عضو مجمع: حقوقم ماهانه ۸میلیون تومان است
روزنامه جوان با مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام،نماینده پیشین و وزیر اسبق پست وتلگراف و تلفن و مدیرمسئول قبلی روزنامه رسالت مصاحبه ای انجام داده که محور اصلی آن ساده زیستی مسئولان است.
روزنامه جوان با مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام،نماینده پیشین و وزیر اسبق پست وتلگراف و تلفن و مدیرمسئول قبلی روزنامه رسالت مصاحبه ای انجام داده که محور اصلی آن ساده زیستی مسئولان است.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
خودتان در حال حاضر منبع درآمدتان چیست؟
من از قدیم کارمند مخابرات بودم، اما از زمانی که به مجمع تشخیص مصلحت منتقل شدم، حقوق مجمع را میگیرم.
میتوانم بپرسم چقدر است؟
تقریباً هشت تومان در ماه.
سال ۹۴ درآمدتان را سه، چهار تومان اعلام کرده بودید و گفته بودید با حجم اقساط وامی که دارید به سختی زندگی میکنید و حتی برای خرید میوه نمیتوانید به هر مغازهای رجوع کنید و عمدتاً از بازارچههای شهرداری خرید میکنید.
الان که شرایط اقتصادی و معیشتی به مراتب سختتر شده است، زندگیتان چطور است؟
من اصلاً راه دستم نیست میوه گران قیمت بخرم. الان هم نزدیک خانهمان یک بازار هست از همانجا خرید میکنم.
هنوز هم قسط وام دارید؟
علت اینکه آن زمان قسط وام داشتم این بود که من از خودم خانه نداشتم. مرحوم ابوی ما یک خانه چند طبقه در تهران خریده بودند و ما برادران و خواهران با هم در آنجا زندگی میکردیم. با گذشت سالها که آن خانه کلنگی شده بود، میخواستیم بازسازی کنیم که مجبور شدم وام بگیرم.
همچنان در همان منزل هستید؟
بله ما از قبل از انقلاب همانجا هستیم.
کدام محله تهران است؟
کمی پایینتر از میدان منیریه
الان هم همچنان با وام و قسط زندگی میکنید؟
بله، الان هم همچنان قسط وام دارم، منتها اگر برداشت به تظاهر و ریاکاری نشود، قسطهای امروز بیشتر مربوط میشود به کسانی که برای کمک به بنده مراجعه کردهاند و من، چون چیزی نداشتم و از طرفی هم نمیخواستم رویشان را زمین بیندازم، وامی برایشان گرفتم و قسطشان را پرداخت میکنم.
یعنی علاوه بر قسطهای خودتان، قسطهای دیگران را هم پرداخت میکنید؟
بله، اصولاً، چون همسر بنده به واسطه مجالس هفتگی قرآن که در منزل ما برگزار میشود با خانوادههای نیازمند در ارتباط است، حتی اقوام هم که میخواهند کار خیر کنند و کمکی انجام دهند، به خانم بنده میسپارند.
در دوره ای که نماینده مجلس بودید هم ظاهراً با موتور رفتوآمد میکردید.
بله، آن دوران با موتور رفتوآمد داشتم تا اینکه یک بار زمستان جلوی دانشگاه امیرکبیر زمین خوردم و چندتا از دندههایم شکست. حقیقتاً آنجا چشمم ترسید. آن زمان مدیرمسئول روزنامه رسالت بودم. روزنامه یک پیکان در اختیار ما قرار میداد که من هم، چون از آن حادثه موتور ترسیده بودم، این پیکان را قبول کردم. بعدتر این پیکان تبدیل شد به پراید و همچنان هم از همان پراید استفاده میکنم.
ممکن است این سؤال به ذهن برسد که خب آقای نبوی از قدیمالایام چه در خانه پدری و چه بعد خودشان شرایطی را نداشتند که به ثروت زیادی دست پیدا کنند و در نتیجه این مدل سبک زندگی را اختیاری انتخاب نکردهاند و از سر ناچاری ساده زندگی کردهاند.
