صفبندیهای سیاسی، از شام تا بولیوی
روسیه بهعنوان بزرگترین کشور دنیا از نظر جغرافیایی، راهبرد امنیت ملی خود را نه تنها بر اساس تهدیدات پیرامونی بلکه بر پایه دوگانة منافع – تقابل شکل میدهد.
روزنامه توسعه ایرانی: روسیه بهعنوان بزرگترین کشور دنیا از نظر جغرافیایی، راهبرد امنیت ملی خود را نه تنها بر اساس تهدیدات پیرامونی بلکه بر پایه دوگانة منافع - تقابل شکل میدهد.
دیروز در آسمانهای سوریه شاهد پرواز سوخوهای روس و حمله به مواضع داعش و القاعده بودیم و امروز نظارهگر نزاع سیاسی و امنیتی مسکو و واشنگتن در آمریکای لاتین و بالکان به واسطهگری ناتو هستیم. محاصره اقتصادی روسیه و همچنین پیشروی ایالات متحده در خارج نزدیکِ روسیه بعلاوه همراهی کشورهای اروپایی با واشنگتن، کرملین را بر این داشته تا راهبرد امنیت ملی خود تا سال ۲۰۳۰ را طراحی و نقطهگذاری کند. برای روشن شدن جزئیات و عمق راهبرد امنیت ملی روسیه تا سال ۲۰۳۰ با «سیدبهزاد اخلاقی»، کارشناس مسائل روسیه به گفتوگو نشستیم که در ادامه از نظر میگذرد:
روسیه در دوران سوم ریاستجمهوری پوتین چه شاخصهایی را در امنیت ملیاش در نظر گرفته است؟
در سالگرد فروریختن دیوار برلین یکی از مسائلی که میتوان به آن اشاره کرد، سیاست خارجی مبتنی بر «واقعگرایی» است که روسیه در سه دهه گذشته در پیش گرفته است. واقعگرایی روسی به حفظ وضع موجود در مناسبات مسکو و کشورهای خارجِ نزدیک خود از جمله تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان منجر شده است که بلاروس را هم نمیتوان از این مهم مستثنی دانست.
سفر روز سهشنبه آلکساندر لوکاشنکو به وین را هم میتوان در همین راستا بررسی کرد؛ چراکه این نخستین سفر لوکاشنکو در دوران تحریمهای سختگیرانه علیه وی است اما نقشی که بلاروس در تحولات اوکراین و مسائل شرق این کشور بازی کرده است از لوکانشکو یک میانجیگر ساخته که تصویری است که شخص لوکاشنکو به طور جد طی سالهای گذشته به دنبال آن بوده است.
شرایط بلاروس و اوکراین تفاوتهای بسیاری دارد و تصور اینکه روزی بلاروس در خاک روسیه ادغام شود و به بخشی از فدراسیون روسیه ملحق شود در شرایط سیاسی کنونی و حتی تا پایان ریاستجمهوری پوتین تا سال 2024 کمی بعید به نظر میرسد؛ اما مساله تعرفههای اقتصادی و آنچه به سیاستهای انرژی روسیه مربوط است میتواند دولت لوکانشکو را با چالشهای بسیاری رو به رو کند؛ چراکه مسکو و شرکتهای روسیِ انرژی طی برنامه جدیدی قصد دارند تا با افزایش قیمت حاملهای انرژی تعاملات خود را با این کشور وارد فصل جدیدی کنند.
یعنی معتقدید که سفر رئیسجمهوری بلاروس به اتریش نوعی تقابل با مسکو به حساب میآید؟ اصالتاً چه محرکی باعث شده روسیه فضای امنیتی خود را بازتعریف کند؟
واقعیت این است که سفر لوکاشنکو به اتریش که روز سهشنبه انجام شد از چند منظر دیگر قابل بررسی است؛ چراکه اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی علیه روسیه وضع کرده است و روابط مسکو و بروکسل چندان در دوران ماه عسل خود نیست.
در همین چارچوب برای پاسخ به سوال شما در مورد سیاستهای امنیتی روسیه باید این نکته را تاکید کرد که مسکو به دنبال تغییر وضع موجود در حوزه پیرامونی خود پس از سال 1991 نبود و نیست اما پیشروی غرب به سوی مرزهای روسیه و حضور در پایگاههای سنتی این کشور در «خارجِ نزدیک» روسیه عملاً منجر به بازتعریف فضای امنیتی این کشور در این حوزهها شده است. فضای بینالملل فضای تقابل است و مسکو دریافته است که راهبرد کلان آمریکا محدود کردن روسیه در مرزهای سرزمینیاش است و از تمام رژیمهایی که علیه کرملین در رفتار و ساختار سیاسیشان اقدام میکنند، حمایت میکند.
