یک بام و دو هوای فعالیت احزاب در ایران
احمد شيرزاد . استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:نگاه به فعاليت سياسي احزاب در ايران، اغلب با مصلحتگراييها و بندوبستها و ارتباطهای فرعي ديگري آميخته شده است. صرفنظر از اين معضل، برخي چهرههاي حزبي نيز تا جايي نقشآفريني احزاب را قبول دارند که نظريات آنان تأمين شود، اگر اين اتفاق رخ ندهد، نامهايي مانند انتخاب نابجا، باندبازي، ساختوپاخت و... به انتخاب مخالف ميل آنها، نسبت داده ميشود.
احمد شيرزاد . استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:نگاه به فعاليت سياسي احزاب در ايران، اغلب با مصلحتگراييها و بندوبستها و ارتباطهای فرعي ديگري آميخته شده است. صرفنظر از اين معضل، برخي چهرههاي حزبي نيز تا جايي نقشآفريني احزاب را قبول دارند که نظريات آنان تأمين شود، اگر اين اتفاق رخ ندهد، نامهايي مانند انتخاب نابجا، باندبازي، ساختوپاخت و... به انتخاب مخالف ميل آنها، نسبت داده ميشود.
بارها ديده شده وقتي يک حزب با لابي و درنظرگرفتن ويژگيهاي موردنظر، کانديدايي را براي نامزدي مجلس، شوراي شهر، يک وزارتخانه يا حتي رياستجمهوري پيشنهاد ميدهد، بهجاي استقبال از آن، از اين اقدام به «فشار سياسي» تعبير ميشود، اما اگر خود آن فرد يا حزب متبوع او پيشنهاددهنده باشد، فعاليت مطلوب حزبي نام ميگيرد. اين يک بام و دو هوا با فعاليت حزبي، پسنديده نيست. در همهجاي دنيا احزاب وارد انتخابات حرفهاي و تخصصي و انتخابات سياسي ميشوند. اساسا پارلمان، جاي حضور و فعاليت احزاب و پاسخگويي آنان به رأيدهندگان است. ورود به انتخابات شهرداريها و شوراهاي شهر نيز از جمله فرصتهاي نقشآفريني احزاب است.
اين امر به معناي واردنشدن کانديداهاي مستقل و صنوف و سازمانهاي مردمنهاد نيست. ممکن است در يک شهر، يک سمن فعال محيط زيست بتواند در آراي مردم نفوذ کند و بتواند نامزدهاي احزاب را شکست دهد. در ايران نيز در انتخاباتي مانند انتخابات نظام پزشکي، نوعي فراکسيون بندي ايجاد شده و نامزدهاي اصلاحطلب و اصولگرا در ليستهايي به رقابت ميپردازند که البته شکل و ترکيب با آنچه در انتخابات سياسي وجود دارد، متفاوت است. نام اين نه فشار سياسي، نه باندبازي و نه سهمخواهي بلکه فعاليتي شفاف، قانوني، طبيعي و اخلاقي است و اتفاقا سطح انتخاباتهای مختلف را ارتقا ميدهد. درباره انتخابات شوراها يا معرفي شهردار نيز شرايط همينگونه است. اعضايي که بهصورت منفرد وارد شورا شدهاند، پاسخگويي کمتري برای عملکرد خود در قبال شهروندان دارند.
در گذشته برخي ورزشکاران و هنرمنداني که وارد شوراها شدند مشکلاتي ازايندست ايجاد کردند، اما آراي نامزدهايي که از طرف گروه و حزب به يک فهرست انتخاباتي معرفي شدهاند، رصد ميشود و مورد مداقه قرار ميگيرد؛ بهویژه در مديريت شهري کلانشهرها که فسادپذير است و انواع و اقسام منافع در ساختوسازها و پروژههاي بزرگ عمراني وجود دارد، نظارت احزاب اهميت بيشتري دارد. نمايندهاي که از سوي يک حزب وارد مجلس يا شوراي شهر میشود، دايره محدودتري براي زدوبند دارد. درعينحال فراموش نکنيم وقتي نامزدهاي احزاب وارد شورا شدند بهتدريج هويت جمعي پيدا ميکنند. در مجلس ششم، بسياري از ما صرف نظر از تعلق به يک حزب سياسي مشخص، تعلق خاطر جمعي به مأموريتي که موکلان بر عهده نمايندگان گذارده بودند، ايجاد کرديم.