نه، حقیقتاً میتوانستم متفاوت از این زندگی کنم. ما حتی در تمام این سالها تلاش کردهایم در رفتوآمدهایمان هم دقت کنیم و با خانوادههایی بیشتر معاشرت داشته باشیم که سطح زندگیشان با ما فاصله چندانی نداشته باشد؛
به صورت مصداقیتر میتوانید از شرایطی صحبت کنید که در آن فرصت گذر از سادگی را داشتهاید و نه گفتید؟
بله؛ مثلاً فرض کنید من در دورهای که وزیر بودم، میتوانستم ماشین بگیرم یا آن زمان در بهترین و گرانترین نقاط تهران زمین میدادند ولی من نه ماشین را گرفتم و نه زمین را. در دورهای هم که نماینده بودم باز امکانات مختلفی من جمله ماشین به نمایندگان میدادند که من در هیچ کدام از دورهها ماشین را نگرفتم.
همسرتان هیچ گاه به این وضع معترض نبودند؟
خوشبختانه مخالفتی ندارند. خواست خدا بود که ما سراغ خانواده آنچنانی نرفتیم و برای ازدواج دنبال خانواده متوسطی بودیم. الحمدلله ایشان هم متأثر از تعلیمات منزل پدری همین سطح از زندگی مقبولشان است و بیشتر دغدغهشان گشودن گره از مشکلات مردم است. همانطور که اشاره کردم ما یک جلسه خانوادگی قرآن داریم که در آن جلسه صدقاتی جمع میشود و از طریق همسر بنده برای اموری مثل تأمین معاش نیازمندان یا جهیزیه تخصیص داده میشود.
بچههایتان چطور؟ آنها با این نوع از زندگی کنار میآیند؟
بله، بچهها هم خدا را شکر همینطور هستند.
چطور میشود که فرزند برخی مسئولان که سادهزیست هم هستند، برعکس درمیآیند؟
امیدوارم این را تعریف از خود قلمداد نکنید، اما تربیت بچهها برای عادت کردن به این نوع از زندگی، مهارت است و نیازمند برنامهریزی و توجه. بچهها باید به گونهای در خانواده یاد بگیرند تا فقط توجهشان به خودشان نباشد و دغدغه سایر همنوعانشان را نیز داشته باشند. بچهها باید بفهمند و درک کنند که دیگرانی هستند که نیازمند کمکهای آنها هستند. خدا را شکر بچههای ما الان اهل کار خیر و دستگیری هستند و به اطرافیانشان بیتوجه نیستند. گاهی که میتوانند خودشان حل میکنند گاهی هم به ما مراجعه میکنند و ما اگر بتوانیم کمک یا وامی برایشان درست میکنیم.
عروسی فرزندانتان را چگونه برگزار کردید؟
عروسی بچههای ما هم همینطور مثل زندگیمان ساده بود. کسانی که برای خواستگاری یا وصلت به منزل ما میآیند، وقتی وضعیت زندگی ما را میبینند، از همان ابتدا میفهمند که ما چه خانوادهای هستیم. ما هم این ملاک را برای دادن پاسخ مثبت در نظر داریم. مثلاً برای دختر بزرگم همان جلسات اول شرط کردیم که باید عروسیشان ساده باشد. جهیزیه را هم خیلی معمولی گرفتیم. فکر کنم آن زمان کلاً ۲ میلیون دادم به دخترم و گفتم این چیزی است که میتوانم برای جهیزیه شما هزینه کنم. جشنشان هم در حد یک پذیرایی عصرانه و شیرینی بود.
یعنی شام ندادید؟
نه، فقط در حد ۱۰، ۲۰ نفر از نزدیکمان برای شام ماندند که در منزل غذا درست کردیم.