به رژیمهای سیاسی و حمایت اشاره کردید؛ اخیراً شاهد بههمریختگی سیاسی در بولیوی هستیم و روسیه چشم خود را به تحولات این کشور دوخته است. چرا مساله بولیوی برای پوتین مهم است؟
به نکته خوبی اشاره کردید. بولیوی یکی از سرزمینهای مورد مناقشه میان روسیه و آمریکا طی سالهای جنگ سرد و پس از آن بوده است. دولتهای چپگرا در آمریکای لاتین با تکیه بر محور ایدئولوژی مارکسیستی از حمایتهای شوروی برخوردار بودهاند و جریانهای ضدآمریکایی پس از جنگ سرد نیز مورد توجه مسکو هستند. روسیه با تمرکز بر تحولات کشورهایی چون سوریه وارد نوع جدیدی از تقابل با آمریکا شد که عرصه درگیری و منازعات میان قدرتهای بزرگ را در محدوده خاورمیانه، آمریکای لاتین، شرق آسیا و اروپای شرقی در چند محور (از جمله سقوط دولتهای چپگرا از جمله ونزوئلا، تغییر دولت در اکوادور، تلاش برای سرنگونی بشار اسد در سوریه و حتی مساله اوکراین و کره شمالی) گسترش داد. در حال حاضر مساله بولیوی در همین چارچوب قابلبررسی است.
بولیوی به طور سنتی یکی از کشورهای آمریکایی جنوبی است که آمریکاییها به روش سنتی خود در این کشور کودتا کردهاند. در طول 12 سال حکومت مورالس و تقویت جبهه بولیواری در آمریکای جنوبی، واشنگتن و سازمان سیا بعلاوه سرویسهای امنیتی غربی تلاشهای مضاعفی را برای سرنگونی مورالس در دستور کار قرار دادند که درنهایت به خروج او از کشور و پناهندگی سیاسیاش در مکزیک منجر شد.
اما با کمی فاصله از تفسیر بحثهای تاریخی باید بدانیم که مسکو در دو محور گاز و لیتیوم با بولیوی بر اساس پیشنهاد مورالس قرار بود همکاریهایی را انجام دهد و البته نخستین نیروگاه اتمی بولیوی هم توسط روسیه در این کشور در حال ساخت است. روابط بولیوی و روسیه طی دوران پوتین و مدودف با آرامش و در مسیر توسعه پیش رفت و حالا روسیه با توجه به حضور فعال در اقتصاد بولیوی قطعاً تلاش میکند با دولت جدید این کشور همکاری خود را ادامه دهد.
چشمانداز سیاسی را در بولیوی چگونه میبینید؟ بازی روسها در این پازل چگونه خواهد بود؟
تا زمان برگزاری انتخابات مجدد معاون سنای بولیوی زمام امور را در دست دارد. آنچه در ونزوئلا رخ داد با سناریویی که در بولیوی شاهد آن بودیم در مدل تفاوتی ندارد اما در بولیوی ارتش از مورالس مانند ونزوئلا (حمایت ارتش از مادورو) حمایت نکرد. به همین منظور و با فشار نظامیان که در میان آنها آمریکا نفوذ کرده بود، مورالس مجبور به استعفا شد. روسیه در طول سالهای گذشته روابط مستحکمی را در آمریکای لاتین در دستور کار خود داشته است و رویکرد مسکو بر اساس سیاستهای واقعگرایانه این کشور همانطور که پیشتر اشاره کردم، عملاً در مناطق تحت نفوذ شوروی تغییر نکرده است.
باید متوجه بود که روسیه نقش آمریکا در آمریکای لاتین را مخرب میداند و در رقابتهای منطقهای همواره شاهد این درگیریها خواهیم بود. دولت جدید در بولیوی تا برگزاری انتخابات میتواند حضور خود را تضمین کند و آنچه آمریکاییها به طور آشکارا به دنبالش هستند سقوط تمام کشورهای چپگرا در آمریکای جنوبی است که دیدگاههای سوسیالیستی و ضد امپریالیستی در آنها بسیار ریشهدار است.
آیا تقابل سیاسی و امنیتی میان مسکو و واشنگتن در این محور تشدید میشود؟
رسانههای آمریکایی حتی از پناهندگی سیاسی مورالس در روسیه خبر داده بودند اما با ورود وی به مکزیک شرایط عملاً تغییر کرد اما مدیر شبکه RT روسیه در توئیتر خود از مورالس برای کار در بخش اسپانیایی این شبکه دعوت کرده است. باید به این نکته هم اشاره کرد که غربیها انتخابات دور سوم مورالس را به انتخابات آتی روسیه پیوند میزنند. آنها میگویند پوتین قصد دارد در انتخابات آینده روسیه که در 2024 برگزار میشود شرکت کند و باید همین سناریو را در مسکو هم پیگیری کرد!
البته حمایت آمریکاییها از «کارلوس مسا» که در سال 2005 از مقام خود مجبور به استعفا شد و اکنون رهبر اپوزیسیون است به یکی از محورهای افزایش درگیریها پس از انتخابات ماه گذشته در بولیوی مبدل شده بود. آمریکاییها از آنچه در مقابل روسیه در خاورمیانه و شرق اروپا به خصوص در اوکراین با آن رو به رو هستند بسیار خشمگین بوده و برنامه اصلی آنها (پس از شکست شورش در ونزوئلا) در آستانه انتخابات آتی ریاستجمهوری این کشور، بر هم زدن وضعیت ثبات در بخشهایی از آمریکایی جنوبی است.
ارسال نظر