اجتماعی چنین واکنشهایی نشان دادند. پاسخی که البته به جز کلاسهبندی پرونده و فرستادنش به بایگانی کار دیگری انجام نمیدهد.
پاسخ سخت اما از مسیر دیگری میگذرد. مسیر نشستن عقلا و بزرگان و اندیشمندان و جامعهشناسان برای بررسی کامل موضوع. برای بررسی موضوعی که تاکنون نه در تاریخ ایران که در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است.
برای یک طرفدار تیم ملی سخت است دیدن چنین روزهایی. سخت است پذیرفتن وضعیتی که با آن روبرو شده. حتی برای آنهایی که طرفدار تیم ملی هم نیستند یا ملیت دیگری هم دارند وضعیت پیچیده است. فعلا تنها چیزی که میتوان گفت این است که قرار نبود کار ما به اینجا بکشد. قرار نبود جام جهانی برای ما این شکلی پیش برود. قرار نبود در آستانه صعود و در حالی که فقط یک گل میخواستیم چشمهامان به قاب تلویزیون خشک شود. قرار نبود چیزهایی را تجربه کنیم که تا دیروز نه تنها در عالم واقعیت که در خیال هم محال بود.
ارسال نظر