برای پسرتان چطور؟
برای پسرمان هم همین شرط را برای خانواده عروس گذاشتیم و در خانه خودمان مجلسی برایشان گرفتیم و یک رقم شام درست کردیم.
اینطوری خیلی راحتتر شد.
بله، دیگر دغدغه و قیدوبند هم نداشتیم که بدویم دنبال وام و قرض و خیلی راحت در حد وسعمان مجلسی را گرفتیم و بچهها رفتند سر خانه و زندگیشان.
مهریه دختر خانمتان چطور بود؟
برای مهریه همه بچههایمان سقف ۱۴ سکه را که آقا شرط گذاشتند، رعایت کردیم. عقد دو تا از بچههایمان را حضرت آقا جاری کردند. عقد یکی از فرزندانمان را هم آقای مکارم خواندند، چون دامادمان از بستگان ایشان بود و آقای مکارم تشریف آوردند منزل ما.
بهترین الگویی که در سادهزیستی به آن تأسی میکنید کیست؟
شهید رجایی برای سادهزیستی مسئولان الگویی بسیار عالی هستند. یک موقع بنیصدر ایشان را قبول نداشت و به او میگفت کفیل آموزش و پرورش. بعد شد وزیر آموزش و پرورش و بعد هم به رغم میل بنیصدر شد نخستوزیر و بعد هم رئیسجمهور، اما در همه این مراحل در زندگیاش، اخلاقش و نوع برخوردش هیچ تغییری ایجاد نشد و همان رجایی بود که بود.
خاطره ویژهای از ایشان در این زمینه به یاد دارید؟
ایشان دبیر ما در دبیرستان بودند. بعدها هم از طریق خانممان با خانواده ایشان رفتوآمد داشتیم. یک شب در زمستان بعد از آزادی ایشان از زندان، رفتیم همین منزلی که الان موزه شده است. باور میکنید هیچ وسیلهای برای گرمایش نداشتند؟ خانمها همه رفتند در یک اتاق و یک پتوی مندرسی هم آورد برای من گفت بینداز رویت که سردت نشود!
بعضیها این حرفها و این نوع سبک زندگی را پوپولیستی میخوانند و وسیلهای برای فریب مردم قلمداد میکنند. نظرتان چیست؟
من خواهش میکنم اگر این کار پوپولیستی هم هست، بعضی آقایان زحمت بکشند و انجام دهند. اشکالی هم ندارد این یک کار پوپولیستی را انجام دهند. چون واقعاً اشرافیگری بعضی از آقایان دارد نسبت به جمهوری اسلامی بدبینی ایجاد میکند. هر اسمی میخواهند بگذارند ولی در زندگی و منششان رعایت کنند و آن امکانات و نعماتی را که در دستشان است برسانند به نیازمندان.
نظر کاربران
ماهی هشت تومن مثل نماینده وزیر قالیباف جلیلی احمدی نژاد شمعخانی حداد خیلی ها عضو مجمع هستند
پاسخ ها
درست میگه...ولی یادش رفت بگه چقدر مزایا میگیره...
هر کدام این اعضا ۲۰ شرکت عضو هیات مدیره هستن از هر شرکت بالای ۱۰ میلیون در ما میگیرند چرا چون امضا این اعضا برش خواستی برای دریافت وام و گمرک دارد.
پس حقوق آقایان بالای ۳۰۰ میلیون در ماه است .
اگر حوصله خواندن این مصاحبه طولانی رو ندارید من تو دوجمله براتون خلاصش می کنم:
1- نمی خوام از خودم تعریف کنم ولی من وام برای نیازمندا می گرفتم ولی خودم قسطاشو می دم.
2- نمی خوام از خودم تعریف کنم ولی من بچه هامو اون قدر خوب تربیت کردم که مثل بقیه آقازاده ها نشن!
دروغه
'''' اگه واقعا به گفته خودت ' حقوق ات هشت میلیون تومان است' چه کار مفیدی در مجمع انجام میدهید?
