واقعيت آن است كه موضوع بيخانماني و به تبع آن كارتنخوابي رفته رفته به عنوان موضوعي پيچيده در برابر جامعه ما قد علم كرده و به مرحلهاي رسيده است كه ديگر نميتوان بهسادگي با آن مواجه شد.
روزنامه شهروند نوشت: واقعيت آن است كه موضوع بيخانماني و به تبع آن كارتنخوابي رفته رفته به عنوان موضوعي پيچيده در برابر جامعه ما قد علم كرده و به مرحلهاي رسيده است كه ديگر نميتوان بهسادگي با آن مواجه شد. فقر، نابرابريهاي اجتماعي، توزيع ناعادلانه ثروت، تبعيض، بيكاري، مهاجرتهاي وسيع ناشي از بيكاري، كمدرآمدي و خشكسالي در روستاها و ديگر شهرها و ديگر عوامل ساختاري بويژه طي اين سه دهه، در كنار از دستدادن پيوندهاي اجتماعي، ازهمپاشيدگي خانوادگي، شكستهاي فردي، ضعف حمايتهاي رسمي و غيررسمي اجتماعي و... شرايط جامعه ما را در ورطه ناتواني مواجهه با مسائل و آسيبهاي اجتماعي و دور باطل بازتوليد فقر و نابرابري و ناتواني و عميقترشدن مسائل اجتماعي قرار داده است.
در اينباره بسيار ميتوان سخن گفت؛ اما توجه به ريشهها و بحث و گفتوگو درباره آنها و تلاش براي تدوين برنامههاي مناسب در جهت كاستن از فشار عوامل ساختاري و يا اميد داشتن به چنين فرآيندي كه با توجه به سازوكارهاي رسمي كنوني، برخي آن را آب در هاون كوفتن ميدانند، توجيهكننده عدم توجه به معلول و رسيدگي آني به معضلات موجود نه فقط از سوي دولتيان، بلكه از سوي مردم نيست. از اين رو هم به لحاظ اخلاقي و انساني و هم به لحاظ اجتماعي، جامعه در قبال افراد آسيبديده از فرآيندهاي ساختاري مسئول است و بايد به سهم خود گامي در جهت كاهش آنها بردارد. امروزه با توجه به تجربههاي بسيار و اندوختهشده در ايران و ساير نقاط جهان به خوبي دريافتهايم كه برخورد حذفي با آسيبهاي اجتماعي مانند اعتياد و كارتنخوابي راهحل مناسبي نيست و اگر گورخوابها را از قبرستان بيرون كنيم و روي گورها را بپوشانيم و جلوي آمد و شد آنان را به گورستان بگيريم و يا به اجبار آنان را به كمپ ببريم (خود داستان عجيبي دارد كه در گفته شهناز بود و در گزارش اخير «شهروند» نيز آمده است كه حداقل ٨٠درصد كمپيها به چرخه اعتياد بازميگردند) مشكل را حل نكردهايم، بلكه آن را
به فضايي ديگر سوق دادهايم. از سوي ديگر، پيچيدگيهاي ساختي ـ كاركردي جوامع كنوني و الزامات مواجهه با مسائل و آسيبهاي اجتماعي حكايت از آن دارد كه سپردن تمام مسئوليت به نهادهاي رسمي مانند دولت و شهرداريها نميتواند راهگشاي موضوع باشد. اين نهادها نيز نبايد خود را تنها نيروي اثرگذار در اين حوزه ببينند و بايد بستر و امكان مناسب را براي حضور ديگر نهادها فراهم آورند تا در ارتباط متقابل نهادها و همافزايي ظرفيتها بتوان بر بخشي از مسائل و مشكلات فايق آمد.