اعضاي شوراهاي شهر و روستا نيز با مأموريتهايي از قبيل توسعه همگون، حفظ هويت فرهنگي، توجه به مسائل محيط زيستي و حملونقل همگاني مواجه هستند. اين مشترکات، اعضاي شورا را به هم نزديک ميکند و نبايد هويتهاي حزبي که در جاي خود انکارناپذیر است، هويت جمعي، صنفي و حرفهاي را کمرنگ کند. اگر ارزشها و اخلاقيات نيز در کنار آن باشد، نتيجه مطلوبي در پي دارد. وقتي ۲۱ عضو شوراي شهر تهران بهدنبال انتخاب شهردار کارآمد هستند، ضمن حفظ گرايشهاي حزبي، توانايي حل معضلات تهران و توسعه آن در يک کانديدا، بيشتر مدنظر قرار دارد.
سپس با درنظرگرفتن جميع جوانب و مشورت با احزاب، نامزدهايي پيشنهاد شدهاند. فراموش نکنيم در ايران، مارک حزبي در افراد بهطورکامل مشاهده نمیشود. آقاي نجفي بهطور اسمي، از اردوگاه حزب کارگزاران شناخته ميشود، اما عملا جريانهاي ديگر اصلاحطلب از او حمايت بيشتري به عمل آوردند. ممکن است يک يا چند نامزد از ميان هفت گزينه پيشنهادشده از سوي اعضاي شورا براي شهرداري تهران، از سوي يک حزب، بيشتر حمايت شوند، اما نميتوان او را گزينه اختصاصي آن حزب ناميد. برخي ديگر نيز چهرههايي هستند که به ائتلافها بيشتر نزديک هستند تا يک حزب خاص. ليست شوراي شهر تهران نيز حاصل خرد جمعي احزاب اصلاحطلب بود و موجب جلب نظر شهروندان تهراني شد. سهميهبندي صددرصد وجود نداشت و هيچ حزبي، تعداد مشخص سهميه در ليست را براي خود قائل نبود. به نظر ميرسد حال که اين هفت نامزد، در تعامل ميان نامزدهاي شورا و احزاب معرفي شدهاند، جداسازي و سهميهبندي آنها، کمکي به حل مسائل تهران نميکند. شهردار منتخب بايد با همه نخبگان، احزاب و حتي تشکلهاي اصولگرا همفکري کند. درعينحال ممکن است برخي افراد خارج از اين فهرست، توانمندي بيشتري نسبت به گزينههاي پيشنهادي داشته باشند، اما اين تنها شرط نيست و توافق بر سر آنان، مهمتر است.
نبايد گرد و خاک بيجهت به پا کرد که حالا که نظرات فلان حزب تأييد نشده، کل فرايند انتخاب گزينهها زير سؤال است. دوستان اصلاحطلبي که دچار برخي دلخوريها به سبب انتخابنشدن نامزد مورد نظرشان شدهاند، بهتر است با تأمل بيشتري با مسئله منافع شهروندان تهراني برخورد کنند و با همدلي و طرح ديدگاههاي کارشناسي بهجاي کليگويي و گلهگزاري، ميتوانند گره مسائل را باز کنند. اصرار بر برخي نظرها ميتواند فرايند تصميمسازي جمعي را با بنبست مواجه کند. اتحاد نظر و اتفاق آرا براي انتخاب شهردار کارآمد، پاسخي درخور به اعتماد شهروندان تهراني و همه ايرانيان به لیستهاي انتخاباتي اصلاحطلبان در انتخابات شوراهاي شهر و روستاست.
ارسال نظر