تعجبه؟ولی یه نفر هم ازمسولان این سبک زندگی بکنه تاثیری دروضع مردم نداره؟
ماهي هشت ميليون فقط از مجمع درامد داره حقرق بازنشستگي مخابرات هم بگو سه ميليون ميشه يازده ميليون چه خبره به ما هم بده
حقوق من هم هفتصد تومان فرق بین من و تو
پاسخ ها
فرقش فاميل بعضيا بودنه خوب متنو بخون
والله حقوق ما که چهارتومنه چی باید بگم که سه تومنش فقط قسطه
این هشت میلیون مال دوساعت کار در یکماهه بقیه شغل ها که بابتش حقوق میگیری اون هم رو کن
منم یه پلیسم حقوقم ماهی 2600هست کارتوکجا کارماکجا
آخی....بمیرم
بشنو ولی باور نکن .بعدشم مگر مجمع درسال چندتا جلسه تشکیل میدهند که حقوق 8 میلیون میگیرن واقعا که
پاسخ ها
ماهي دوبار هم تشکيل نميشه
هشت ملیون کجاش ساده زیستیه حقوق کارگر یک ملیون نیمه
راست میگه این فقط حقوق سمت مجمع است و سمت های دیگر را نمی گوید اینجا ایران است ...
دمش گرم
ده تا پست داری از یه جا 8میلیون
خوش به سعادتت ماهی هشت ملیون پول مفت گیرت میاد شوهر من شش صبح تا هشت ونه شب کار میکنه با اضافه کار دو ملیون ونیم میگیره با کلی قسط ودوتا بچه دانشجو ویک دانش آموز به تظر شما تو داری سخت زندگی میکنی یا امسال من وقتی یک ماژیک تخته وای پرد ده هزار تومان هست نباید به حال امسال من گریست بعد شما ها سنگ دیگر کشور هارو به سینه میزنید خدا جای حق نشسته انشاءالله که جواب خیانت کاری ها رو میده
پاسخ ها
12.43 تقریبا همه مثل هم هستیم.زندگی خیلی سخت شده.ومتاسفانه بچه هادرک نمیکنن.
ماهم برای 1700روزی 12ساعت کارمی کنیم شما چند ساعت اونجا کارمی کنی
باسلام، من وهمسرم ، دو تا کارمند باز نشسته ایم، که جمع حقوق ما ۴ میلیونه، شما یه نفر حقوق دو تای مارو میگیرید، مگه کمه؟ اگر جای ماها بودید چیکار میکردید؟ با داشتن فرزندان تحصیل کرده و بیکارو مجرد و دانشجو؟
با۳ملیون چی میتونی زندگی کنی
مثلاً شما چه اعلام کرده اید کم میگیرید همسرم جانبازان اعصاب روان جنگ از سال ۶۵ تا الان داره روزانه بیشتر از هفت هشت قرص میخوره. با این حال شما بیشتر از پنج برابر ش حقوق میگی ید ( حقوق همسرم. یک ملیون پانصد و هفتاد هزار )
وقتی فردی در سطح وزیر مطالباتی از وضعیت زندگیش را در فضای مجازی بیان میکند باید به آن باور داشته باشیم چون خیلی از کسانی که ایشان را میشناسند و حتی فامیل ایشان این مطالب را میخوانند و ایشان نمیتواند خارج از واقعیت زندگیش چیزی بیان کند. بنابراین سبک زندگی و ساده زیستن ایشان قابل تقدیر است و باید الگویی برای خودمان باشد و برای مسئولین . درود بر این انسان شریف و با ایمان. من هم کارمند معمولی هستم با حقوق ناچیز ولی وقتی میبینم فردی که قبلا وزیر بوده و امروز چنین زندگی ساده ای دارد . سبک زندگی و رفتار انسانی ایشان هم روی خودم و هم خانواده ام تاثیر گذاشته است. دنیا محل گذر است نباید به آن دل خوش کرد