در حوزه آسيبها، بويژه اعتياد و كارتنخوابي نهادهاي رسمي مانند دولت از طريق سياستگذاري و تدوين برنامههاي كاهش فقر و بيكاري و افزايش تأميناجتماعي و تأمين بودجه و شهرداريها از طريق ايجاد زيرساختهاي لازم در نقاط مختلف شهر مانند احداث گرمخانه و پناهگاه و مراكز بهداشتي و سپردن آنها به سازمانهاي مردمنهاد و داوطلبانه، تغيير ساختار كمپها و شيوه مديريتي آنها و سپردن به نهادهاي مردمي غيرانتفاعي از سوي سازمان مسئول ميتوانند بيشترين و بهترين نقش را ايفا كنند. حضور آنان در فعاليتهاي اجرايي رسيدگي به وضعيت معتادان و كارتنخوابها ميتواند آسيبهاي جانبي ديگري را براي آنان و در نهايت براي جامعه به همراه داشته باشد. از اينرو، سطح مواجهه با گروه آسيبديده در جامعه بايد به خانواده و سازمانهاي مردمنهاد سپرده شود. حتي چگونگي رويارويي خانواده و نقش آن در آسيبهاي اجتماعي نيز بيش از سازمانهاي رسمي به دلايل گوناگون از عهده سازمانهاي غيررسمي برميآيد. بنابراين براي مبارزه با بيخانماني و رسيدگي به وضع بيخانمانها و كارتنخوابها، فارغ از اين كه بايد بر كاهش نابرابريهاي اجتماعي و اقتصادي و ايجاد فضاي مساعد
كسبوكار و حمايتهاي اجتماعي از طريق سياستهاي دولتي در سطح كلان كوشيد كه به نوعي كاهش علل بروز چنين پديدهها و آسيبهاي اجتماعي است، اما در سطحي ديگر ضروري است با نگاه به معلول يعني افراد و خانوادههاي آسيبديده فضاي مناسب را براي شكلگيري و تقويت «انجياو»ها فراهم آورد.
بدون شكلگيري و تقويت سازمانهاي مردمنهاد و ترويج عضويت و حضور مردم در اين سازمانها و به عبارتي تقويت بسترهاي مشاركت اجتماعي و فعاليتهاي داوطلبانه و هدايت ظرفيتها و توانمنديهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مردم، تخفيف و مهار اين نوع مشكلات امكانپذير نخواهد بود و ديري نميگذرد كه ما با ديگر چهرههاي خشن بيخانماني در كنار اشكال كنوني آن مواجه خواهيم شد.
در اين جا نقش افراد سرشناس و مقبول اجتماعي مانند هنرمندان و استادان دانشگاه ميتواند بيش از پيش موثر باشد. بهعنوان مثال اگر آقاي فرهادي اقدام موثر خود را به نوشتن نامه براي رئيسجمهوري محدود نميكرد و با گردآوردن دوستان و علاقهمندان فعاليت داوطلبانه، سازماني را براي رسيدگي به وضع كارتنخوابهاي حاشيه شهري تهران ايجاد ميكرد، مطمئنا ميتوانست از تأثير لحظهاي به تأثيري مداوم و تاريخي تبديل شود و چه بسا گزارش پايان هفته گذشته «شهروند» مملو از خبرهاي شاد و اميدواركننده ميبود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
عقل درسر نباشد جان درعذاب است ، برخی افراد فریب ظاهر زیبای شهرهای بزرگ را می خورند ودرروستا تمام ملک وزمین خود را می فروشند وجهت نیل به آرزوهای دراز به تهران مهاجرت می کنند بعد ازچند سال نه کار درست حسابی درتهران یاحاشیه آن پیدا می کنند ونه یه پناهگاهی میتونند برای خودشان بخرند واگر دوباره به روستا برگردند نمی توانند ملک وزمین خویش را باهمون مبلغی که فروخته اند بخرند درنتیجه هرروز فقیر وفقیرتر میشند ونهایتا شاید خانوادگی کارتن خواب یاگورخواب شوند
نظر کاربران
گور خواب همانجا بخواب بیرون خوابها هم در گورند
عقل درسر نباشد جان درعذاب است ، برخی افراد فریب ظاهر زیبای شهرهای بزرگ را می خورند ودرروستا تمام ملک وزمین خود را می فروشند وجهت نیل به آرزوهای دراز به تهران مهاجرت می کنند بعد ازچند سال نه کار درست حسابی درتهران یاحاشیه آن پیدا می کنند ونه یه پناهگاهی میتونند برای خودشان بخرند واگر دوباره به روستا برگردند نمی توانند ملک وزمین خویش را باهمون مبلغی که فروخته اند بخرند درنتیجه هرروز فقیر وفقیرتر میشند ونهایتا شاید خانوادگی کارتن خواب یاگورخواب شوند