مرگ؛ فرجام تصمیم عجولانه دختر ۱۶ ساله
دختر نوجوان درغرب تهران وقتی با مخالفت خانواده اش در خصوص پوشیدن لباس هایش قرار گرفت، برای پایان دادن به این اختلافات دست به اقدامی مرگبار زد.
روزنامه خراسان: چندی پیش دختر ۱۶ ساله با یک پسر نوجوان آشنا شد و با گذشت زمان دوستی آنها به یک عشق هیجانی تبدیل شد تا جایی که این دختر نوجوان به خاطر پوشش و طرز رفتارش با خانواده اش دچار اختلاف شد. دختر نوجوان که تحت تاثیر رفتارهای پسر مورد علاقه اش قرار گرفته بود، رفتار و پوشش اش تغییر کرده و همین باعث شده بود تا خانواده اش با او درگیر شوند و مخالف ادامه رفتارهای او شوند تا این که دختر نوجوان برای رهایی از این اختلافات تصمیم عجیبی گرفت.
سقوط مرگبار
ساعت ۱۵ دقیقه بامداد دیروز (۲۰ شهریور) ماموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض تهران از سقوط مرگبار دختر نوجوانی از بالای یک ساختمان چهار طبقه در غرب تهران مطلع شدند. بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس و امدادگران اورژانس در محل حادثه حاضر شدند. در ابتدا تیم پزشکی با بررسیهای ابتدایی مرگ دختر نوجوان را تایید کردند. ماموران در ادامه پس از هماهنگی با بازپرس ویژه قتل تحقیقات را برای یافتن انگیزه این مرگ تلخ آغاز کردند.
خانواده دختر ۱۶ ساله ادعا کردند، دخترمان پس از دوستی با پسر جوان لباسهای نامناسب میپوشید و با تمام مخالفتهایی که از سوی ما بود او به رفتارهایش ادامه میداد و دخترمان تحت تاثیر حرفهای پسر جوان بود. خانواده وی اظهار کردند، شامگاه سه شنبه بود که بر سر پوشش با دخترمان بحث کردیم تا این که در نخستین دقایق بامداد صدای عجیبی شنیدیم و وقتی به دنبال صدا رفتیم متوجه شدیم دخترمان خودش را از بالای ساختمان به پایین انداخته است. بنا بر این گزارش، بازپرس ویژه قتل در این پرونده دستور داد تا جسد دختر نوجوان به پزشکی قانونی منتقل شود و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
تحلیل کارشناسی
خطر برخوردهای چکشی
دکتر امان ا... قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه
در تمام جوامع، والدین مسئول تربیت و پرورش فرزندان بوده اند و پدر و مادر همواره نگران رشد و تعالی فرزندانشان هستند. برخی عوامل از سوی خانواده سبب رشد و تعالی فرزند و برخی سخت گیریها عامل به تباهی کشاندن فرزندان میشود. برخوردهای چکشی با فرزندانی که در سن بلوغ هستند و در دوران سخت نوجوانی به سر میبرند، سبب میشود آنها تجردگرایی و انزوا را انتخاب کنند. این قبیل جوانان و نوجوانان به دلیل این که با خانواده شان تضاد فکری دارند، احساس انزوا و تنهایی و به گروه همسالانی گرایش پیدا میکنند که افکار و فرهنگ شان با خانواده شان متفاوت است.
نوجوانانی که از سوی خانواده حمایت نمیشوند و اقتضای سنی و حتی برخی رفتارهای آنها مورد پذیرش خانواده نیست، از خانواده و اطرافیان خود بریده میشوند و مسیر دیگری را برای زندگی انتخاب میکنند که بر خلاف فرهنگ و عقاید خانواده است.
برخوردهای چکشی و تعصبی سبب میشود این نوجوانان هیچ گاه به تکامل و رشد عقلی و فکری نرسند و خانواده همیشه نگران آنها باشد. معمولا خانوادههای سنتی که از ارزشها و هنجارهای سنتی پیروی میکنند، تضاد فکری شدیدی با فرزندان خود دارند در حالی که والدین باید با زبانی نرم و آرام مسائل را به فرزندان خود آموزش دهند.
خانواده باید ارزش ها، هنجارها و رسم و رسوم فرهنگی خود را از سنین کم به کودکان القا کنند تا در دوران نوجوانی با بحران هویت رو به رو و مرتکب رفتارهایی نشوند که خانواده آنها را نمیپذیرد. خانواده وظیفه دارد فرزندان خود را از سنین رشد مسئولیت پذیر و وظیفه مدار بار بیاورد تا در آینده شاهد موفقیت فرزندان خود باشد و نوجوانان شان به سمت خلاف و بزه کشیده نشوند.
نظر کاربران
اونوقت به مشهد گیر میدن
حالا دور روز طبق میل خودش لباس میپوشید، بعد از سرش می افتاد...پدرمادرای ایرانی فک میکنن عقل کلن و هرچی اونا بگن باید بدون چون و چرا بگی چشم
پاسخ ها
لایک
آقای کار شناس به نظر تو تعصب خانوادگی برخورد چکشی ست ؟لاابالی گری رو ترویج میدهید بعد از اتفاقات اینچنینی تازه مقصر اصلی خانوادشو معرفی میکنید آقای کارشناس لطفأ تواول خانواده خودتو درست کن بعد نظر بده
پاسخ ها
سن بلوغ سن هیجانه و نیاز به مدیریت داره نه تعصب
به جهنم
جوانان کم طاقت شدن
دختره الدنگ
خانوادهای ایرانی نمیتونن خودشونو با نسل جدید همراه کنن اونا تو زمان خودشون موندن فکر میکنن هر کی بیاد خاستگاری باید بله بگی و اگر بد بود هم زندگی کنی ولی الان دختر پسرا دوست میشن با هم رفت و امد میکنن و اخلاق همو میفهمن و این خیلی بهتره البته نه اونایی که دنبال شهوت هستن ولی خانواده نمیشه گفت صد درصد ولی پنجاه درصد مقصر هستن یکی خیلی ازاد میزاره یکی خیلی سخت میگره اینا خوب نیست
بعضی دختران دهه ۷۰ و ۸۰ اصلا برای زندگی ارزش قائل نیستن دختری که بخاطر ورود به ورزشگاه حکم میگیره خودسوزی میکنه دختری که بخاطر لباس پوشیدن اینجوری خودش و به کشتن میده هرچقدر دختران دهه ۵۰ و ۶۰ باشخصیت بودن ....
جامعه طوری پیش رفته که بین خانواده وفرزند فاصله زیاد شده پوشش مناسب رو خانوادده برای فرزندش دوست داره جامعه و دوستان و همکلاسان بیشتر روی بچه ها نفوذ دارند تفریح سالم برای بچه ها نیست جامعه بیمار است که چوب این بیماری و مشکلات جوانان دست بدست هم میدن و انها رو به پایان دادن زندگی و یا زندگی که خانواده نمیپسندد سوق میدهد خانواده ها با ید به فکر روانشناس برای عزیزانشون در این سنین باشند حرف روانشناس برای بچه هاقابل درکتر هست نسبت به حرف خانواده ها:باید منطقی تر فکر کنیم تا جبهه گیری با فرزندانمان (جامعه ما بیمار است)در گذشته های خیلی دور مشاورهای اگاه در مدارس وجود داشت که مشاور ویا وجود روانشناس در مدارس فعلی نیاز ضروریه فاصله ها رو باید کم کنیم جامعه بیمار است
خانواده نیستن بلای جانن